نویسنده: کیهان رضوی
چندی پیش مقاله ارزشمند “گفت بی گو” گفتاری در باب از هم گریزی ما ایرانیان را در شماره ی ۵۴۴ نشریه هفته خواندم. شاید بسیاری از شما همچون من به این پدیده اندیشیده اید و تلاش دارید که راهی برای برون رفت بیابید.
در این گفتار کوتاه سعی میکنم به دلائل نیاز ما ایرانیان به متشکل بودن و همگرایی برای دفاع از منافع صنفی خود بپردازم.
اگر به گذشته نزدیک رجوع کنیم متوجه میشویم که چگونه شمار زیادی از ما به دلیل فقدان یک تشکل صنفی از جهات مختلفی، از جمله به لحاظ اقتصادی، متضرر شده و یا با مشکلات عدیده ای روبرو شدیم. علاوه بر این، حضور یک تشکل صنفی میتواند به ما و کودکان ما برای کسب هویت خود بعنوان یک ایرانی – کانادایی کمک کند. این نکته بسیار مهم است که ما باید به خود و نسل جوان ایرانیان کانادائی کمک کنیم با هویت خود آشنا شده و به توانمندیهای اجتماعی خود، مانند هر اقلیت دیگری، پی ببرند. چرا که نداشتن هویت اجتماعی زمینه ساز بسیاری از مشکلات روانی بوده و تجربه ثابت کرده که اقلیتهای قومی نیاز به داشتن انجمنهای سالم و با نشاط دارند تا بتوانند از آن طریق با بخشی از هویت خود آشنا شده و با آن رابطه برقرار کنند.
یک انجمن صنفی بطور نمونه می تواند موارد زیر را تامیین کند:
۱- امکان برگزاری مناسبتها، جشنها وآیینهای ملی و سنتی از طریق کوشش برای رسمیت بخشیدن به آنها در حوزه های استانی و فدرال و بهره مندی کمکهای دولتی جهت توسعه و غنای آنها.
۲- دسترسی آسان به خدمات کنسولی مانند دریافت و تعویض گذرنامه، شناسنامه، کارت ملی و سایر خدمات مانند وکالتنامه ، ازدواج ، طلاق.
۳- تسهیل روابط بازرگانی و فراهم آوردن امکان ارسال و دریافت آسان پول چه برای مصارف شخصی و خانوادگی، چه به منظور کمک رسانی و مشارکت در امور انساندوستانه و چه درامور سرمایه گذاری و ایجاد شغل. هم اکنون نه تنها امکان بهره مندی از این موارد در حوزه ی مالی بسیار محدود و تنها از طرق ویژه ای و با هزینه هایی بالا انجام میشود بلکه همگی به یاد داریم که همین چندی پیش حسابهای بسیاری از ایرانیان فقط به جرم ایرانی بودن در بسیاری از بانکها و مؤسسات مالی کانادا بسته شد و هیچ تشکلی برای اعتراض یا پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی ایرانیان وجود نداشت. امکان ارسال کمکهای بشردوستانه به ایرانیان نیازمند در مواقع مصائب طبیعی مانند زلزله، سیل و غیره نیز از جمله اموری بود که به واسطه ی فقدان نهادی صنفی با دشواریهای فراوانی روبرو بود و با وجود اینکه توانایی بالقوه ی آن وجود داشت اما امکانات عملی آن میسر نبود. این مسئله مدتها است که با مشکل مواجه شده است بطوری که حتی اخیرا پول کمی که برای یک بچه هشت ساله سرطانی از طریق اینترنت جمع آوری شده بود بلوکه شد.
۴- فراهم آوردن امکان اعتراض همگانی و رساندن پیام ایرانیان نسبت به تصمیماتی که پیامدهای زیانبار آن بطور مستقیم گرینبانگیر عامه ی مردم ایران است. علیرغم تنوع گستره تمایلات سیاسی، ما ایرانیان تقریبا همگی مخالف حمله نظامی یا محاصره اقتصادی ایران هستیم و آن را به نفع مردم ایران نمیدانیم ولی توان آنکه این نظررا به صورت یکپارچه در رسانه ها منعکس کنیم را نداریم. متاسفانه هم اکنون برخی از کشورها از جمله عربستان سعودی با سرمایه گذاریهای بزرگ در بسیاری از رسانه های فارسی زبان نفوذ کرده یا آنها را بطور کامل تصاحب کردهاند و از طریق آنها با زیرکی ویژه ای طوری وانمود میکنند که گویی اکثریت ایرانیان خارج از کشور موافق حمله نظامی و تحریم اقتصادی ایران هستند تا از آن طریق دولتها را نسبت به عملی شدن این فاجعه برانگیزند.
