واشنگتن باید به «طرح جایگزین» برای مهار جمهوری اسلامی بیندیشد

Screen Shot 2023 03 08 at 7.57.03 PM Large

سوزان مالونی معاون موسسه بروکینگز و مجری پنل ایران در کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۲۳

فارین افرز

شرح تحلیل:

اکنون زمان آن فرا رسیده است که دولت بایدن اعتراف کند برجام قابل احیا نیست و باید استراتژی جدیدی طراحی کند که نه‌تنها موضوع هسته‌ای را دربر بگیرد، بلکه به کلیت چالش تهران نیز بپردازد.

زمانی که جو بایدن به‌عنوان رییس‌جمهور ایالات‌متحده بر تخت قدرت نشست، مصمم به احیای برجام بود: پیمان‌نامه‌ای که سلف او – دونالد ترامپ – در سال 2018 به‌طور یک‌جانبه از آن خارج شده بود.

بایدن به‌سرعت یک فرستاده ویژه برای آغاز مذاکرات با تهران و چین، فرانسه، آلمان، روسیه و بریتانیا منصوب کرد. مقام‌های ارشد دولت بایدن و بسیاری از کارشناسان خارجی به یک توافق «طولانی‌تر و محکم‌تر» امیدوار بودند، اما تهران برنامه هسته‌ای‌اش را از زمان خروج دولت ترامپ پیش برده بود و برای بازگرداندن آن بهای سنگینی طلب می‌کرد.

آرمان‌ بایدن برای توافق با جمهوری اسلامی با تکانه‌های شدید ناکام ماند؛ نخستین مورد، فوریه ۲۰۲۲ با حمله روسیه به اوکراین رخ داد. تکانه دوم، آگوست سال گذشته با ارسال پهپاد از سوی ایران به روسیه اتفاق افتاد. سومین تکانه، سپتامبر گذشته با سرکوب شدید اعتراض‌ها توسط حاکمان تهران به‌وجود آمد.

لحظه‌ تاریخی که واشنگتن و اروپا تصور می‌کردند فراخواهد رسید و تهران را به همکاری و تعدیل رفتارهایش سوق می‌دهد، در افق ناپدید شده است. امروزه روسیه و چین از بیش‌ترین اهرم‌های فشار بر ایران برخوردارند.

اگر بایدن می‌خواهد فعالیت‌های هسته‌ای ایران را جلوی دیدگان جامعه بین‌الملل قرار دهد، باید کشورهای هم‌سو را در زمینه اطمینان‌یافتن از پای‌بندی تهران به تعهداتش، بر اساس پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای بسیج کند و اگر می‌خواهد جلوی رفتارهای بدخواهانه ایران در داخل و خارج از کشورش را بگیرد، باید فضا را برای اعتراض‌های عمومی مساعد کند.

تا کنون نزدیک‌ترین شریکان واشنگتن نشان داده‌اند تمایلی ندارند روابط تجاری یا دیپلماتیک‌شان با تهران را به‌خطر بیندازند. گاهی اقدام‌های ایالات‌متحده نیز منجر به تقویت جمهوری اسلامی شده است. برای نمونه، حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ به‌طور قابل‌توجهی ظرفیت و آمادگی جمهوری اسلامی برای دامن‌زدن به بی‌ثباتی و خشونت در داخل و خارج از ایران را تقویت کرد.

تصمیم اخیر جمهوری اسلامی برای هم‌سوشدن با روسیه در جنگ، بیش از اینکه فرصت‌طلبی کوتاه‌مدت باشد، نشان‌دهنده تحولی چشمگیر در نگرش‌ها و منافع حاکمان تهران است. ۱۰ سال پیش، حکومت ایران دسترسی به سوییفت در اروپا را را چنان حیاتی می‌دانست که بر بیش از ۳۰ سال بیزاری [ایدئولوژیک] برای مذاکره مستقیم با واشنگتن غلبه کرد، اما حالا این کشور سیاست نگاه به شرق را دنبال می‌کند.

ناظران کهنه‌کار ایران نسبت به دورنمای تغییرهای سیاسی معنادار در این کشور بدبین‌اند. به‌نظر می‌رسد جمهوری اسلامی در برابر همه بحران‌ها مقاومت می‌کند و با وجود جنگ داخلی [ابتدای پیروی انقلاب]، حمله نظامی [عراق به ایران]، تروریسم [حمله به دانشمندان و تاسیسات هسته‌ای]، زلزله، خشکسالی، همه‌گیری [کرونا] و اعتراض‌های دوره‌ای همچنان پابرجا است.

البته برخی از تحلیل‌گران آمریکایی و اروپایی بر این باورند که آشفتگی داخلی در ایران می‌تواند باعث انعطاف‌پذیری حکومت برای نشستن پشت میز مذاکره شود. زیرا احیای برجام فشارهای اقتصادی را کاهش می‌دهد و حکومت را شکوفا می‌کند.

