به مناسبت سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بخشی از مقاله ایوز آنگلر، نویسنده و فعال سیاسی ترقی خواه کانادایی، را منتشر میکنیم. آنگلر این مقاله را ژانویه ۲۰۲۰ منتشر کرده است.
تقابل کانادا با دموکراسی ایرانی
نویسنده: ایوز آنگلر
آگاهی از موقعیت گذشته برای درک موقعیت کنونی ضروری است. برای درک سیاست کانادا در برابر هجدهمین کشور پرجمعیت جهان باید نگاهی به تاریخچه رابطه اتاوا با ایران داشت. در ۷۵ سال اول تشکیل کشور کانادا سیاست خارجی این کشور بیشتر توسط بریتانیا شکل میگرفت. در این دوران ایران بیشتر یک متحد ژئوپولیتیک برای لندن محسوب میشد و پس از آن این کشور به دلیل نفت اهمیت پیدا کرد.
اولین شرکت صادر کننده نفت ایران شرکت نفت ایران و انگلیس بود. از این زمان به بعد سیاست امپراتوری بریتانیا در خصوص ایران تحت تسلط ژئوپلیتیک (هم مرزی شوروی با ایران) و هیدروکربن قرار گرفت. در سال 1953 ایالات متحده و انگلستان دولت محمد مصدق، اولین نخست وزیر منتخب مردم، را سرنگون کردند و کانادا نیز نقشی کوچک در نابود کردن این دموکراسی ایرانی داشت.
مصدق خواهان بهره مندی ایران از منابع نفتی عظیم خود بود و وزیر خارجه کانادا نیز با پیروی از انگستان از اقدام ایرانیان برای ملّی کردن صنعت نفت انتقاد میکرد. در ماه می 1951 وزیر امور خارجه لستر پیرسون به مجلس نمایندگان گفت که حل این مشکل تنها زمانی ممکن است که ایرانیان منافع مشروع طرفهایی را که صنعت نفت این کشور را مدیریت کرده اند و نقشی کلیدی در توسعه آن داشته اند را در نظر بگیرند. بعدها در همان سال پیرسون از واکنش احساسی ایران به انگلیسیها انتقاد کرد. او اضافه کرد: “ایرانیان مضطرب خواهان بدست گرفتن سرنوشت خود از طریق از بین بردن تاثیر خارجی هستند، اما آنها خود را در معرض نفوذ کمونیستها و جذب شدن در سپهر آنها قرار داده اند.”
انگلستان در واکنش به ملّی شدن صنعت نفت ایران نفت این کشور را تحریم کرد و کانادا نیز از آن پیروی کرد. این تحریم دولت مصدق را تضعیف کرد و سازمان امنیت آمریکا (سیا) را قادر ساخت که تلاش برای ساقط کردن دولت او را پیش ببرد. سیزده ماه پیش از کودتا سفیر کانادا در واشنگتن این پیام را به اتاوا مخابره کرد: “وضعیت ایران به سختی میتواند بدتر از این شود. مصدق با قدرت و اعتبار بیشتر به قدرت بازگشته و مطمئناً نسبت به گذشته غیر منطقی تر و لجوج تر خواهد شد و به همین علت توافق در خصوص اختلافات نفتی مشکل تر از گذشته خواهد بود.”
پیرسون به سرنگونی اولین نخست وزیر منتخب مردم ایران اعتراضی نکرد و حتی در خلوت این اتفاق را جشن گرفت. چهار ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، سفیر کانادا در واشنگتن این پیام را به اتاوا فرستاد: “خبرهای دلگرم کننده ای از سفارت ایالات متحده به ما رسیده که نشان از قدرت گرفتن بیشتر دولت فعلی دارد.” کانادا در سال 1955 ارتباط دیپلماتیک با ایران را برقرار کرد و از انگلستان و ایالات متحده در معامله با دیکتاتوری محمدرضا شاه پهلوی پیروی کرد.
در دوران جکومت شاه سیاستمداران کانادایی به صورت منظم به ایران می آمدند و به عنوان مثال نخست وزیر ویلیام دیویس در سپتامبر 1978 به این کشور سفر کرد. در دهه 70 میلادی دفتر برنامه های دفاعی دولت کانادا نماینده ای در تهران داشت و کانادا در این دهه در حدود 60 میلیون دلار (250 میلیون دلار امروزی) تسلیحات به ایران فروخت. فروش تسلیحات در زمانی اتفاق افتاد که سازمان عفو بین الملل در گزارشی اعلام کرده بود هیچ کشوری در جهان کارنامه ای بدتر از ایران در زمینه نقض حقوق بشر ندارد. سازمان اطلاعاتی خشن شاه بنام ساواک دهها هزار نفر را در این دوران کشت ولی اتاوا این اقدام را محکوم نکرد. در اوایل دهه 70 میلادی، 250 هزار دلار (یک میلیون دلار امروزی) از کمکهای کانادا به مرکز جرم شناسی تطبیقی دانشگاه بین المللی مونترال تعلق گرفت که مشاوران آن در ایران بر اساس گفته های این مرکز، دنیس زابو، به افسران پلیس آموزش می دادند که چگونه با استفاده از مدرن ترین روشها تظاهرات را سرکوب کنند.
کانادا معاملات مهمی با شاه ایران انجام داد و صادرات کانادا به ایران در سال 1978 به حدود 600 میلیون دلار (2.4 میلیارد دلار امروزی) رسید. در اکتبر سال 1978 مقاله روزنامه گلوب اند میل با عنوان “کانادایی ها در ایران” یک پروژه جنگلداری عظیم مورد حمایت شرکت مالی توسعه صادرات کانادا و چندین پروژه دیگر کانادایی در ایران را اینگونه توصیف کرد: “شرکت ایکرز اینترناسیونال تورنتو برای یک قرارداد مهندسی 100 میلیون دلاری آبیاری-تولید برق به خدمت گرفته شده است. شرکت آرکن مونترال قرارداد 37 میلیون دلاری ایجاد مراکز آموزش سیار و تولید 800 ساعت ویدیو آموزش شغلی را گرفته است و دو شرکت حفاری کانادایی در اکشتافات نفتی به ایران کمک خواهند کرد. همچنین یک کنسرسیوم کانادایی در حال تلاش برای بدست آوردن قرارداد 1.2 میلیارد دلاری ساخت یک نیروگاه حرارتی است. کیث یورگن، نماینده بانک بازرگانی، در حال دادن وام به شرکتهای دولتی شاه است.”
در زمان سرنگونی شاه در اواخر سال 1979، 850 کانادایی به همراه هزاران آمریکایی در ایران حضور داشتند و عمدتاً در شرکتهای نفتی خارجی، نیروگاهها و سایر بخشها کار میکردند. در زمان انقلاب شرکت توسعه صادرات کانادا بیش از 100 میلیون دلار (400 میلیون دلار امروز) پرونده بیمه صادراتی باز با ایران داشت و بانکهای کانادایی تحت حکومت شاه میلیاردها دلار وام به ایران داده بودند که البته این وامها بعد از انقلاب تسویه شدند. اندکی پس از خروج شاه از ایران، کانادا سفارت خود در تهران را تعطیل کرد و این ساختمان را تا هشت سال بعد بسته نگه داشت.
آشکار است که سیاست کانادا در سالهای 1950 تا 1985 در قبال ایران تحت تاثیر منافع انگلستان و در مرحله بعد ایالات متحده و فرصتهای پرسود برای شرکتهای کانادایی بوده و اتاوا علاقه چندانی به موضوعات حقوق بشر و دموکراسی در ایران نداشته.
منبع: www.yvesengler.com