مازیار شیبانیفر
- متخصصان اختلال تمرکز و بیشفعالی(ADHD) را یک اختلال عصبی میدانند. مبتلایان به این اختلال که یکی از شایعترین مشکلات سلامت روان است، سطح بالای انرژی را تجربه میکنند. بههمین خاطر برای آنها تمرکز و یادگیری دشوار است.
- یک تحقیق گسترده در ۱۰ کشور اروپایی میان کودکان ۶ تا ۱۸ ساله نشان داد ۸۴ درصد پسران و ۱۵ درصد دختران در معرض این بیماری قرار دارند.
- مبتلایان به این اختلال را در ۳ گروه دستهبندی میکنند: گروه نخست اختلال تمرکز را بروز میدهند، گروه دوم رفتارهای بیشفعالی و تکانشی دارند و گروه سوم با هر دو مورد مواجهند.
- از هر چهار نفری که از این اختلال رنج میبرند، یک نفرشان دارای مادر یا پدری است که مبتلا به اختلال تمرکز و بیشفعالی است. تخمین زده میشود امسال این اختلال بین ۳ تا ۱۰ درصد از کودکان سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد.
- با آنکه اختلال تمرکز و بیشفعالی شایعترین اختلال روانپزشکی دوران کودکی در سراسر جهان است، اما متاسفانه بخش قابلتوجهی از سیستم آموزشی کانادا با درک و حمایت از دانشآموزان مبتلا به این اختلال سازگار نیست.
- یک برآورد محافظهکارانه نشان میدهد حدود ۵ درصد از دانشآموزان کانادایی دارای این اختلال هستند، اما فراگیری آن میتواند تا ۹ درصد باشد، اما برخی استانها این اختلال را در دستورالعملهای کدگذاریشدهشان بهرسمیت نمیشناسند.
شرح مقاله:
متخصصان اختلال تمرکز و بیشفعالی(ADHD) را یک اختلال عصبی میدانند که امکان بروز آن در کودکان و بزرگسالان وجود دارد. این گروه در زمینه تمرکز بر روی وظایف، مدیریت تکانهها (حرکتهای آنی و بدون تفکر) و نحوه بروز فعالیتهایشان با مشکل مواجهند.
مبتلایان به این اختلال که یکی از شایعترین مشکلات سلامت روان است، سطح بالای انرژی را تجربه میکنند. بههمین خاطر برای این افراد یکجا نشستن برای مدت طولانی و تمرکز روی یک موضوع مشخص دور از علاقمندیشان، دشوار است.
بر اساس گزارش انستیتو اختلال تمرکز و بیش فعالی، دادهها نشان میدهد فراگیری این اختلال در مردان بیش از زنان است. یک تحقیق گسترده در ۱۰ کشور اروپایی میان کودکان ۶ تا ۱۸ ساله نشان داد ۸۴ درصد پسران و ۱۵ درصد دختران در معرض این بیماری قرار دارند.
برخی از مطالعات نشان دادهاند پسران مبتلا به این اختلال در مقایسه با دختران بیشتر پرخاشگری را بروز میدهند، در حالی که دختران بیشتر اختلال تمرکز را تجربه میکنند.
مدیکال نیوز تودی اعلام کرده است این بیماری در کنار تمامی جنبههای منفی آن میتواند ویژگیهای مثبتی برای مبتلایان به همراه بیاورد. این افراد اگر به کار مورد علاقمندشان بپردازند میتوانند بسیار متمرکز عمل کنند و این موضوع منجر به افزایش خودآگاهی و گاه افزایش میزان انعطافپذیری این افراد میشود.
بیشتر مبتلایان به اختلال تمرکز و بیشفعالی بسیار خلاقاند؛ بهویژه وقتی هدفمند عمل میکنند. آنها میتوانند به حلال مشکلات بزرگ تبدیل شوند. زیرا بهخاطر دیدگاههای متفاوتشان به راهکارهای غیرعادی فکر می کنند.
این گروه، از مهارتهای کلامی بالایی برخوردارند و میتوانند یک گفتوگوی جذاب ایجاد کنند. از این رو، میتوانند کسب و کارها و ارتباطهای موفقی را از طریق مهارتهای مکالمهای خود ایجاد کنند.
مطالعه دیگری نشان میدهد این افراد احتمال دارد سطح بالاتری از هوش اجتماعی، شوخطبعی و تشخیص احساس یا همدلی داشته باشند. این گروه از ماجراجویی لذت میبرند و ماهیت تکانشی، آنها را به فعالیتهای خودجوش وامیدارد.
سطح انرژی این گروه بالا است. بههمین خاطر میتوانند در زمینه ورزش یا دیگر فعالیتهای بدنی عالی عمل کنند. برای نمونه، مایکل جردن که بهعنوان برترین بسکتبالیست تاریخ شناخته میشود، یکی از این ورزشکاران مبتلا به اختلال تمرکز و بیشفعالی است.
افراد مبتلا به اختلال تمرکز و بیشفعالی ممکن است در کنترل احساسات، بهویژه خشم و ناامیدی مشکل داشته باشند. تمرین تکنیکهای تمدد اعصاب همانند تنفس عمیق، تصویرسازی و یوگا میتواند به این افراد کمک کند تا در لحظه آرام شوند و احساساتشان را مدیریت کنند.
