مازیار شیبانیفر
چهارشنبه ۲۱ اکتبر ۲۰۲۰ جامعه ایرانیان کانادا با دریافت خبری دچار بهت شد؛ محمد مهدی امین صادقیه (مشهور به مهدی امین) در منزلش در تورنتو به قتل رسید. حیرت جامعه ایرانی وقتی بیشتر شد که گروهی از فعالان سیاسی و رسانههای فارسیزبان خارج از ایران ضمن اعلام خبر، بر این موضوع تاکید کردند که در این قتل انگیزههای سیاسی وجود دارد، بیآنکه مدرکی ارایه شده باشد. حال پرسش اصلی این است که این اقدام رسانهای را باید روشنگری بدانیم یا ابزاری برای عمیقتر کردن بدبینی و چنددستگی میان ایرانیان ساکن کشورهای دیگر.
مهدی امین به استناد گفتههای دوستانش و تعدادی عکس که از وی در فضای مجازی منتشر شده است، از مخالفان و منتقدان حکومت ایران و خواهان حکومت پادشاهی بود. وقتی وی به قتل رسید، رسانههای فارسیزبان و گروهی از مخالفان جمهوری اسلامی با واکنشی سریع، این قتل را به جمهوری اسلامی نسبت دادند. این موضوع در حالی مطرح شد که پلیس هنگام اعلام خبر قتل، هیچ اظهارنظری نکرده بود و تنها به موضوع وجود جراحت بر پیکر مقتول اشاره داشت.
شروع گمانهزنیهای بدون مدرک
علیرضا نادر بنیانگذار و مدیرعامل موسسه «نیو ایران» در شهر واشینگتن و از کارشناسان بنیاد دفاع از دموکراسیها در این باره توییت کرده بود: “مرگ مبهم #مهدی امین در #کانادا به طور جدی به همه فعالان طرفدار دموکراسی در ایران یادآوری میکند که زندگی آنها همچنان در خطر است. جمهوری اسلامی روز به روز ضعیفتر میشود و برای نجات خود به شدت به توافق هستهای جدید نیاز دارد، البته به سرکوب صداهای مخالف نیز نیازمند است. رژیم و لابیاش از تمامی ترفندهایی که بلدند استفاده خواهند کرد – بهویژه با تلاش برای تغییر روایت در شبکههای اجتماعی – تا واشنگتن را از حقیقت منحرف کنند. نگذارید رژیم موفق شود. حقیقت تلخ را در # ایران به جهانیان نشان دهید. این بهترین سلاح ما است.”
همانطور که در این متن به طور روشن دیده میشود، صحبت از قتل با انگیزه مبهم قاتل یا قاتلان است. چون زمانی که این متن در توییتر منتشر شد، پلیس هنوز سرنخی از قاتل به دست نیاورده بود، به همین دلیل هیچ اظهارنظری در این باره بیان نکرد.
حدود دو هفته پس از انتشار خبر مربوط به قتل بود که پلیس به طور رسمی اعلام کرد زنی آسیاییتبار به عنوان مظنون اصلی دستگیر شده و تحقیقات نشان داده که ارتباطی بین دیدگاههای سیاسی مقتول و قاتل وجود نداشته است. جامعه ایرانی نباید احساس ناامنی کند و آنها به دنبال متهم دیگری در ارتباط با این پرونده نیستند.
تلاش برای گسترش بدبینی و ترس
دنیل بوردمن از نزدیکان به لابی اسراییل در کانادا و از حامیان حزب محافظهکار فدرال در مطلبی با عنوان “ترودو قتل کاناداییها توسط ایران را تقویت کرده است” چنین میآورد: “چهارشنبه 21 اکتبر مهدی امین، مخالف صریح جمهوری اسلامی ایران در خانهاش به قتل رسید. در حال حاضر ، هیچ سرنخ اصلی یا مظنونی وجود ندارد که ما از آنها باخبر شویم، بنابراین انگیزه قتل وی مشخص نیست. با این حال، دلایل قابلقبولی وجود دارد که نباید این احتمال را از نظر دور بداریم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در این قتل دست داشته است.”
وی ادامه داد: “در دسامبر 2018 پارلمان فدرال با صدور حکمی، کل سپاه را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کرد، با این حال ترودو هیچ فعالیت مشخصی در این زمینه انجام نداده است. لازم به یادآوری است که جاستین ترودو از طریق برادر و مشاورش الکساندر “ساکا” ترودو که پیشتر در پرس تیوی کار میکرد، با ایران در ارتباط است.”
در متن بارها به این موضوع اشاره شده است که هیچ سرنخی از قاتل و انگیزه قتل (با توجه به اینکه مطلب مورد نظر پیش از دستگیری مظنون اصلی نوشته شده است) وجود ندارد. این مطلب نیز تنها گمانهزنی است درباره اینکه قتل مورد نظر ترور محسوب میشود و انگیزههای سیاسی پشت آن بوده است.
تاکید بر نظر شخصی به جای تکیه بر واقعیتها
کاوه شهروز که به تازگی از هیئت مدیره «مرکز اسناد حقوق بشر ایران» کنار گذاشته شده است، در حساب توییتری خود نوشت: “1- مهدی امین، شخصی که من در جامعه ایرانی تورنتو میشناختم و همیشه با من مهربان بود، شب گذشته به طرز وحشیانهای به قتل رسید. باشد که روحش آرام بگیرد و قاتل وی فوری به محاکمه کشیده شود.
2- مهدی در محافل ضد حکومت ایران در تورنتو، به نسبت فعال بود. از آنجا که دوستان نظر من را پرسیدهاند: من تصوری ندارم که آیا قتل او انگیزه سیاسی داشته است، اما ما با رژیمی روبهرو هستیم که سابقه این نوع قتلهای وحشیانه را داشته باشد. همه ما فعالان با این ترس زندگی میکنیم.”
