مازیار شیبانیفر
- «رهبر سیاسی بعدی روسیه چه کسی خواهد بود؟ پوتین چگونه میرود و چه کسی جایگزینش می شود؟» اینها پرسشهایی است که این روزها بر ذهن نخبگان، بازرگانان و فعالان سیاسی روسیه سنگینی میکند. آنها معتقدند همه متوجه شدهاند پوتین اشتباه کرده و در حال شکست خوردن است.
- مطرحشدن این پرسشها و انتقادها به این مفهوم نیست که ولادیمیر پوتین (رییسجمهور روسیه) در شرف سرنگونی یا شلیک سلاح هستهای [بهسوی غربیها] است، بلکه معنای آن از میان رفتن اعتماد در میان ادارهکنندگان کشور و سرمایهدارانی است که داراییهایشان را در خطر میبینند.
- پوتین نمیتواند در جنگی پیروز شود که از همان ابتدا هدف نهاییاش مشخص نبود. مراسمی که ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ در زمینه ضمیمهکردن ۴ استان اوکراین برگزار شد – مناطقی که روسیه بر آنها تسلط کامل ندارد – بهاندازهای پوچ بود که هاله قدرتمندبودن پوتین در داخل روسیه را نیز کمرنگ کرده است.
- ممکن است نخبگان روسیه بر سر سیاستهای داخلی، خواه مسایل سیاسی اجتماعی (رودررویی حزب حاکم روسیه با کابینه)، مسایل مربوط به انرژی (روس نفت در برابر گازپروم) یا امور داخلی (ناظران سیاست داخلی در مقابل نهادهای امنیتی و نظامی) دچار اختلاف نظر شده باشند، اما دستکم آشکارا، از اختلاف بر سر تصمیمگیری پوتین برای آغاز جنگ نشانهای وجود ندارد.
- در هفتههای اخیر خشم نخبگان نسبت به روند جنگ نمایان شده است. تعدادی از نخبگان نظامی روسیه به وزارت دفاع و ستاد کل ارتش حمله لفظی کردهاند و فرماندهان را مقصر ناکامیهای اخیر در جبهه جنگ دانستهاند.
- عقبنشینی روسیه از منطقه خارکیف و مواضع بسیار شکننده در خرسون، همراه با رفتار پر از تردید پوتین در برههای حساس از تاریخ، رهبری سیاسی روسیه را با چالش مواجه کرده است.
- در این شرایط، بهنظر میرسد پوتین همچنان روی تسلیمشدن کییف حساب باز کرده است. وی میکوشد وقت بخرد و بهجای نبرد مستقیم با ارتش اوکراین و تلاش برای فتح این کشور، فقط از پیشروی آنها جلوگیری و همچنان غرب را به استفاده از سلاحهای هستهای تهدید کند.
- مهم نیست نخبگان روسی تا چه اندازه میتوانند رییسجمهور روسیه را محدود کنند، بلکه همراه با شکستخوردن برنامههای پوتین، جایگاهش بهتدریج تضعیف میشود و نخبگان این کشور [را در کنار زدن او] جسورتر و قاطعتر میکند.
شرح گزارش:
«رهبر سیاسی بعدی روسیه چه کسی خواهد بود؟ پوتین چگونه میرود و چه کسی جایگزینش می شود؟» اینها پرسشهایی است که این روزها بر ذهن نخبگان، بازرگانان و فعالان سیاسی روسیه سنگینی میکند. یکی از نخبگان روسیه معتقد است: «همه متوجه شدهاند پوتین اشتباه کرده و در حال شکست خوردن است.»
رسانه اکونومیست در گزارشی ضمن پرداختن به این موضوع نوشته است: مطرحشدن این پرسشها و انتقادها به این مفهوم نیست که ولادیمیر پوتین در شرف سرنگونی یا شلیک سلاح هستهای است، بلکه معنای آن از میان رفتن اعتماد در میان ادارهکنندگان کشور و سرمایهدارانی است که داراییهایشان را در خطر میبینند.
بهنظر میرسد اکنون نظام سیاسی روسیه وارد پرتلاطمترین دوره تاریخی پس از فروپاشی شوروی شده است. دولتهای غربی نیز نگران هستند که روسیه از کنترل خارج شود.
حمله نظامی به اوکراین برای نظام سیاسی روسیه شوکآور بود. برخی از نخبگان روسیه در ابتدا متقاعد شده بودند که پوتین در جنگ شکست نخواهد خورد، اما اکنون شرایط ناپایدار است و با فرستادن سربازان بیشتری به میدان نبرد امکان دارد چاه عمیق درگیری، روسیه را ببلعد.
پوتین نمیتواند در جنگی پیروز شود که از همان ابتدا هدف نهاییاش مشخص نبود. مراسمی که ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ در زمینه ضمیمهکردن ۴ استان اوکراین برگزار شد – مناطقی که روسیه بر آنها تسلط کامل ندارد – بهاندازهای پوچ بود که هاله قدرتمندبودن پوتین در داخل روسیه را نیز کمرنگ کرده است.