به گزارش دیسترب مینات، مبتلایان به این اختلال را در ۳ گروه دستهبندی میکنند: گروه نخست کسانی هستند که در زمینه توجه به جزییات، سازماندهی وظایف و پیروی از دستورالعملها مشکل دارند و اختلال تمرکز را بروز میدهند.
گروه دوم رفتارهای بیشفعالی و تکانشی نشان میدهند. این افراد نمیتوانند بیحرکت بمانند، در مدیریت حرکتهای آنی خود مشکل دارند و به حرفزدن علاقمندند. نوع سوم گروهی هستند که هر دو مورد را بروز میدهند.
هر چند نخستین نشانههای این اختلال بین ۳ تا ۶ سالگی بروز پیدا میکند، اما از نظر متخصصان تشخیص این بیماری کار دشواری است. زیرا کودکان را گاه در گروه پرتحرکها دستهبندی میکنند.
اکنون بیش از ۶ میلیون کودک در ایالاتمتحده به اختلال تمرکز و بیشفعالی مبتلا هستند. بر اساس اعلام مرکز ملی سلامت کودکان (NSCH) در سال ۲۰۱۶ نزدیک به ۹ و نیم درصد از کودکان ۲ تا ۱۷ ساله در ایالاتمتحده به این بیماری مبتلا بودند.
نظرسنجی ملی از مادران و پدران دارای فرزندان مبتلا به این اختلال در سال ۲۰۱۶ نشان داد، از هر ۱۰ کودک مبتلا، ۵ نفرشان مشکل رفتاری دارند و ۳ نفرشان با مشکل اضطراب مواجهند. افسردگی، سندرم تورت و اختلال طیف اوتیسم از دیگر پیآمدهای عاطفی و رفتاری این اختلال است.
دانشمندان بهطور دقیق نمیدانند مشکلات خواب و این اختلال چگونه به هم ربط دارند، اما حدود ۷۵ درصد کودکان و حدود ۶۷ درصد بزرگسالان مبتلا به این اختلال با مشکلات مربوط به خواب مواجهند.
از هر چهار نفری که از این اختلال رنج میبرند، یک نفرشان دارای مادر یا پدری است که مبتلا به کمتوجهی و بیشفعالی است. تخمین زده میشود امسال این اختلال بین ۳ تا ۱۰ درصد از کودکان سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد.
در کنار اطلاعاتی که در مورد این بیماری وجود دارد، باورهای نادرست هم دیده میشود. از جمله اینکه این گروه افراد گرفتار اعتیاد میشوند؛ حقیقت این است که اگر این بیماری درمان نشود، احتمال کشیدهشدن فرد به سمت موادمخدر بیش از سایر افراد وجود دارد، اما علت قطعی نیست.
همچنین، برخی افراد بدون اینکه از سابقه این گروه از بیماران در گروه سنی کودکان باخبر باشند، رفتارهای بد چنین کودکانی را به تربیت نامناسب مادران و پدران و نداشتن نظم در زندگی ربط میدهند؛ در حالی که این باور بهطور کامل اشتباه است.
با آنکه اختلال تمرکز و بیشفعالی شایعترین اختلال روانپزشکی دوران کودکی در سراسر جهان است و این اختلال عصبی رشدی یادگیری دانشآموزان را مختل میکند، بر اساس اعلام رسانه استار، متاسفانه بخش قابلتوجهی از سیستم آموزشی کانادا با درک و حمایت از دانشآموزان مبتلا به این اختلال سازگار نیست.
به دیگر سخن، هنوز این اختلال بهطور رسمی توسط بسیاری از وزارتخانههای آموزش و پرورش استانها بهعنوان مانعی در زمینه یادگیری شناخته نشده است. بهطور معمول، این اختلال به اشتباه ایجاد مزاحمت، بینظمی، بیانگیزگی و نداشتن قدرت از سوی مدیران مدرسهها شناخته میشود.
تحقیقات چند دهه اخیر نشان میدهد تاثیر این اختلال بر دانشآموزان، بسیار پیچیده، فراگیر و ناتوانکننده است. زیرا سرعت پردازش شناختی و ایجاد مهارتهای اجرایی همانند روان خواندن، درک مطلب، نوشتن و حل مسایل ریاضی را با مشکل مواجه میکند و در زمینه بهدست آوردن استراتژیهای یادگیری، مطالعه و مهارتهای سازمانی دانشآموزان اختلال بهوجود میآورد. دانشآموزان مبتلا به این اختلال ۳ برابر بیش از همکلاسیهایشان دبیرستان را رها میکنند.
یک برآورد محافظهکارانه نشان میدهد حدود ۵ درصد از دانشآموزان کانادایی دارای این اختلال هستند، اما فراگیری آن میتواند تا ۹ درصد باشد، اما برخی استانها این اختلال را در دستورالعملهای کدگذاریشدهشان بهرسمیت نمیشناسند که منجر به ناتوانی دانشآموزان در ادامه تحصیل و دسترسینداشتن به منابع آموزشی ویژه این گروه از کودکان میشود. کتابچه راهنمای تشخیصی اختلالهای مربوط به سلامت روان از اختلال تمرکز و بیشفعالی بهعنوان یک اختلال رشد عصبی نام برده است؛ بهجای اینکه همانند گذشته بهعنوان یک رفتار مخرب در نظر گرفته شود. متاسفانه، بسیاری از هیات مدیرههای مدرسهها و وزارتخانههای آموزش و پرورش در کانادا به این درک جدید نرسیدهاند و شیوههای آموزشی برای این گروه را بهروز نکردهاند.