در همین زمینه، شبکه تلویزیونی ایراناینترنشنال در برنامه “چشمانداز” اقدام به برگزاری گفتوگویی با حضور 3 مهمان با این عنوان کرد که “آیا جمهوری اسلامی بار دیگر ترور مخالفان خارج از ایران را آغاز کرده است” و موضوع قتل مهدی امین در تورنتو را بهانهای برای طرح این مسئله قرار داده بود. یکی از افرادی که در این برنامه حضور داشت، محمد تاجدولتی به عنوان یکی از همکاران شبکه ایراناینترنشنال و مدیرمسئول سایت خبری پرژن میرور در تورنتو بود.
تاجدولتی در این برنامه به طرح توطئه ترور مهدی امین از سوی عوامل جمهوری اسلامی به عنوان انگیزه قتل اشاره کرد. این در حالی بود که تا آن لحظه، پلیس هیچ مظنونی را بازداشت نکرده و هیچ اظهارنظری نیز اعلام نشده بود. این شیوه طرح مسئله از سوی تاجدولتی موجب شد تا دیگر مهمانان برنامه نیز به او یادآور شوند، تا زمانی که پلیس در این زمینه اظهار نظر رسمی نکرده است، نباید با قطعیت درباره ترور صحبت کرد.
نظر تحلیلگران مستقل و شتابزدگی فعالان سیاسی
برخلاف افرادی که به نظر میرسد به انگیزههای سیاسی، موضوع ترور فرد مورد نظر را از همان نخستین لحظههای اعلام خبر قتل، در رسانهها مطرح کردند، تحلیلگران مستقلی که شناخت کافی از مسایل سیاسی و شرایط جامعه ایرانیان کانادا دارند، بر این باور بودند که بسیار بعید و دور از ذهن است که انگیزه از این قتل مسایل سیاسی بوده باشد. به این خاطر که برخلاف برخی از اظهارنظرها، مقتول به هیچ عنوان فرد شناخته شدهای حتی از طرف گروههای اپوزیسیون نبود و تنها در گردهماییهای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی در کنار گروهی دیگر از همفکران خود به طرفداری از نظام پادشاهی میپرداخت و هیچ فعالیت سیاسی یا رسانهای تاثیرگذاری نداشت.
از دیگر سو، وقتی حدود دو هفته پس از قتل، پلیس کانادا قاتل را دستگیر و بر این نکته تاکید کرد که انگیزه قتل مسایل سیاسی نبوده است، این موضوع مشخص شد که مطرحکنندگان طرح توطئه ترور، دچار شتابزدگی و شایعهپراکنی شدهاند. برخی از رهبران سیاسی جامعه ایرانیان کانادا و گروهی از دوستان وی که بدون مدرک و به سرعت درباره ترور سخن گفتند، با رجوع به سابقه فعالیت رسانهای و سیاسی خود به خوبی آگاهی دارند که در چنین مواردی، اندکی خویشتنداری و دوری از احساساتگرایی موجب رفتاری خردمندانه و شایسته جامعه مدنی میشود.
دمیدن بر آتش تفرقه و سدکردن آزادی بیان و عقیده
در این اظهارنظرها و گمانهزنیها پیش از اینکه پلیس نظر و گزارش نهایی خود را ارایه کند، چند نکته وجود دارد:
- بدون تردید این فعالان و رسانههای فارسیزبان تنها جنبه سیاسی موضوع را مد نظر قرار دادهاند و در خوشبینانهترین حالت، به انگیزه روشنگری و پیشگیری از اقدامهای مشابه روی موضوع ترور تاکید کردهاند، اما نکتهای که این افراد از نظر کاملا دور داشتهاند، جنبههای اجتماعی ماجرا است.
در حال حاضر جامعه ایرانیان کانادا با چند دستگی و نوعی آشفتگی دست و پنجه نرم میکند که حاصل همین رفتارها و واکنشهای تند و احساسی نسبت به یک اتفاق است. وقتی جامعه به سمت سیاستزدگی سوق مییابد، همبستگی به شدت ضعیف میشود. مردمی که به جای دوستداشتن همدیگر، از یکدیگر بترسند، هرگز دچار همگرایی نمیشوند.
- نکته بسیار مهم دیگر افزایش شایعهسازی، انتشار خبرهای گمراهکننده و گاه دروغ در بین جامعه ایرانیان خارج از کشور است. وقتی رسانهها بر طبل گمانهزنیها بدون مدرک میکوبند و آن را به گستردهترین شکل ممکن تبلیغ میکنند، به افزایش بدگمانی و بروز رفتارهای هیجانی ناشی از ترس در جامعه دامن میزنند. تاکید رسانهها و فعالان شناختهشده در واکنش به قتلی که هیچ سرنخی (در نخستین خبر رسمی پلیس) از آن وجود نداشت، نوعی سیاهنمایی از جامعه ایرانیان کانادا است.
- ایجاد ترس و وحشت و سیاهنمایی در وهله نخست امکان بهرهبردن از آزادی بیان را دچار مشکل میکند. اظهار نظر قطعی در مورد انگیزه قتلی که هیچ مدرکی برای آن وجود ندارد، تنها باعث جلوگیری از اظهارنظر و نقد منطقی به دور از تعصب و یکجانبهگرایی میشود. یعنی همان کسانی که از استبداد انتقاد و با آن مبارزه میکنند، خود تبدیل به مستبدی کوچک میشوند که حاضر به شنیدن هیچ حرف و سخن دیگری نیستند!