یک شکست نظامی ممکن است منجر به فروپاشی حکومت شود؛ حال پرسش این است که آیا نخبگان روسیه حاضرند تا پایان تلخ با پوتین همراه بمانند؛ بهویژه در هنگامه تهدیدهای فزآینده برای استفاده از سلاح هستهای؟
عباس گالیاموف تحلیلگر سیاسی که مدتی در کرملین خدمت کرده، معتقد است نخبگانی که همواره از پوتین حمایت کردهاند، بهزودی متوجه خواهند شد که اکنون حتی جانشان در دستان وی است و از این رو جستوجو برای جانشینی در داخل سیستم جدیتر میشود.
نشریه خبری فارین پالیسی در گزارشی با پرداختن به همین موضوع نوشته است: بحث بر سر این است که آیا نخبگان روسیه دچار گسست و تفرقه شدهاند یا با ادامه جنگ درگیریهای درونی آنها گسترش یافته است؟ در این شرایط، آیا نخبگان تهدیدی برای پوتین بهشمار میروند؟ شکستهایِ نظامیِ بیشترِ روسیه در جبهه جنگ چه تاثیری بر نخبگان خواهد داشت؟
ممکن است نخبگان روسیه بر سر سیاستهای داخلی، خواه مسایل سیاسی اجتماعی (رودررویی حزب حاکم روسیه با کابینه)، مسایل مربوط به انرژی (روس نفت در برابر گازپروم) یا امور داخلی (ناظران سیاست داخلی در مقابل نهادهای امنیتی و نظامی) دچار اختلاف نظر شده باشند، اما دستکم آشکارا، از اختلاف بر سر تصمیمگیری پوتین برای آغاز جنگ نشانهای وجود ندارد.
اشتباه نکنید: بخش قابلتوجهی از نخبگان روسیه جنگ را یک فاجعه میدانند. گروهی از آنها جنگ را «شَر»ی کوچک – اما به هر حال «شَر» – میدانند و حتی گروهی از بروز آن پشیمان هستند، اما در هر حال تا امروز کسی جرات نکرده است، در این زمینه اقدامی عملی انجام دهد.
تصمیم پوتین برای آغاز جنگ شوک بزرگی برای نخبگانی بود که با آنها مشورت نشده بود و پیشآگاهی نداشتند. با وجود این غافلگیری، گروهی از نخبگان تسلیم تصمیمگیری پوتین شدند، گروهی به اتاق جنگ رفتند و گروهی دیگر برای بهپیروزی رساندن وی تلاش کردند، اما شکست ماه گذشته ارتش، چشمانداز شکست روسیه در جنگ را جلوهگر کرده و همین موضوع نخبگان روسیه را در اندیشه هماهنگی راهبردی با شرایط جدید فرو برده است.
در هفتههای اخیر خشم نخبگان نسبت به روند جنگ نمایان شده است. تعدادی از نخبگان نظامی روسیه به وزارت دفاع و ستاد کل ارتش حمله لفظی کردهاند و فرماندهان را مقصر ناکامیهای اخیر در جبهه جنگ دانستهاند.
سردبیر رسانه دولتی آرتی روسیه نیز از وزارت دفاع انتقاد کرده است. حتی نمایندگان دومای روسیه نیز به صف منتقدان پیوستهاند و از دادستان کل کشور خواستهاند درباره فساد در ارتش تحقیق کند. البته این اقدامها بدون در نظر گرفتن این واقعیت است که ارتش نهادی کلیدی و زیر فرمان پوتین بهشمار میرود.
عقبنشینی روسیه از منطقه خارکیف و مواضع بسیار شکننده در خرسون، همراه با رفتار پر از تردید پوتین در برههای حساس از تاریخ، رهبری سیاسی روسیه را با چالش مواجه کرده است. واکنشهای یوگنی پریگوژین (رهبر گروه شبه نظامی واگنر) و رمضان قدیروف (رییسجمهور چچن) نشان میدهد آنها معتقدند حق دخالت در جنگ را دارند. زیرا مردانشان را برای کشتار به اوکراین فرستادهاند.
در این شرایط، بهنظر میرسد پوتین همچنان روی تسلیمشدن کییف حساب باز کرده است. وی میکوشد وقت بخرد و بهجای نبرد مستقیم با ارتش اوکراین و تلاش برای فتح این کشور، فقط از پیشروی آنها جلوگیری و همچنان غرب را به استفاده از سلاحهای هستهای تهدید کند: طرحی که بهشدت اشتباه است و میتواند به عقبنشینیها و آسیبهای بیشتر نظامی روسیه منجر شود و پیآمدهای سیاسی گستردهتری در پی داشته باشد.
پوتین در راهاندازی جنگی که یک پروژه غافلگیرکننده شخصی بوده است، دیگر نمیتواند بهتنهایی تصمیمگیری کند. مهم نیست نخبگان روسی تا چه اندازه میتوانند رییسجمهور روسیه را محدود کنند، بلکه همراه با شکستخوردن برنامههای پوتین، جایگاهش بهتدریج تضعیف میشود و نخبگان این کشور [را در کنار زدن او] جسورتر و قاطعتر میکند.