- امروز بهعنوان روز جهانی زن برای زنان و مردان ایرانی مفهوم دیگری دارد. پس از ۶ ماه اعتراض سراسری مردم ایران، پرچم این جنبش هماکنون در دست زنانی است که برخلاف قوانین جمهوری اسلامی حجاب از سر برداشتهاند.
- حالا دیگر مدتی است که خیابان شهرها و بسیاری از مکانهای عمومی پر شده است از زنانی که آزادانه حجاب از سر برداشتهاند و با وجود پایان اعتراضهای خیابانی، همچنان به این حرکت اعتراضیشان پایبندند.
- یک زن ایرانی بهنام ندا روایت میکند: «وقتی در اتاق انتظار یک کلینیک بودم، زوجی مذهبی وارد شدند. فکر میکردم ممکن است بهخاطر پوششم، با من برخورد تندی داشته باشند، اما هیچ اتفاقی نیفتاد و انگار بیدلیل نگران بودم.»
- بهطور کلی، پس از فروکشکردن اعتراضهای خیابانی، برداشتن روسری شاید آشکارترین تغییر فضای جامعه بهشمار میرود.
شرح گزارش:
امروز بهعنوان روز جهانی زن برای زنان و مردان ایرانی مفهوم دیگری دارد. مردم ایران از ۶ ماه پیش بهخاطر مهسا امینی دختر جوانی که بر اساس قانون حجاب [اجباری] دستگیر و توسط ماموران امنیتی کشته شد، دست به قیام سراسری زدند و پرچم این جنبش هماکنون در دست زنانی است که برخلاف قوانین جمهوری اسلامی حجاب از سر برداشتهاند.
تنها دو سال پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹در ایران، قانون حجاب اجباری تصویب شد. بعد از آن بود که تصویر زنان ایرانی تبدیل شد به زنانی محصور در چادر مشکی و ضخیم.
برای سالها، زنان در شهرهای مختلف ایران تلاش کردند تا قوانین حجاب اجباری را در زندگی فردیشان پس بزنند و همواره با برخوردهای شدید نیروهای امنیت اخلاقی مواجه میشدند.
این موضوع اما، در ماههای اخیر با تغییر چشمگیری همراه شده است. زنان با سوزاندن علنی روسریهایشان در آتشهای خیابانی و کوتاه کردن موهایشان، روابطشان با قوانین را تغییر دادهاند. حالا دیگر مدتی است که خیابان شهرها و بسیاری از مکانهای عمومی پر شده است از زنانی که آزادانه حجاب از سر برداشتهاند و با وجود پایان اعتراضهای خیابانی، همچنان به این حرکت اعتراضیشان پایبندند.
ندا، زنی ۳۰ ساله که بهخاطر مسایل امنیتی از بیان نام کاملش خودداری میکند، یکی از این زنان ایرانی بهشمار میآید که از اکتبر و همزمان با اعتراضهای سراسری، حجاب از سر برداشته است.
وی درباره نخستین روزهایی که بیحجاب از خانه بیرون رفته است، میگوید: «من به شیوه خندهآوری بدبین بودم و بدترین اتفاقها را برای خودم پیشبینی میکردم. مرتب مراقب اطرافم بودم و بهدنبال ردپایی از دشمنی میگشتم.»
ندا روایت میکند: «وقتی در اتاق انتظار یک کلینیک بودم، زوجی مذهبی وارد شدند. فکر میکردم ممکن است بهخاطر پوششم، با من برخورد تندی داشته باشند، اما هیچ اتفاقی نیفتاد و انگار بیدلیل نگران بودم. این موضوع باعث شد جسارت بیشتری پیدا کنم و وقتی آن محل را ترک کردم با اطمینان بیشتری در خیابان راه رفتم.»
بهطور کلی، پس از فروکشکردن اعتراضهای خیابانی، برداشتن روسری شاید آشکارترین تغییر فضای جامعه بهشمار میرود.