نویسنده: لیلا علی کرمی، وکیل ایرانی و فعال حقوق بشر
منبع: تورنتو استار
ژوئن گذشته، من از دیدن غنیمت اژدری در ژنو تعجب کردم. زمانی که از من خواسته شد که در “پروژه فرصت مطالعاتی بومیان دفتر کمیسیونر عالی حقوق بشر مجمع سازمان ملل” سخنرانی کنم، انتظار نداشتم که یکی از حضار هموطنی ایرانی باشد.
او زنی جوان از تبار قشقایی بود و علیرغم موانعی که قطعا سر راهش داشته، به بالاترین جایگاه در زمینه کاری خودش رسیده بود.
او به من درباره فعالیت هایش در زمینه گسترش تنوع زیستی و اینکه برای گرفتن مدرک دکتری به کانادا آمده است، گفت. او بسیار با استعداد و هدفمند بود. از اینکه چهره ی غنیمت را در میان قربانیان پرواز ۷۵۲ اکراینی که ۸ ژانویه در ایران ساقط شد دیدم قلبم شکست.
بعد از روزها انکار، نیروهای مسلح ایران در نهایت اقرار کرد که سهوا یک هواپیمای مسافربری اوکراینی را هدف قرار داده و خطای انسانی و ماجراجویی های آمریکا را در این سانحه که منجر به کشته شدن ۱۷۶ انسان شد، مقصر دانست.
“سهوا”، این کلمه پوششی شد بر آنچه بر غنیمت گذشت. اما هر چه بیشتر به این جریان فکر می کنم، بیشتر متوجه می شوم که “سهوا” لغتی است که همواره برای توصیف آنچه در خلال دهه ها تنش میان ایران و آمریکا بر ایرانیان گذشت استفاده شده است: سالهایی که در جنگ، تحریم، سرکوب سیاسی و تهدیدهای جنگی سپری شد.
من در بحبوحه مهمترین تغییر سیاسی و اجتماعی تاریخ ایران قرن بیستم متولد شدم: در زمان انقلاب ۱۹۷۹. بجای اینکه از میراث برابری که از نسل های زنان ایران پیش از من به ارث رسیده بود، بهره مند شوم، با خونین ترین جنگ تاریخ معاصر مواجه شدم: جنگ میان ایران و عراق.
تقریبا تمام خاطرات کودکی من به هشت سال جنگ خلاصه می شود. من سهمیه بندی و کوپن را یادم هست. من فرار از تهران از ترس حمله هوایی و موشک را به خاطر دارم. لحظه ای را یادم هست که پدرم ما را ترک کرد تا به شهر بازگردد با این ترس که شاید هرگز برنگردد. من نگرانی اش را که از لابلای مکالمه اش با مادرم موج میزد، به خاطر دارم. عزاداری خاله ام برای پسر شهیدش را به خاطر دارم. یادم هست که در ۳ جولای ۱۹۸۸، دو موشک از یک ناوچه، USS Vincennes، شلیک شد و بنظر سهوا هواپیمای مسافربری ایران ایر پرواز ۶۵۵ با هواپیمای جنگی اشتباه شد. کلیه سرنشینان این هواپیما که در آبهای ایران سقوط کرد، کشته شدند.
در طول جنگ، دولت ایران هیچ انتقاد و دیدگاه مخالفی را تاب نیاورد. آزادی ها به شدت محدود شدند. هزاران زندانی سیاسی اعدام شدند. کشور در جنگ بود و بنابراین هر چیزی می توانست توجیه شود. دنیا هم به این نقض حقوق بشر ظالمانه توجه چندانی نداشت. دلیل ظاهرا مشخص بود: کشور در جنگ بود، چه چیز دیگری می توانست سرتیتر اخبار و دغدغه های بین المللی باشد؟
تنش های میان ایران و آمریکا جان بسیاری از ایرانیان را به طرق مختلف گرفته است.
مین های بجا مانده از دوران جنگ ایران و عراق هنوز هم بعد از سالها جان ده ها نفر را گرفته است. مین هایی که هنوز بعد از گذشت دو دهه “سهوا” خنثی نشده اند.
دولت ایران، هنوز تحت عنوان امنیت ملی، هزاران زن، دانشجو، فعال سیاسی، کارگر، معلم، ژورنالیست، هنرمند و مدافع حقوق بشر را بخاطر ابراز عقاید مخالف زندانی کرده است. و زمانی که یکی از این زندانیان زیر شکنجه جان دهد، چنانچه تعداد زیادی جان داده اند، آن را همیشه با کلمه “سهوا” توصیف می کنند.
آمریکا به عراق حمله کرد و با چرخش توجه جامعه بین الملل به سمت مسئله هسته ای، دور جدیدی از تنش ایجاد شد که قساوت های خاص خود را داشت. آمریکا تحریم های سنگینی را اعمال کرد که فشار اقتصادی زیادی بر تقریبا همه ایرانیان تحمیل کرد و منجر به کمبود داروهای حیاتی شد. اما به تمام اینها به چشم عواقب ناخواسته فشار حداکثری نگریسته می شود. به عبارت دیگر، یک خطای سهوی.
ما تصور کردیم توافق هسته ای باعث بهبود اوضاع اقتصادی می شود، اما این امید با خروج آمریکا از برجام نقش بر آب شد. تحریم های دوباره آمریکا و خطر جنگ، سایه ای از افسردگی و ترس را بر کشورمان گسترده است.
حالا ما شاهد افزایش بی سابقه خطر جنگ از هر دو سمت هستیم. در حالیکه آمریکا به صورت غیرقانونی ترور را با حمله ی موشکی مبادله می کند، تمام ایرانیان ناامیدانه نظاره گر هستند. ما نگرانیم که بعد از این چه خواهد شد.
ما نگرانیم از اینکه آیا جامعه بین المللی ماجرای کشته شدن صدها ایرانی به دست نیروهای امنیتی در جریان اعتراضات اواخر نوامبر را از یاد برده باشد.
می خواهیم بدانیم که آیا این دور خشونت واقعا به پایان رسیده است یا خیر. ما برای همسایگانمان در سوریه، یمن، افغانستان و عراق دعا می کنیم.
تعداد زیادی “خطای سهوی”, تعداد زیادی مرگ های غیر ضروری در این تنش ها رخ داده است. ما می شنویم که دولت های ایران و آمریکا هر دو ادعا می کنند که حامی جان ایرانیان هستند. ما دیگر فرق میان آتش از طرف دوست و دشمن را نمی دانیم. فرق میان این دو برای غنیمت اژدری و قربانیان پرواز ۷۵۲ یا ۶۵۵ دیگر اهمیتی ندارد.
تنش های میان ایران و آمریکا باید تمام شود. برای ما، نه جنگ و نه تحریم، هیچ کدام چاره ساز نیست. به نظر تمام کشورهای دنیا این را می دانند، اما کم هستند کشورهایی که واقعا پای این اعتقاد ایستاده باشند. تمام امیدمان تنها این است که در آخر دیپلماسی پیروز شود.