این گروه از تحلیل‌گران معتقدند تظاهرات سال ۸۸ هر چند با سرکوب حکومت و فرسودگی مخالفان خاموش شد، اما شبح آشفتگی مردمی و فشار شدید اقتصادی ناشی از تحریم‌های چندجانبه باعث شد رهبران ایران با اکراه از مذاکراتی که پیش از آن حتی تصورش ناممکن بود، با واشنگتن سر یک میز بنشینند.

البته یک دهه پیش، مذاکره با غرب تنها راه خروج از تحریم‌های فاجعه‌بار برای تهران بود، اما امروز تهران توانسته است چین و روسیه را جایگزین‌های جذابی بیابد. حقیقت این است که واشنگتن بی‌هم‌راهی پکن و مسکو نمی‌تواند فشار کافی بر تهران اعمال کند تا رهبرانش متقاعد به سازگاری شوند.

در این شرایط، حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران خطر تشدید تنش منطقه‌ای بسیار پرهزینه را به همراه خواهد داشت و در بهترین حالت تهدید هسته‌ای‌شدن ایران را اندکی ‌عقب می‌اندازد. زیرا برنامه هسته‌ای ایران بسیار پیشرفته‌تر از آن است که از طریق حمله هوایی به‌طور کامل نابود شود. همچنین تاسیسات هسته‌ای برای آسیب‌ناپذیری طراحی شده‌اند و نزدیک شهرهای پرجمعیت قرار دارند.

دولت بایدن باید همراه با شریکان اروپایی‌اش، پی‌آمدهای اقتصادی، سیاسی و نظامی سنگینی برای عبور تهران از خط قرمزها تعیین کندو بی سر و صدا در بالاترین سطح با تهران، در جهت جلوگیری از ایجاد ایران هسته‌ای گفت‌وگو کند.

آلمان، فرانسه، بریتانیا و ایالات‌متحده باید مشخص کنند چگونه و چه زمانی ممکن است تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را فعال کنند و نه‌تنها از مفاد اسنپ‌بَک موجود در برجام به‌عنوان اهرم اقتصادی علیه تهران استفاده کنند، بلکه دارایی‌های آقازاده‌ها و دیگر سرمایه‌داران حامی جمهوری اسلامی را مسدود کنند؛ همان کاری که با دارایی‌های الیگارش‌های روسی انجام دادند.

راه دیگری نیز وجود دارد که ایالات‌متحده می‌تواند به جاه‌طلبی‌های هسته‌ای و دیگر رفتارهای بدخواهانه جمهوری اسلامی پایان دهد: معترضان ایرانی به روشنی اعلام کرده‌اند خواهان حکومت دموکراتیکی هستند که بر نیازهای مردمش متمرکز باشد، نه ماجراجویی در خارج از کشور. به‌همین‌خاطر لازم است واشنگتن برای کمک به معترضان در دستیابی به اهداف‌شان، هر کاری که می‌تواند انجام دهد.

سیاست‌گذاران ایالات‌متحده می‌توانند با کمک متحدان و شریکان‌شان اطمینان حاصل کنند که جامعه بین‌الملل به تلاش‌های قهرمانانه معترضان ایرانی توجه دارد، سرکوب‌ها را افشا می‌کند و برای پاسخگوکردن دولت ایران از طریق همکاری نزدیک با یک هیات حقیقت‌یاب زیر نظر سازمان ملل متحد راه‌هایی به‌وجود می‌آورد.

البته خروج ایالات‌متحده از برجام نباید هرگونه تماس دیپلماتیک با ایران را سلب کند. دولت بایدن باید با ایران درباره مسایل مورد توجه دو کشور گفت‌وگو کند و از جمله به تلاش‌های بی‌سر و صدا برای آزادی شهروندان دوتابعیتی و غیرایرانی – گروگان گرفته‌شده توسط تهران – ادامه دهد.

ضروری است ایالات‌متحده از ایجاد ناامیدی در زمینه به نتیجه‌رسیدن گفت‌وگوهای جاری بین ایران و کشورهای همسایه خلیج فارس خودداری کند. هر چند بعید است این گفت‌وگوها به چیزی جز «صلح سرد» [در مقابل جنگ سرد] منجر شود، اما دیپلماسی مستقیم ممکن است از تبدیل‌شدن هرگونه اصطکاک به یک بحران جلوگیری کند.

اعتراض‌های اخیر در ایران باید به جهان این نوید را بدهد که نخستین‌بار یک نسل، حکومت دینی را به خطر انداخته است، اما تا زمانی که این حکومت سقوط نکند، هیچ گلوله نقره‌ای برای [نابودی هیولای جمهوری اسلامی و] جلوگیری از رفتارهای بی‌ثبات‌کننده تهران وجود ندارد.