ایجاد دموکراسی به ضرب و زورِ تحریم و جنگ

53338f 1593edcb60ba4e05b3825b290cecbf7d mv2

نویسنده: عدنان کارآموز

با توجه به اینکه واژه «اجبار» در دیدگاه دموکراسی (یا همان مردم‌سالاری)، جای خود را به «اختیار» داده است، بنابراین جبر در اصول و بنیادهای دموکراسی هیچ جایگاهی ندارد.

با این حال اما، سال‌ها است برخی افراد و گروه‌ها بر این باورند که دموکراسی مدنظرشان باید به ضرب و زور انواع تحریم‌ها یا حتی جنگ بر مردم ایران حاکم شود!

در نگاه این افراد، تحریم‌ها باید به اندازه‌ای شدید باشد که زندگی گروه‌های مختلف مردم را با چالش‌های بزرگی روبه‌رو کند و مردم دست به اعتراض‌های گسترده بزنند که در نتیجه قیامی همگانی شکل بگیرد و در نهایت این خیزش‌ها منجر به تغییر حکومت شود.

لازم است به این موضوع توجه داشته باشیم، چنین دیدگاهی که منطبق بر تغییر رفتار افراد جامعه نسبت به حکومت با استفاده از اهرم فشارهای ناشی از تحریم‌ها است، با اصل «اختیار» در دموکراسی در تضاد کامل قرار می‌گیرد.

با توجه به اینکه تحریم‌ها، همیشه منجر به اعتراض‌های همگانی نمی‌شود، بهتر است این را بدانیم که گروهی از جامعه‌ شناسان بر این باورند که تحریم‌های شدید باعث می‌شود بیشتر مردم جامعه تحت فشار، امیدشان نسبت به آینده خود و فرزندان‌شان را از دست بدهند و در نتیجه امکان دارد که جامعه با نوعی سکون و بی‌تحرکی مواجه شود. یعنی افراد به جای اینکه برای مطالبه حقوق خود تلاش کنند، راه‌هایی همانند مهاجرت‌های پُر ریسک را برگزینند که گاهی حتی به قیمت جان‌شان تمام می‌شود.

از سوی دیگر، فرصت‌طلبان با سوءاستفاده از شرایط نامناسبِ اقتصادی و کمبودهای به وجود آمده ناشی از تحریم‌ها، در جامعه هرج و مرج ایجاد می‌کنند که در نهایت علاوه بر اینکه فاصله طبقاتی هر روز افزایش می‌یابد، گروه‌های مختلف جامعه به خصوص قشرهای آسیب‌پذیر، هر روز با مشکلات و بحران‌های بیشتر و عمیق‌تری روبه‌رو می‌شوند.

گروهی از حامیان تحریم‌های حداکثری معتقدند که اگر تحریم‌ها باعث تغییر رفتار مردم نسبت به حکومت کنونی نشود، برای دستیابی به هدف‌های‌شان، پله پس از تحریم می‌تواند اقدام نظامی علیه ایران باشد. این گروه گمان می‌کنند اقدام نظامی سریع تر آنها را به‌ خواسته‌های‌شان برای رسیدن به قدرت و برقراری حکومت مورد نظرشان خواهد رساند.

اما حقیقت این است که جماعتِ طرفدار تحریم و جنگ، بیشتر از هر فرد یا گروه دیگری خود را از پرچم‌داران دموکراسی می‌دانند، اما امیدشان به آینده‌ای خیالی و مبهم باعث شده است از کنار مشکلاتی که تحریم‌ها بر زندگی مردم تحمیل کرده و امید و آرزوهای جامعه را بر باد داده است، با بی‌تفاوتی عبور کنند!

این گروه نسبت به اوضاع کنونی کشورهایی همچون عراق و لیبی بی‌توجه‌اند. کشورهایی که تحریم و جنگ باعث تغییر نظام حاکم بر آنها شد، اما نه تنها مردم این کشورها تا دموکراسی فاصله زیادی دارند، بلکه سال‌ها است که صلح و امنیت را در کشورشان لمس نکرده‌اند و شرایط اقتصادی آنها بیش از پیش با مشکلات فراوانی مواجه شده است.

بیشتر آنهایی که عنصر «اختیار» در جامعه ایرانی را با اندیشه‌های تحریم محور خود به فراموشی سپرده‌اند، احترام به دیدگاه‌های مخالف در خارج از ایران را نیز نادیده می‌گیرند. ما اگر بخواهیم ریشه و عوامل گسست و نبود اتحاد در جامعه ایرانی خارج از کشور را مورد بررسی قرار دهیم، می‌توانیم بخش بزرگی از آن را در دیدگاه‌های همین افراد جستجو کنیم که به جز نظر خودشان هیچ نگاه و اندیشه متفاوت دیگری را برنمی‌تابند.

اینکه همه مردم باید امکان بیان دیدگاه خود بدون ترس از توهین و تهدید را داشته باشند و اینکه لازم است افراد به صداهای منتقد و مخالف احترام بگذارند، جزو اصول بنیادین دموکراسی است، اما چندین سال است احترام نگذاشتن به این مفاهیم توسط گروهی کوچک اما پر سر و صدا باعث شده است در بسیاری از موارد، جامعه ایرانیان مقیم خارج از کشور در ایجاد نهادی متحد، همه‌گیر و یک صدا برای پیگیری منافع کلیِ اقلیت ایرانی از دولت‌های محل سکونت‌شان ناکام بمانند.

تجربه سال‌های گذشته به خوبی نشان داده است که این افراد با عدم تحمل نظرات دیگران سعی کرده‌اند با استفاده از هر ابزاری صداهای مخالف را خاموش کنند؛ از جمله با برچسب ‌زدن به افراد و وابسته خواندن آنها به حکومت ایران، سعی کرده‌اند دیدگاه‌ها و استدلال‌های مخالفان را به حاشیه ببرند و مخاطبان را نسبت به دیدگاه آنها بی‌اعتماد کنند یا با توسل به توهین و تهدید در زمینه کنار زدن و به حاشیه راندن افراد با دیدگاهای متفاوت تلاش کرده‌اند.

به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، تنها راه ایجاد همگرایی در جامعه ایرانیِ خارج از کشور به منظور دستیابی به حقوق خود، تلاش برای پذیرش دیدگاه‌های متفاوت و به طور کلی پایبندی به اصول دموکراسی است.


Note: The views and opinions expressed are those of the author and do not necessarily reflect the position of the IC Journal or its editorial board.