با توجه به مطالب بالا نیاز به داشتن یک تجمع، انجمن، یا بطور کلی یک نهاد قدرتمند که از منافع صنفی ما ایرانیان دفاع کند بیش از هرزمان دیگری حس میشود. توجه داشته باشید که تأکید من بر روی “منافع صنفی” ست، یعنی منافعی که عموم ایرانیان را مستقل از گرایشهای متنوع سیاسی، قومی، دینی و غیره در بر می گیرد. اجازه دهید بطور مختصرمنظور خود را با بیان تفاوت تشکیلات سیاسی و صنفی روشنتر بیان کنم. بطور کلی و بنابه تعریف رایج، یک تشکل سیاسی حول عقاید (سیاسی) خاصی(برای مثال در باب چگونگی اداره ی امور کشور) تأسیس شده و هدف نهایی آن برخورداری از ابزار وموقعیتهای لازم برای اعمال و اجرای آن عقاید است؛ به بیان دیگر خواست کلی یک نهاد سیاسی درخواست مشارکت در قدرت است که در جایگاه خود فعالیتی ارزنده و لازم است. اما تشکیلات صنفی چنین درخواستی ندارد. در تشکیلات صنفی نه عقاید سیاسی خاصی مطرح است نه برنامه ی اجرایی دارد نه وعده های دراز مدت، نه خواهان رسیدن به قدرت یا ایجاد تغییر در ساختار آن است و نه ابزار و برنامه ای برای آن دارد. تشکیلات صنفی شرایط موجود را پیش فرض گرفته و بدنبال راهکارهای عملی برای تامیین آنی منافع صنف مورد نظرتحت قوانین وابزار موجود است. به بیان دیگر مدعای اصلی تشکلهای صنفی درخواست عملی شدن وعده ها و تامیین بلافصل منافع محسوس و ملموس صنف مورد نظر در چارچوب پذیرفته شده ی فعلی ست. برای مثال صنف کارگران معدن یا رانندگان شرکت واحد اقلیتی هستند متشکل از انواع گرایشهای سیاسی، قومی، دینی و غیره، اماهمین اقلیت دارای حقوق و مطالباتی قانونی هستند که اعاده ی آنها می تواند در دستورکار تشکل صنفی آنها قرار گیرد و همگی برای تحقق آنها بگونه ای تشکل یافته و دست جمعی اقدام کنند. به همین صورت، ایرانیان مقیم کانادا نیز برای مثال اقلیتی هستند که در قالب یک تشکل صنفی میتوانند نسبت به مطالبات حقوقی و اجتماعیشان در قالب قوانین پذیرفته شده ی کانادا اقدام کنند. گروههای سیاسی به اندازه کافی وجود دارند و ما اگر بخواهیم می توانیم با آنها ارتباط داشته باشیم ولی ما ایرانیان کانادا جدا از عقاید سیاسی دارای منافع صنفی مشترکی بعنوان ایرانی – کانادائی هستیم که فارغ از نوع حکومت در ایران و یا در کانادا این منافع ثابت است. تجمع صنفی ایرانیان کانادا نه قصد تغییر حکومت در ایران دارد و نه در کانادا بلکه در چارچوب قوانین کانادا سعی در پیشبرد اهداف صنفی اقلیت ایرانی خواهد کرد.
به طور مثال اگر چنین تجمعی وجود می داشت می بایست از اعضاء خود بخواهد که با نامزدهای انتخابات فدرال کانادا تماس بگیرند و موضع آنها را نسبت به مسائل مهم ایرانیان کانادا بررسی کند و از نامزدهایی حمایت کند که نسبت به تامین منافع ما ایرانیان کانادائی موضعی مثبت دارد.
ایرانیان کانادا علیرغم برخورداری از موقعیتهای خوب شغلی و مالی و غیره تاثیر بسیار کمی در سیاستهای دولت کانادا دارند و بقول اینجائی ها توان لابی گری مان در حد بسیار پایینی هست بطوری که حتی نمایندگان ایرانی تبار هم اکثرا حامی منافع صنفی ما نبوده و اقدام چشمگیری در راستای آنها نکرده اند. باشد که ما ایرانیان کانادا با آگاهی از توان بالای خود و اشراف به منافع صنفی خود گامی در جهت همگرائی برداریم.
این مقاله نخستین بار در نشریه هفته به چاپ رسیده است.