در هفتههای اخیر خبری منتشر شد بر این مبنا که تعدادی از فعالان سیاسی و چهرههای هنری خارج از ایران نامهای خطاب به دبیرکل سازمان ملل منتشر کردهاند. سپس مشخص گردید که یکی از هماهنگکنندگان و امضا کنندگان نامه مورد نظر، نماینده مجلس کانادا از منطقه ویلودِیل به نام علی احساسی است. آقای احساسی همچنین در شبکههای فارسیزبان “من و تو” و “ایران اینترنشنال” درباره این نامه به گفتوگو پرداخت و به نوعی نشان داد که سخنگوی امضاکنندگان نامه بوده است.
نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد این است که تمامی شهروندان ایرانی به عنوان یک شخصیت حقیقی باید بتوانند با آزادی کامل نگرانی های خود را نسبت به شرایط کشور ابراز کرده، و نقد و اعتراض خود را مطرح نمایند. اما علی احساسی نماینده مجلس کانادا است و این نامه را با همین عنوان امضا کرده است و رسانههای فارسیزبان خارج از ایران نیز با وی تحت همین عنوان به گفتوگو پرداختهاند. در واقع اظهار نظر ایشان، موضع گیری یک نماینده مجلس کانادا در مورد روابط میان دو کشور دیگر است. هدف از نگارش این مطلب، نقد اقدام این نماینده مجلس است و نه سایر شهروندانی که به هر دلیلی این نامه را امضا کرده اند.
با وجود نقدهای بسیاری که به محتوای این نامه وارد است، هدف این مطلب نقد و تحلیل نامه مورد نظر نیست؛ بلکه این مطلب اعتراضی است به اقدامی که یک نماینده مجلس کانادا انجام داده و مطالبی که در گفتوگو با رسانههای فارسیزبان خارج از ایران بیان کرده است.
آیا نماینده مجلس کانادا باید در توافق ایران و چین دخالت کند؟
مهمترین انتقاد به علی احساسی این است که اصولا هماهنگی و امضای چنین نامهای به هیچ عنوان در محدوده مسئولیت نماینده مجلس کانادا قرار ندارد. بدون در نظر گرفتن محتوای توافق ایران و چین و درست یا نادرست بودن آن، موضوع این نامه، بررسی سند همکاری استراتژیک بین دو کشور مستقل است که با یکدیگر مشغول رایزنی و مذاکره برای رسیدن به یک توافق دو جانبه هستند. چین با بسیاری از کشورها از جمله عربستان سعودی، امارات، مصر و اسرائیل توافقنامه همکاری استراتژیک به امضا رسانده است. در هیچکدام از این موارد سابقه نداشته است که نماینده مجلس یک کشور ثالث و خارج از حوزه ژئوپلتیک که در این میان دارای سود یا زیان نیست، به خود اجازه دخالت در مسائل مربوط به روابط دو جانبه آن دو کشور مستقل دیگر را بدهد.
ممکن است این موضوع مطرح شود که کانادا دارای منافعی در خاورمیانه است و توافق میان ایران و چین میتواند روی منافع کانادا تاثیر بگذارد. در پاسخ باید گفت، در وهله نخست هیچ مقام رسمی در وزارت امور خارجه کانادا یا حتی هیچ کارشناس کانادایی تا امروز چنین ادعایی را مطرح نکرده است. کانادا منافع محدودی در خاورمیانه دارد، اما تصور اینکه توافق ایران و چین آسیبی به منافع کانادا برساند، بسیار بعید است. دوم اینکه، اگر آقای احساسی نگران منافع کانادا در خاورمیانه است باید نامه ایشان به طور کامل به تاثیر این توافق بر منافع کانادا می پرداخت، در حالی که به طور کلی کانادا هیچ نقشی در این توافق ندارد و این توافق تاثیری بر منافع کانادا نخواهد گذاشت.
در زمان مذاکره کانادا و آمریکا بر سر قرارداد تجاری نفتا، برخی از کارشناسان کانادایی اعتقاد داشتند که این قرارداد به استقلال کانادا آسیب میزند. برای نمونه، برخی از منتقدان دولت ترودو بر این باور بودند که با امضای این قرارداد در عمل کانادا امکان بستن قرارداد تجارت آزاد با رقبای آمریکا را از دست خواهد داد. این در حالی بود که همزمان، دولت ترودو پیگیر امضای قرارداد تجارت آزاد با چین بود. تصور کنید یک نماینده ایرانی یا نمایندهای از هر کشور سومی همانند استرالیا یا انگلیس درباره این گفتوگوها و تاثیر احتمالی آن بر استقلال کانادا نظر میدادند. آیا سیاستمداران کانادایی به دخالت شخص مورد نظر در مورد گفتوگوهای میان آمریکا و کانادا اعتراض نمیکردند؟
دخالت در امور کشورهای دیگر نقض آشکار قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل متحد است. تنها در موارد خاصی مانند نقض حقوق بشر یا نقض قواعد بینالمللی است که کشورها به خود اجازه دخالت در امور داخلی سایر کشورها را میدهند. حتی دخالت در چنین مواردی نیز باید از مسیر ساز و کارهای رسمی نظیر مراجعه به کمیته حقوق بشر سازمان ملل صورت گیرد. اما توافق همکاری دو جانبه دو کشور مستقل به هیچ عنوان به نماینده منطقه ویلودیل در مجلس کانادا مربوط نیست.
