علیرضا احمدی
برجام در برزخ قرار دارد و طرفهای حاضر در آن نتوانستهاند ایالات متحده را به توافق و ایران را به پایبندی به تعهدهای خود در توافق بازگردانند. یعنی گفتوگوها باید تا زمان تشکیل دولت رییسجمهور جدید ایران “ابراهیم رئیسی” به تعویق بیفتد. دولت روحانی بیشتر مسیر بازگشت دو جانبه به برجام را هموار کرده، اما همچنان چند مساله مهم و حل نشده باقیمانده است.
یکی از مسایل مهم درخواست ضمانت ایران از ایالات متحده برای خارج نشدن دوباره از توافق است.
عباس عراقچی در این زمینه گفته است: “ایران نیازمند ضمانت است تا از اعمالنشدن دوباره تحریمها و خروج دوباره ایالات متحده از برجام اطمینان یابد.”
بسیاری از تحلیلگران غربی این خواسته را مشکوک ارزیابی میکنند. زیرا ایالاتمتحده چنین امتیاز و تعهدی به ایران نخواهد داد. مقامهای آمریکایی تاکید کردهاند که ابزار قانونی برای متعهدکردن رییسجمهور آینده ایالاتمتحده ندارند. در ضمن علاقهای نیز به بازگرداندن تحریمها مشروط به تایید قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل از سوی آنها وجود ندارد.
تمامی نامزدهای جمهوریخواه رقابتهای ریاستجمهوری 2024 ایالاتمتحده خروج از برجام و بازگرداندن تحریمها را در برنامههای خود جای خواهند داد.
بهنظر میرسد برجام در آمریکا وضعیتی دارد مشابه سیاستی که در مکزیکو سیتی اعمال میشود و بر اساس آن موسسههای غیرانتفاعی را از دریافت کمکهای دولتی در زمینه خدمات سقطجنین و ارایه مشاوره در این زمینه منع میکند.
با روی کار آمدن دولتی دموکرات در این کشور، این سیاست لغو میشود و جمهوریخواهان پس از بهدست گرفتن قدرت دوباره آن را برقرار میکنند. این اقدام تبدیل به امری عادی و دایمی شده است.
با این حال، خروج ایالات متحده از برجام تنها نگرانی ایران نیست؛ کاهش مزایایی اقتصادی بازگشت به برجام از دیگر نگرانیهای این کشور است.
امتیازهای اقتصادی برجام برای ایران در آغاز توافق بسیار زیاد بود. تجارت، سرمایهگذاری و همکاری با اتحادیه اروپا افزایش پیدا کرد، اما پیشرفت این همکاریها بدون ادغام ایران در اقتصاد جهانی ممکن نبود.
یکی از سدهای بزرگ در همکاری اقتصادی تمایل نداشتن بانکهای جهان به تسهیل مبادلههای اقتصادی بود. بسیاری از غولهای بانکی اروپا از همان ابتدای توافق اعلام کردند با وجود برداشتهشدن تحریمها، قصد برگشتن به بازار ایران را ندارند.
این تصمیم علتهای زیادی داشت، اما دو دلیل از اهمیت ویژهای برخوردار بود؛ نخست اینکه قدرت تحریمهای مالی آمریکا از محوریت دلار [در داد و ستدهای بینالمللی] و خدمات مالی نیویورک در تجارت جهانی سرچشمه میگیرد. به همین دلیل، تحریمهای باقیمانده معاملهکردن با ایران را مشکل میکرد.
با این حال، بهنظر میرسد نگرانی از بازگشت تحریمها مهمترین دلیل این استقبالنکردن بوده است. تحقیقات دانشگاهی نیز این موضوع را تایید میکند. آنچه در دولت ترامپ اتفاق افتاد تنها نگرانیها درباره این موضوع را چند برابر کرد.
“اسفندیار باتمان قلیچ” به تازگی برای شورای اروپایی ارزیابی در زمینه روابط خارجی انجام داده است. او در این ارزیابی به این نتیجه رسیده است که در صورت احیای برجام، در شرایط خوشبینانه صادرات اروپا به ایران 2/6 میلیارد یورو خواهد بود و واردات این قاره از ایران روی رقم 6/5 میلیارد یورو قرار میگیرد.
