شیرین هانتر
ایران و چین پس از تعویقی دو ساله، سرانجام ۲۷مارچ سند جامع همکاری اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میان دو کشور را امضا کردند. این رویداد بحثهای داغ در داخل ایران و در سطح جهان به راه انداخته است. بحث و گفتوگوها در داخل ایران بر هزینه و فایده این توافق متمرکز است.
موافقان این سند معتقدند این توافق میتواند با جذب سرمایهگذاری چین در مقیاس بزرگ باعث توسعه زیرساختهای ایران به خصوص در بخش جادهای، ریلی و انرژی شود. همچنین، آنها معتقدند این توافق جامع ایران را به بخشی جداییناپذیر از ابتکار چند تریلیون دلاری کمربند و جاده چین تبدیل میکند، تاثیر تحریمهای ایالات متحده را کاهش میدهد و قدرت چانهزنی ایران در سطح منطقه و شاید جهان را افزایش میدهد.
در حال حاضر برآورد تاثیر اقتصادی توافق مشکل است، اما بهنظر میرسد که این توافق از هم اکنون وضعیت منطقهای ایران را بهتر کرده است. برای نمونه، امضای سند همکاری جامع موجب شد هند علاقه خود به افزایش روابط اقتصادی و تجاری با ایران را اعلام کند.
در چند سال گذشته، دهلی به آرامی به سمت تقویت ارتباطهای اقتصادی با ایران حرکت کرده است و در همین حال مسئولان ایرانی به تقویت روابط در این زمینه علاقه نشان دادهاند. اکنون با آمدن چین، هند تمایل بیشتری به افزایش سرمایهگذاری در بندر چابهار و سایر پروژههای احتمالی در ایران از خود نشان میدهد.
پاکستان و افغانستان نیز متوجه پیآمدهای امضای توافق جامع ایران و چین شدهاند. دولت افغانستان و رییسجمهور آن اشرف غنی، از ایران دشمنسازی میکنند و حتی به این کشور توهین کردهاند. در تازهترین این موارد، غنی با نادیده گرفتن توافق میان دو کشور درباره حقآبه ایران از رود هیرمند گفت کابل حاضر است در قبال در اختیار قرار دادن حقآبه بیشتر به ایران از این کشور نفت بخرد.
در صورت راهبردی شدن روابط ایران و چین، کشورهای همسایه باید در رفتارهای خصمانه خود نسبت به ایران تجدیدنظر کنند. زیرا ایران در چنین وضعیتی اقتصاد قویتری خواهد داشت و این کشورها باید دیدگاههای چین در روابط دو جانبه خود با ایران را نیز در نظر بگیرند.
با توجه به افزایش تنشها میان چین و غرب، روابط نزدیک این کشور با ایران، اروپا و واشنگتن را تحت فشار میگذارد تا سیاست خود در برابر ایران را تعدیل کنند. این توافق حتی میتواند بازگشت دولت بایدن به برجام و لغو تحریمهای ایران را تسریع کند. کشورهای غربی باید نگران این مساله باشند که سنگین شدن کفه ترازو به نفع ایران میتواند نفوذ آنها را در کوتاهمدت و میانمدت کم کند.
مخالفان این سند همکاری در ایران و ایرانیان ساکن خارج از منتشر نشدن جزییات این سند نگران هستند و معتقدند ایران در این توافق امتیازهای زیادی به طرف مقابل داده است که آن را تبدیل به مستعمره پکن میکند. این گمانهزنی وجود دارد که ایران تعدادی از جزایر خود را به چین واگذار کرده/اجاره داده و با استقرار نیروهای نظامی چین در خاک خود موافقت کرده است. مقامهای ایرانی به صراحت واگذاری یا اجاره جزایر ایرانی به چین را تکذیب کردهاند.
علی ربیعی سخنگوی دولت، در واکنش به نگرانیها گفت که به دو دلیل جزییات این سند همکاری منتشر نمیشود. نخست آنکه این توافق یک معاهده نیست و تنها در صورت تصویب مجلس ایران تبدیل به قانون میشود و دوم آنکه دولت چین به دلیل نگرانی از واکنش احتمالی واشنگتن درخواست کرده است که جزییات آن منتشر نشود. ربیعی این توافق را بیشتر به یک نقشه راه برای همکاریهای آینده تشبیه کرده است.
تا زمان مشخص نشدن جزییات این توافق، به سختی میتوان لقب منجی یا اسب تروآ را به آن داد. با این حال، بدون شک میتوان گفت سیاستهای غرب در برابر چین و ایران موجب نزدیکی این دو کشور به یکدیگر شده است. به ویژه سیاست دولت بایدن در تعلل در بازگشت به برجام و سیاست سختگیرانه آن در برابر چین تاثیر زیادی بر خطرپذیری چین و امضای علنی سند همکاری با ایران داشته است.
چین تا زمانی که به بهبود روابط با واشنگتن امیدوار بود درباره امضای سند همکاری با ایران احتیاط میکرد و بهنظر میرسد اکنون به این نتیجه رسیده است که بهبود روابط میان چین و ایالات متحده در کوتاه مدت ممکن نیست. به همین دلیل، چین سعی در اثبات این نکته دارد که میتواند دشواریهایی برای ایالات متحده در مناطق راهبردی همانند خلیج فارس بهوجود بیاورد.
همچنین، چین به احتمال فراوان به این نتیجه رسیده است که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در آینده قابل پیشبینی به واشنگتن و کشورهای اروپایی وابسته خواهند ماند. ترکیه نیز با وجود تنش با شرکای خود در ناتو متحد غربیها باقی خواهد ماند و مهمتر آنکه این کشور هیچ گونه ارتباط زمینی مستقیم با بخشهای کلیدی ابتکار کمربند و راه ندارد.
ایران سرشار از منابع است، بازار بزرگی دارد و از همه مهمتر دارای موقعیت ژئواستراتژیکی کمنظیری است که آن را به خلیج فارس، قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی و شبه قاره هند متصل میکند و همه نیازهای چین را در خود جمع کرده است. در حقیقت میتوان گفت ایران میتواند تبدیل به مهمترین شریک راهبردی چین در غرب آسیا شود.
خطری که ایران را در این زمینه تهدید میکند وابستگی بیش از اندازه به چین است. بسیاری در ایران از این خطر آگاهند و به همین دلیل برخی تاکید کردهاند رابطه با چین نباید به قیمت نبود رابطه با غرب و بهویژه اروپا تمام شود. حجت الاسلام سید رضا تقوی رییس مجمع نمایندگان تهران، در این زمینه گفته است توافق با چین باید به عنوان یک اهرم در مقابله با غرب به کار گرفته شود و نباید آن را جایگزین برجام دانست.
چنانچه غرب و بهخصوص ایالات متحده خواهان توازن حضور و نفوذ چین در ایران هستند باید به این کشور به عنوان عنصری کلیدی خارج از سیاست خاورمیانه و خلیج فارس نگاه کنند و این واقعیت را در نظر داشته باشند که در فضای بینالملل کنونی، ایران گزینههای دیگری به غیر از غرب در اختیار دارد.