نقدی بر فعالین خارج از کشور

ehsan hamidi edited 1


احسان حمیدی، فعال سابق دانشجویی، دبیر اسبق شورای صنفی و انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه صنعتی امیرکبیر.

فعالیت اجتماعی و سیاسی، امری است که پرداختن به آن منحصر به محلی خاص برای فعالیت نمی باشد. اظهار نظرات و تحلیل های سیاسی توسط فعالین برون مرزی در مورد مسائل مرتبط با ایران امری تازه نیست، بلکه قدمت طرح مسائل سیاسی و اجتماعی در خارج از کشور به دوران صفویه بر میگردد. دکتر هادی خانیکی در مقاله روزنامه و روزنامه نگاری فارسی می نویسد:

“روزنامه قانون در لندن، حبل‌المتین در هند، ثریا در مصر و اختر در اسلامبول از این جمله بودند. شیرازه محتوای روزنامه‌های برون‌مرزی را «تجدد»، «وطن‌خواهی» و «مذهب» می‌بست و این آمیخته، ماده‌کار روزنامه‌هایی شد که پس از صدور فرمان مشروطه بویژه ضمن کشاکش استبداد و مشروطه در داخل کشور انتشار می‌یافتند. تجددخواهی روزنامه‌های داخل ایران بیشتردر زمینه تجدد اقتصادی، تجدد در شهرسازی و نوگرایی در آموزش و پرورش بود. اما بسیاری از روزنامه‌های فارسی چاپ خارج، بویژه قانون و اختر و پرورش تجدد سیاسی و یا تجدد اجتماعی- اقتصادی را نیز خواستار بودند.”

از طرفی باید توجه داشت که مشارکت، فعالیت و اظهار نظر بدون وقوف و اشراف سبب تضعیف آن نقطه نظر و یا اثر آن خواهد شد. این امر البته بدین معنا نیست که نگارنده برای اظهار نظر در هر موضوعی لزوما بایستی در تار و پود یک پدیده حضور داشته باشد. آنچنانی که یک پزشک برای تجویز دارو یا اظهار نظر در مورد یک بیماری لزوما نباید به آن بیماری دچار گشته باشد و یا یک جامعه شناس برای تحلیل جوامع مختلف لزومی برای زندگی در تمام آنها نمی بیند. اما تفاوت آنجاست که صحت و سقم یک اظهار نظر در مورد پدیده های اجتماعی با تجربه پدیده های مرتبط بیشتر می شود.

امروز، با گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی ایران آفت های گوناگونی گریبان گیر فعالین خارج از کشور شده است که در ادامه به دو مورد آن پرداخته می شود:

تجویز نسخه اجتماعی بدون آنکه عواقب آن اقدامات زندگی صاحبان آن تحلیل ها را “به صورت مستقیم” تحت تاثیر قرار دهد سبب آن می شود که فرد تفکر عمیق و واقع بینانه ای در مورد مرحله اجرایی نظر خود نداشته باشد. آنانی که خارج از مرزهای ایران خواستار جنگ و تحریم می شوند یقینا تاثیر مستقیم و اولیه این اقدامات بر آنها وارد نمی شود و درک صحیحی از چگونگی وقوع نظر خود نخواهند داشت. اقداماتی نظیر جنبش های اجتماعی که فراخوان برای اجرا یا عدم اجرای قوانین داخل کشور را به عنوان نوعی مبارزه مدنی ترویج می دهد، در صورتی که منشأ آن خارج از جامعه مورد بحث واقع گردیده باشد نیز ذیل این آفت قلمداد می شود. اگر فردی خارج از کشور مردم را به تشویش و نوعی از مبارزه بخواند در حالی که خود هزینه های حاصل از آن اقدامات بر اجرا کنندگان آن فراخوان را به دوش نمی کشد بیراه نخواهد بود که مثال “بیرون گود نشستن و لنگ کردن” برای او در نظر گرفته شود. مادامی که خود شخص به طور مستقیم و در خط مقدم یک فراخوان قرار نگیرد، آن نظر از درجه اعتبار کافی برخوردار نخواهد بود، چرا که آمادگی برای دادن هزینه حاصل از یک کنش اجتماعی امریست که بر اصل و اساس نظریه پردازی اجتماعی تاثیرگذار است.

