روند دلارزدایی اقتصاد جهان از موقعیت «امکان‌پذیر بودن» به «زمان‌بندی اجرا» رسیده است

51626780887

فرانک گیوسترا

ریسپانسیبل ستیت کرفت

شرح گزارش:

از آنجا که دلار ایالات‌متحده به‌عنوان ذخیره ارزی جهان پذیرفته شده، این کشور امکان مدیریت سیستم مالی جهانی را به‌دست آورده است و کسری بودجه فدرال بدون نگرانی از پی‌آمدهای منفی آن به‌کمک چاپ تریلیون‌ها دلار پول بدون پشتوانه مدیریت می‌شود.

ویرانی جنگ جهانی دوم پدیدآمدن ایالات‌متحده ابرقدرت را در پی داشت. زیرا این کشور توانست به بخش قابل‌توجهی از ذخیره طلای جهان و نیمی از تولید ناخالص داخلی جهان دست یابد و این کشور را در جایگاهی قرار داد که بتواند شرایط توافق‌نامه «برتون وودز» را به ۴۴ کشور دیگر جهان دیکته کند.

این توافق‌نامه تاکید دارد  که دلار به طلا و ارز دیگر کشورهای جهان به دلار وابستگی داشته باشد و به دیگر کشورهای جهان اطمینان می‌داد هر زمان بخواهند می‌توانند دلارهای‌شان را با طلا مبادله کنند.

برای چند دهه این توافق خوب بود، اما چرخش سیاست ایالات‌متحده در اواخر دهه ۶۰ و دوره ریاست‌جمهوری لیندون جانسون به سمت گسترش نظامی باعث شد این کشور با کسری بودجه زیادی مواجه شود. چنان‌که برخی از کشورهای اروپایی – به‌ویژه فرانسه – برای داد و ستد دلار با طلا اقدام کردند.

دولت نیکسون در سال 1971 با نگرانی از این‌که ذخیره طلای ایالات‌متحده رو به اتمام است، یک‌جانبه تصمیم گرفت دلار را به ارز فیات (پولی که پشتوانه آن طلا و نقره نیست و بازار نوعی ارزش‌گذاری معادل برایش تعیین می‌کند) تبدیل کند. این تغییر سیاست نشان‌دهنده پایان پیمان‌نامه برتون وودز و آغاز دوره‌ای از ارز با قیمت شناور شد که همچنان ادامه دارد.

ایالات‌متحده در گام بعدی اقدام به اجرای طرح ابتکاری  دلار نفتی کرد تا ارزش پولی ملی خود را حفظ کند. این ایده در عین سادگی از پی‌آمدهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی قابل‌توجهی برخوردار بود.

بر این اساس، ایالات‌متحده و عربستان توافق کردند سعودی‌ها نفت‌شان را فقط به دلار بفروشند و درآمدشان را در اسناد خزانه‌داری ایالات‌متحده سرمایه‌گذاری کنند. در مقابل، ایالات‌متحده به سعودی‌ها تضمین‌های امنیتی داد.

نفت پرمعامله‌ترین کالای جهان است و قیمت‌گذاری نفت بر پایه دلار، تقاضای جهانی برای پول ملی ایالات‌متحده را تضمین کرد. ناگفته نماند که اروپایی‌ها از عهدشکنی ایالات‌متحده رنجیدند و برای مقابله، برخی از کشورهای اروپایی بحث‌هایی را برای بازگشت به استاندارد طلا آغاز کردند که در عمل باعث می‌شد دلار ایالات‌متحده از داد و ستدهای‌شان حذف شود.

هنگامی که دولت ایالات‌متحده از طرح اروپایی‌ها آگاه شد، بر اساس صورت‌جلسه سال ۱۹۷۴ میان هنری کیسینجر و دستیار وزیر توماس اندروز از ادامه این روند جلوگیری شد. در صورتی که کشورهای اروپایی می‌توانستند در این زمینه با هم متحد شوند، به‌خاطر بهره‌مندی از ذخیره طلای بیش‌تر نسبت به ایالات‌متحده، می‌توانستند قیمت طلا را در سطح بالاتری قرار دهند و در نتیجه اعتبار بیش‌تری برای ارزهای‌شان ایجاد کنند.