دخالت آقای احساسی به منافع کانادا و اعتبار آن آسیب میزند
کانادا در حال حاضر درگیر چندین پرونده کنسولی با چین است. مهمترین این پروندهها بازداشت یکی از مدیران ارشد شرکت هواوی در ونکوور است که چین نیز در اقدامی تلافیجویانه دو شهروند کانادایی ساکن این کشور را بازداشت کرد. دولت ترودو و بسیاری از شخصیتهای برجسته کانادایی برای آزادسازی دو شهروند کانادایی در تلاشند. در این بین، آقای احساسی که نماینده مجلس کانادا است تا امروز هیچ نقشی در جهت آزادی دو شهروند کانادایی و پیشبرد منافع کانادا در ارتباط با چین ایفا نکرده است.
این نماینده کانادا بهجای تمرکز بر منافع کشوری که نمایندگی بخشی از مردم آن را بر عهده دارد، توجه خود را معطوف به مسائل دو جانبه ایران و چین نموده است. این در حالی است که نه حزب آقای احساسی و نه شخص ایشان، در زمان انتخابات برنامهای برای دخالت در امور دیگر کشورها اعلام نکرده بودند. به زبان سادهتر، مردم منطقه ویلودیل به آقای احساسی رای ندادهاند که ایشان از مقام خود برای پیشبرد اولویت های شخصی و دخالت در مسائل دوجانبه چین و ایران سوءاستفاده کند. تقدم منافع شخصی و گروهی بر منافع جمعی امری است به شدت مذموم و ناپسند که اعتبار یک نماینده را زیر سوال می برد.
بیتوجهی به منافع کشور کانادا و نظر مردم، این پرسش را در ذهن بهوجود میآورد که علی احساسی با امضای این نامه به دنبال حفظ منافع چه گروه یا گروههایی بوده است؟ چه گروه یا افرادی علی احساسی را متقاعد کردهاند که چنین اقدامی را انجام دهد؟ آیا گروههای وابسته به رقبای چین یا ایران برای این اقدام علی احساسی لابی کردهاند؟ اگر لابی چنین گروههایی تاثیرگذار بوده است، آیا علی احساسی وامدار کمکهای مالی آنان به کمپین خود است؟
جالب است بدانیم که اندیشکده نئوکان هریتیج (Heritage Foundation) در گزارش اخیری که منتشر کرده است به این موضوع اشاره دارد که وزارت امور خارجه آمریکا باید از شکلگیری توافق میان ایران و چین جلوگیری کند. زیرا این توافق تاثیر تحریمهای آمریکا علیه ایران را به شدت کاهش خواهد داد. آیا علی احساسی نگران کاهش تاثیر تحریمها بر ایران است؟ آیا وی با گروهها و لابیهای حامی تحریم ایران برای چنین حرکتی رایزنی کرده است؟
علی احساسی به عنوان نماینده مجلس کانادا وظیفه دارد شفاف به این پرسشها پاسخ دهد که ایده این حرکت توسط چه افرادی ارائه شده و این افراد چه ارتباط مالی یا کاری با وی دارند.
ایجاد تفرقه در جامعه ایرانی-کانادایی
دیدگاههای بسیار گوناگونی در جامعه ایرانی-کانادایی بر سر مسائل مربوط به ایران وجود دارد. حتی به زحمت میتوان دو گروه سیاسی خارج از ایران را یافت که حاضر باشند در کنار هم بنشینند و درباره مسایل ایران گفتوگو کنند. علت عمده این واگرایی، تفاوت شدید در اولویت ها است.
باید این واقعیت را بپذیریم که توافق ایران و چین از نظر فعالان سیاسی، از اهمیت یا اولویت متفاوتی برخوردار است. گروهی تحلیل و قضاوت درباره این توافق را نیازمند آگاهی کامل از جزئیات آن می دانند و به این موضوع اشاره دارند که نمیتوان درباره توافقی که هنوز عمومی نشده است، حکم کلی صادر کرد. بعضی دیگر هم معتقدند که کمپین فشار حداکثری ترامپ ایران را مجبور به نزدیک شدن به چین کرده است. یک نگاه دیگر هم هست که اعتقاد دارند ایران به هر شکل ممکن مجبور است از فشار تحریمها بر مردم کم کند و دهها نظر و تحلیل دیگر.
