نویسنده: جیمز دیواین، استاد دانشگاه مونت الیسون در نیوبرانزویک، محقق در زمینه سیاست و سیاست خارجی ایران
منبع: سی بی سی، ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰
تنش رو به رشد ایران با آمریکا ممکن است از دیدگاه غربی غیرمنطقی به نظر برسد اما از دیدگاه ایران کاملا منطقی است.
نخست وزیر بریتانیا بوریس جانسون هفته گذشته ایران را به پذیرش “توافق ترامپ” و جایگزین کردن آن با توافق هسته ای قدیمی و از بین رفته برجام فراخواند. اتفاقات نادر روزهای گذشته که تهران را تا مرز شروع جنگ با آمریکا پیش برد، شلیک به هواپیمای مسافربری و شروع مجدد اعتراضات داخلی، ممکن است این تصور را ایجاد کند که رژیم آماده مذاکره است.
اما رئیس جمهور ایران حسن روحانی که از او به عنوان چهره ای میانه رو یاد می شود، فورا درخواست جانسون را رد کرد.
برای عدم استقبال تهران از مذاکره با دولت ترامپ، دلایل متعددی وجود دارد.
اولین و مهمترین دلیل این است که ایران فکر میکرد که به یک توافق درست رسیده بود. منتقدان غربی برجام می گویند که باراک اوباما با امضای برجام در سال ۲۰۱۵ در موارد بسیاری مصالحه کرده است اما تهران نیز می گوید امتیازات تلخی داده است. برجام به تمامی تحریم ها علیه ایران پایان نمی داد، بلکه قرار بود تنها تحریم های مربوط به برنامه هسته ای را از میان بردارد. بعلاوه بعد از اجرایی شدن برجام انتقاد دولت ایران این بود که آمریکا دارد از حفره های توافق استفاده می کند که تا آنجا که میتواند تحریم های کمتری را لغو کند.
حتی اگر ما نخواهیم انتقادات تهران را درک کنیم، اینکه این انتقادات منجر به مذاکره مجدد شود توقعی غیرواقعی است. اگر ایران بر سر “توافق ترامپ” مذاکره کند، چه تضمینی وجود دارد که دولت های آینده آمریکا را از سودای گرفتن امتیازات بیشتر بازدارد؟
تهران محتاطانه عمل می کند زیرا میداند ترامپ حتما بر لزوم کاهش نفوذ منطقه ای ایران پافشاری خواهد کرد و ایران را به عقب نشینی از سوریه، لبنان و یمن مجبور خواهد کرد. در حالیکه به نظر می رسد تهران نفوذ خود را در زمان بهار عربی بسط داده باشد، اما رهبر ایران تحرکات منطقه ای اخیر ایران را دفاعی توصیف می کند و نه جاه طلبانه. بی ثباتی در سوریه و عراق تهدید برای از هم گسیخته شدن شبکه متحدان آنها بود و خلا قدرت خطرناکی را بوجود می آورد که ممکن بود توسط گروههای سنی افراطی و یا آمریکا پر شود.
ترامپ همچنین بدون هیچ شکی خواستار نابودی سیستم عظیم موشکی ایران خواهد شد. از دیدگاه غربی، این تسلیحات جزیی از استراتژی ایران برای دستیابی و حفظ استیلای منطقه ای است. از دیدگاه تهران، این تسلیحات بخش ضروری استراتژی بازدارنده است. بدون سلاح هسته ای، موشک های ایران اصلی ترین مانع حملات نظامی احتمالی آمریکا و/یا اسرائیل هستند. بنابراین تن دادن به خواست های ترامپ رژیم را بی دفاع خواهد کرد و آمریکا را ترغیب به افزایش فشار و در نهایت سرنگونی رژیم خواهد کرد.
قدرت زیاد آمریکا ممکن است باعث این تفکر شود که ایران چاره ای جز مذاکره مجدد ندارد مخصوصا زمانی که این موضوع خواست واقعی واشنگتن باشد. اما جمهوری اسلامی مقاومت کرده است و به نظر می رسد که همچنان قصد ادامه این راه را دارد.
زمانی که ترامپ برجام را پاره کرد، ایران برای فرار از انزوای اقتصادی و دیپلماتیک به اروپا روی آورد. به محض اینکه مشخص شد که اتحادیه اروپا نمی تواند چنین نقشی را بازی کند، تهران به سیاست قبول مخاطره روی آورد، با شلیک به پهپاد آمریکا به تنش ها دامن زد، از طریق شبه نظامیان متحد خود در عراق به مقر آمریکا موشک شلیک کرد و احتمالا تاسیسات نفتی عربستان سعودی را نیز بمباران کرد.
تهران در پی حفظ غرور خود است و پیش بینی می کند که آمریکا حداقل به اندازه خود تهران از سرگیری جنگ دوری می کند. بنابراین در پی هر بحران تنش زا، ایران دو راه را پیش روی ترامپ قرار می دهد: کنار گذاشتن استراتژی “فشار حداکثری” و یا درگیر کردن آمریکا در جنگی تمام عیار.
با کشتن قاسم سلیمانی، آمریکا نشان داد که آنها نیز می توانند به سیاست قبول مخاطره روی آورند. اما سال گذشته زمانی که پس از سرنگونی پهپاد آمریکا، ترامپ از حمله هوایی به ایران امتناع کرد، دستش رو شد. او ممکن است به دنبال توافقی تازه با ایران باشد، اما نه به قیمت جنگ.
بنابراین برخلاف آنکه آمریکا ادعا می کند اقدام بازدارنده انجام داده است، ایران بعید است که از “توافق ترامپ” استقبال کند. در دنیای ایده آل تهران، دموکرات ها برنده انتخابات دور بعد خواهند بود و رییس جمهور جدید سیاست آمریکا را از ورطه سقوط دور خواهد داد.
تا آن زمان، تهران احتمالا استراتژی خود را با حملات سایبری و تحریک های کوچک ادامه خواهد داد تا زمانی که انباشت تنشها بار دیگر بحران دیگری ایجاد کند.