در این سناریو ایران جایگاهی بین فیلیپین و پاکستان در زمینه تجارت خارجی با اتحادیه اروپا کسب خواهد کرد. ایرانیها وقوع چنین احتمالی را درک میکنند و به همین دلیل رهبری ایران خواستار برداشتهشدن تحریمها در واقعیت و نه فقط بر روی کاغذ شده است. در نبود مزایای اقتصادی جدی، برجام شکننده و آسیبپذیر خواهد ماند و در پی آن توافقی دیگر شکل نخواهد گرفت.
“گری سَمور” از مقامهای سابق دولت اوباما، در گفتوگوی خود با یکی از اندیشکدههای اروپایی به نکته مهمی راجع به برجام اشاره میکند. او میگوید: “یکی از درسهای برجام این بود که برداشتهشدن تحریمها از سوی دولتها منجر به استفاده بخش خصوصی از مزایای آن نمیشود. زیرا بازگشت تحریمها آنها را در معرض تنبیه قرار میدهد و اقدامهای دولت ترامپ موجهبودن بسیاری از این نگرانیها را تایید کرده است… بنابراین، اگر اروپاییها و آمریکاییها در آینده خواهان وضع تحریم هستند، باید به ساز و کارهایی(مکانیزمهایی) فکر کنند که شرکتهای خصوصی را از این تحریمها و تنبیههای اقتصادی مرتبط با آنها معاف میکند. البته هیچکدام از این موارد ضمانت صددرصدی نیستند. زیرا در سیستم آمریکایی، رییسجمهور بعدی میتواند تمامی اقدامهای رییسجمهور قبل از خود را معکوس کند… بههمین دلیل حفاظت صددرصدی بهوسیله معافیت تحریمی ایجاد نمیشود، اما میتوانیم راههایی برای جبران خسارت کشورهایی پیدا کنیم که با ایران تجارت دارند.”
سَمور در صحبتهای خود با این اندیشکده درباره اینکه چگونه میتوان ایران را به انجام توافقهای بعدی راضی کرد که شامل موارد هستهای و غیرهستهای شود، اظهار داشت ایالاتمتحده باید این کار را از طریق برداشتن تحریمهای اصلی انجام دهد. با این حال، او به این نکته اشاره کرد که برخورداری ایران از مزایای برجام نیازمند دادن ضمانتهای بیشتر است.
برجام یک توافق سیاسی غیرالزامآور است و به همین دلیل کشورهای حاضر در آن میتوانند هر زمان که خواستند از آن خارج شوند. در حقیقت این توافق بندی دارد که در آن به تمامی کشورهای حاضر اجازه میدهد که نوعی مکانیزم خودتخریبی را یکجانبه فعال کنند.
بر این اساس، کشورها میتوانند شکایتهای خود را در کمیسیون حل اختلاف برجام مطرح کنند. در صورتی که کشوری به این نتیجه برسد که به نگرانیهایش بهدرستی پاسخ داده نمیشود، موضوع برداشتن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران برای رایگیری به شورای امنیت ارجاع داده میشود و اعضای دایم حق وتوکردن قطعنامه را دارند. چنین فرآیندی خروج کامل ایران از برجام را کلید میزند و برجام را به پایان راه میرساند.
این فرآیند با در نظر گرفتن نقض تعهدهای ایران در برجام تدوین شده، اما وضعیت سیاسی تغییر کرده است. توضیح قابلقبولی برای توجیه استفادهنکردن دولت ترامپ از این گزینه پیش از خروج از برجام وجود ندارد و روسای جمهور بعدی آمریکا از حزب جمهوریخواه نیز همین راه را در پیش خواهند گرفت.
بنابراین، تعریف شیوههای جدید در زمینه محافظت از توافق ضروری است. صاحبنظران و سیاستمداران آمریکایی سالها است که نسبت به تعیین زمان پایان اجرای برخی تعهدهای ایران در توافق ابراز نگرانی کردهاند، اما بهنظر میرسد توافق به اندازهای عمر نخواهد کرد که به تاریخهای مشخص شده برسد. این بدان معناست که تمامی تعهدهای ایران بهصورت ناگهانی به پایان خواهد رسید.