طرف دیگر این آفت افرادی هستند که از آزادی های خارج از ایران بهره مند شده ولی مردم داخل کشور را به تحمل برخی رنج های مرتبط با عدم وجود همان آزادی فرا میخوانند. اینان از اصولی دفاع می کنند که احتمالا خود حاضر به متحمل شدن هزینه های ناشی از آنها نخواهند بود. به طور مثال فعالینی که از حضور نظامی و یا استراتژیک جوامع غربی در خاور میانه و یا اقصی نقاط دنیا به عنوان امری به تجرد نامطلوب یاد میکند و اما سوریه و یمن برایشان مستثنی می شوند. این مطلب نه به عنوان صحیح یا غیر صحیح بودن این سیاست، بلکه از جهت یک بام و دو هوا بودن رویکردهایی خاص مورد استفاده قرار می گیرد. و یا از تریبون غرب، در رسانه غربی و با بهره مندی از امکانات غرب با آزادی کامل علیه آن کشور غربی فعالیت می کنند و افراد منتقد سیاست های ایران را که مقیم داخل کشور هم هستند و تحت هزار ایهام و ابهام فعالیت می کنند به وحدت شکنی متهم کرده در حالی که خود جرات سفر گذری به ایران را هم ندارند. نقطه تعارض آنجاست که اگر سیاست های امنیتی ایران به درستی انجام می شود چرا عده ای که با شدت و حدت از آن دفاع می کنند از آن واهمه دارند؟ این امر هم وابسته به عدم تاثیر پذیری مستقیم از اظهار نظر بر می گردد که درجه اعتبار بیان کننده اش را تنزل می دهد. اگرچه جمعیت و تاثیرگذاری این گروه قابل مقایسه با گروه پیشین نبوده، ولی ذکر آن ذیل آفت های امروز فعالین خارج از کشور لازم می باشد.

آفت دیگر از آن فعالینی است که تکلیف خود را با مسائل مرتبط با ایران نمی دانند. از طرفی قائل به جدا شدن از سیاست های داخلی ایران و پرداختن به موضوعات سیاسی و اجتماعی جامعه ای هستند که در آن ساکنند، اما برای بدست آوردن اعتبار میان جامعه ایرانیان مقیم خارج هر از گاهی گریزی به مباحث مرتبط با سیاست های داخل ایران نیز میزنند. اعتبار و منافع شخصی تنها اولویت این دسته از فعالین است که با رویکرد “کجدار و مریز” همچنان به فعالیتهایی ادامه می دهند که البته بازخورد و هزینه در راستای مسایل مرتبط با ایران خواهد داشت.

مجموعا نگارنده بر این باور است که اولا دور ماندن از یک جامعه، نظرات شخص را منحصر به رسانه کرده و به نحوی او را “تک منبعی” بار می آورد و این آفت فرد را از داشتن درک جامع و صحیح نسبت به جامعه ایرانی عاجز می کند. ثانیا عدم درک عملی عواقب یک نظر در صورت حدوث آن، سبب بروز ذهنیتی می شود که به دور از خواسته های مردم آن اجتماع خواهد بود، فلذا از مقبولیت برخوردار نبوده و نمیتوان به عنوان رویکردی دموکراتیک از آن یاد کرد. به نظر می‌رسد که باید توجه ویژه‌ای به این گزاره از کتاب انقلاب نوشته هانا آرنت داشت که «فرق است میان آسیب به جان خود خریدن برای حفظ حیات و آزادی میهن و نسل‌های آینده و به مخاطره انداختن هستی نوع بشر برای آن منظور»، زیرا که هر دو روش می‌تواند آسیب‌های جبران ناپذیری به جامعه مورد نظر وارد آورد و جامعه را از نیل به موفقیت به مراتب دورتر نماید.