در شرایطی که هیچ گونه همگرایی درباره این توافق در جامعه ایرانی-کانادایی و حتی در بین آگاهان سیاسی وجود ندارد، جانبداری نماینده ایرانی تبار مجلس کانادا آقای علی احساسی از یک عقیده خاص، تنها به تفرقه و اختلافها در جامعه ایرانی-کانادایی و بی اعتمادی آنان به جایگاه نمایندگی مجلس دامن میزند.
باید به آقای احساسی یادآور شد که با کمک منابع انسانی و مالی بسیاری از ایرانیان کانادا که برخوردار از عقیدههای گوناگون هستند به عنوان نماینده مجلس کانادا انتخاب شده است. برخوردهای جناحی یقینا مقبولیت او را نه تنها در حوزه انتخاباتی وی، بلکه در ذهن ایرانیان کانادا خدشه دار می کند.
تنها گام مثبتی که یک نماینده ایرانیتبار در مجلس کانادا، به اعتبار ایرانی تبار بودن خود، میتواند برای ایرانیان بردارد این است که به پیشرفت و رشد جامعه مهاجر ایرانی در کانادا کمک کند. هر ادعایی فراتر از این، شعاری بیش نیست و هیچ مورد مشابهی نمیتوان یافت که یک نماینده ایرانیتبار پارلمان کشوری دیگر توانسته باشد تاثیری حتی اندک بر شرایط داخل ایران بگذارد.
در چنین شرایطی، جانبداری آقای علی احساسی از یک عقیده افراطی و خروج ایشان از محدوده وظایف و مسئولیتهایش برای حمایت از این عقیده خاص، نتیجهای جز افزایش اختلافها و تفرقهافکنی در جامعه نخواهد داشت.
حمایتنکردن مردم از موضع علی احساسی و همفکران وی
چند روز پس از انتشار عمومی نامه مورد نظر، امضاکنندگان به منظور جلب حمایت مردم این نامه را بهصورت آنلاین منتشر کردند و با کمک رسانههای فارسیزبان خارج از ایران و استفاده از فضای مجازی، از همه ایرانیان برای امضای این نامه دعوت به عمل آوردند، اما با گذشت چند هفته از دعوت عمومی، تنها حدود ۲۵۰ نفر این نامه را به امضا رساندند. یعنی موضع آقای احساسی و همفکران ایشان در بین جمعیت ۸۰ میلیونی داخل و حدود 8 میلیونی خارج از ایران تنها توسط ۲۵۰ نفر حمایت و تایید شده است!
این میزان حمایت مردم را میتوانید مقایسه کنید با تومار اخیری که توسط فعالان مردمی علیه درخواست عده ای برای تحریم ورزش ایران آغاز شد. تنها در سه روز بیش از ۶ هزار و ۳۰۰ نفر این طومار را امضا کردند. این در حالی است که بر خلاف آقای احساسی، فعالان مردمی از حمایت و تبلیغات رسانه ای شبکه های فارسی زبان خارج از کشور برخوردار نبودند.
سخنان ضعیف علی احساسی در رسانههای فارسیزبان
شاید یکی از تاسفآورترین بخشهای اقدام اخیر آقای احساسی، محتوای سخنان وی در رسانههای فارسیزبان خارج از ایران باشد. وی بدون ارایه هیچ تحلیل اصولی از محتوای توافق احتمالی بین ایران و چین به تکرار چند شعار میپردازد و چندین بار تکرار میکند این توافق “مشروعیت ندارد”.
لازم است از آقای احساسی پرسیده شود که ایشان در چه جایگاهی قرار دارند که تصمیم بگیرند توافق بین دو کشور دیگر مشروعیت دارد یا خیر؟! ایشان حتی به عنوان یک نماینده مجلس کانادا نمیتواند چنین حکمی را درباره توافقنامههای کانادا با دیگر کشورها صادر کند. تصمیمگیری درباره همکاریهای دو یا چند جانبه میان کشورها بر اساس قوانین بینالمللی و همچنین طبق روندهای تصمیم گیری تعریف شده بر اساس قوانین کشورهای درگیر در توافق انجام میشود.
اقدامات اخیر علی احساسی درباره سند همکاری ایران و چین نقض آشکار قواعد بینالمللی و منشور سازمان ملل متحد درباره دخالتنکردن کشورها در امور داخلی یکدیگر است. علی احساسی نماینده منطقه ویلودیل در مجلس فدرال کانادا است و نه نماینده ایران یا چین!
این سرمقاله توسط هیئت تحریریه ژورنال ایرانیان کانادا تهیه شده است.