یکی از راههای حفاظت از برجام تعریف “مهلت” در آن است. دونالد ترامپ نمیتوانست فوری از سازمان بهداشت جهانی خارج شود و به همین دلیل و در اجرای فرآیندهای این سازمان، دولت ترامپ یک سال زودتر از زمان خروج تصمیم خود را به این سازمان اعلام کرد. بسیاری از سازمانها و پیمانهای جهانی دیگر نیز چنین فرآیندی را تعریف کردهاند.
کشورهای حاضر در برجام نیز باید به طراحی چنین مکانیزمی فکر کنند تا طرفهای حاضر نتوانند فوری از آن خارج شوند یا تحریمها علیه ایران را بازگردانند. در چنین حالتی، باید زمانی بین یک تا دو سال از زمان اعلام خروج از توافق یا بازگشت تحریمها تا اجراییشدن آن سپری شود.
در این چارچوب، تحریمها میتوانند با رای اکثریت اعضای کمیسیون حل اختلاف برجام به نقض آشکار ایران در اجرای تعهدهای خود بازگردانده شوند. گنجاندن این امکان در برجام نیازمند قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل خواهد بود.
وجود چنین مهلتی این اطمینان را به بانکها و کسب و کارها میدهد که میتوانند با ایران تعامل کنند و در صورت بازگشت تحریمها به شکلی منظم از کشور خارج شوند. دولت ایالاتمتحده چند ماه به شرکتهای خارجی مهلت داد تا پس از خروج این کشور از برجام از ایران خارج شوند، اما این زمان کافی نبود.
افزون بر این، وجود چنین مهلتی امکان مدیریت پیآمدهای فروپاشی کامل برجام را فراهم میکند. البته روسای جمهوری آینده ایالاتمتحده میتوانند این مهلت را نادیده بگیرند و به سرعت تحریمها را بازگردانند، اما وجود چنین تعهدی هزینه خروج را بالا میبرد و موقعیت حقوقی و بینالمللی برجام را تقویت میکند.
در جریان گفتوگوهای اولیه برجام، ایده نیاز به بیش از یک وتو برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل مطرح شد، اما روسیه به شدت با این ابتکار مخالفت کرد. زیرا چنین موضوعی میتوانست به مدل جدیدی در شورای امنیت بدل شود و قدرت روسیه برای سد کردن ابتکارهای امنیتی غرب را تضعیف کند.
از سوی دیگر، ایالاتمتحده علاقهای به مشروطکردن بازگشت تحریمها به قطعنامه شورای امنیت و وتوی چین و روسیه نداشت. قرار دادن ابزار مهلت میتواند هر دو این نگرانیها را برطرف کند. زیرا ایالاتمتحده برای بازگشت تحریمها به حمایت متحدان اروپایی خود در کمیسیون حل اختلاف برجام نیاز خواهد داشت.
در گذشته، بسیاری در واشنگتن معتقد بودند که ایالات متحده تنها باید توافق هستهای را بپذیرد که بتواند بهصورت یکجانبه از آن خارج شود. این عمل تحت اصلاحیه جدید امکانپذیر است، اما تحریمها را نمیتوان فوری بازگرداند. چنانچه دولت بایدن اعتقاد واقعی به اشتباهبودن کارزار فشار حداکثری دارد، نباید بر بازگشت یکجانبه و سریع تحریمها اصرار کند.
تمامی کشورهای مشارکتکننده در برجام بر اهمیت این توافق و اجرای مسئولانه آن تاکید دارند. پیشنهاد ارایهشده در این مقاله، آرمانگرایانه است و واشنگتن و ایران تمایل چندانی به اصلاح متن کنونی برجام نخواهند داشت. با این حال، اکنون به شجاعت و اراده سیاسی برای اصلاح نقاط ضعف برجام نیاز داریم.
نظرات مطرح شده در این مصاحبه نظر شخصی نویسنده مقاله است و لزوما بیانگر نظر ژورنال ایرانیان کانادا نمی باشد.