سیاست قدرتمند نگه‌داشتن دلار ایالات‌متحده اواخر دهه ۱۹۹۰ به دو علت دچار مشکل شد: رشد اقتصاد چین و ولخرجی‌های ایالات‌متحده. از ابتدای سال ۲۰۰۰ ایالات‌متحده از بزرگ‌ترین طلبکار به بزرگ‌ترین بدهکار جهان تبدیل شد.

پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، چین از کاهش ارزش دلار ایالات‌متحده به‌خاطر انباشت بدهی و چاپ پول بدون پشتوانه شکایت کرد و از تمایل به معرفی سیستم مالی جهانی جدیدی سخن گفت. به‌جز کشورهایی که تحت تحریم‌های ایالات‌متحده هستند (همانند روسیه، ونزوئلا، ایران و کره شمالی) این ایده مورد استقبال قرار نگرفت.

این شرایط ادامه داشت تا این‌که روسیه به اوکراین حمله کرد و ناگهان ورق برگشت. ایالات‌متحده و کشورهای عضو ناتو نه‌تنها روسیه را تحریم کردند، بلکه با مسدودسازی ذخیره دلاری، دسترسی این کشور به سوییفت را نیز بستند.

چین با استفاده از این فرصت، جهان را به رویگردانی از دلار تشویق کرد: مسابقه برای یافتن جایگزین آغاز شد. کشورهای بریکس و بسیاری دیگر از کشورهای نیم‌کره جنوبی جهان به علت‌های مختلف از جمله نیاز به نفت، غذا، کود و تجهیزات نظامی تا استفاده از گروه واگنر برای مقابله با شورش‌های داخلی، قصد قطع رابطه با روسیه را ندارند.

از سوی دیگر، کشورهایی که از دیرباز نظم جهانی غرب را ریاکارانه و منفعت‌طلبانه می‌دانند، با مسدودشدن ذخیره دلاری روسیه و محرومیت از سوییفت، به این فکر افتادند که شاید کشوری بعد خودشان باشند.

سیستم‌های مالی جهان بر پایه اعتماد بنا شده‌اند و اگر به سلاح تبدیل شوند، اعتماد لازم برای حفظ سلطه خود را از دست می‌دهند. به این ترتیب، بسیاری از کشورهای جهان آشکارا از ایجاد روش‌های جایگزین برای انجام تجارت، تسویه حساب مالی و کاهش ذخیره دلاری سخن گفتند.

افزون بر این، گروه بریکس در طول سال گذشته درخواست‌های بسیاری برای عضویت دریافت کرده است که مصر، ترکیه، الجزایر و به‌تازگی عربستان سعودی از آن جمله‌اند. همه این کشورها از ایجاد ارز بریکس و جایگزینی با دلار استقبال کرده‌اند.

تاریخ نشان داده که انتقال قدرت اقتصادی جهانی بدون جنگ‌های بزرگ بسیار نادر بوده است. با این حال، بسیاری از کشورها – به‌جز غربی‌ها – خواهان سیستم تجاری هستند که آنها را در برابر سلاح‌ دلار یا هژمونی غربی آسیب‌پذیر نکند. این یعنی دیگر بحث در مورد «امکان» اتفاق نیست، بلکه موضوع «زمان» وقوع است.

بهترین شرایطی که برای جلوگیری از افزایش درگیری‌ها می‌تواند امیدوارکننده باشد، فرآیندی است که کاهش تدریجی تقاضا برای دلار را در طولانی‌مدت فراهم کند و به ایالات‌متحده و دیگر کشورها اجازه هماهنگی با شرایط جدید را بدهد.

ایجاد سیستم پولی چندقطبی ممکن است بستر عادلانه‌تری برای فعالیت‌های اقتصادی کشورهای فقیرتر فراهم کند. هر چند در نهایت چنین اتفاقی باعث کاهش سطح کیفی زندگی آمریکایی‌ها می‌شود، اما این مسیر اجتناب‌ناپذیر است.