تهدید و آزار کلامی در فضای مجازی به خاطر وطن‌دوستی

53338f 9bf9568d04d44041b45a609659f38643 mv2

نویسنده: مازیار شیبانی‌فر

مدت زمان به نسبت زیادی است که ایرانی‌هایی که به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند در دو قطبی «دوستداران ایران» و «خائنان به ایران» قرار می‌گیرند. البته اطلاق این کلمات به افراد کاملا سلیقه‌ای است و بستگی به نظر سیاسی افراد دارد، ولی تا پیش از اینکه شبکه‌های مجازی طی حدود دو دهه گذشته تا این اندازه فراگیر شود، بسیاری از این اتفاقات فقط به صورت خودمانی و در گروه‌های کوچک صورت می‌گرفت و کمتر بازتاب بیرونی داشت، اما حالا شبکه‌های مجازی تبدیل به ابزار زور و فشار و تهدید شده‌اند برای تمامی کسانی که جز نظر خود، نقد و نظر دیگری را نمی‌پسندند و تهدید و توهین و آزار کلامی نسبت به افرادی با نظر متفاوت سکه رایج در فضای مجازی شده است.

تا چند سال پیش برای ارزیابی نظر افراد در دو گروه کلی دوستدار ایران یا خائن به ایران، از واکنش آنها نسبت به مسایل سیاسی مربوط به حکومت ایران استفاده می‌شد. به عبارت بهتر، محک و معیار اصلی تمایل سیاسی بود، اما انگار شرایط تغییر کرده است و در حال حاضر هر کسی که حتی نسبت به خود ایران یا مردم یا هر آنچه که می‌تواند باعث خوشحالی و خوشبختی ساکنان داخل کشور شود واکنش مثبت نشان دهد، با غیظ و غضب بسیار تند ترول‌ها یا به عبارت بهتر اراذل و اوباش مجازی مواجه می‌شود.

این ترول‌ها در اصل افرادی به ظاهر ناشناس با نام و نشان جعلی هستند که البته بدون شک از سوی برخی گروه‌های سیاسی یا حتی رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران تامین مالی می‌شوند و شغل‌شان این است که به بررسی مطالب منتشر شده در فضای مجازی بپردازند و هر نقد و نظر و مطلبی که محتوای آن بیان نکته‌ای مثبت و امیدبخش درباره مردم یا کشور ایران است را با نامناسب‌ترین کلماتی که گفتن آن در میان عوام نیز ناپسند است را به راحتی و در تعداد زیاد به فرد مورد نظر نسبت می‌دهند. از نظر این گروه کسانی که اتفاق‌های خوب یا نظرهای مثبت درباره شرایط مردم در ایران می‌دهند “خائنان به وطن” و هر که در حال بدگویی و ناسزاگویی به شرایط موجود است را “وطن‌دوست” معرفی می‌کنند.

واکنش این افراد بدون شناسنامه که متاسفانه قابل پیگیرد قضایی هم نیستند نسبت به افراد مشهور و شناخته‌شده بسیار بیشتر است. اتفاقی که به تازگی در خصوص همایون شجریان افتاده است. البته وی نقد و نظری بیان نکرده است، بلکه اقدام به اجرای یک اثر ایرانی با هم‌صدایی خواننده‌ زن لبنانی و تعدادی از نوازندگان ارکستر سمفونیک از کشورهای مختلف جهان کرده است. این اقدام وی سوژه به دست افرادی داده است که قصد آزار هر صدایی را دارند که به نوعی جلوه خوبی از ایران ارایه می‌دهد.

حمله‌کنندگان به همایون شجریان را می‌توان به دو گروه مختلف تقسیم‌بندی کرد. یک گروه آنهایی هستند که تریبون و رسانه دارند و افراد شناخته‌شده‌ای هستند که این گروه هر چند مودبانه صحبت می‌کنند، اما نظری یک‌سویه و البته گاه غیرمنطقی به موضوع دارند و به صورت کاملا روشن می‌توان از محتوای کلام‌شان متوجه شد که یک فعالیت هنری را نوعی حرکت سیاسی تفسیر کرده‌اند و چون اقدام این خواننده ایرانی مخالف مرام و خواسته آنها است، برای تخریب آن تلاش می‌کنند. گروه دوم که همان اراذل و اوباش مجازی هستند، با تهدید و تهمت و فحش تلاش دارند این حرکت امیدبخش را به حاشیه بکشند.

این اتفاق اخیر، مشت نمونه خروار است. یعنی این موضوع به خاطر منحصر به فرد بودن و اینکه از سوی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان دیده شده، پیش روی همه مردم قرار دارد و با تحلیل محتوای واکنش‌ها به خوبی می‌توان دیکتاتورهای مجازی را شناخت. همان‌هایی که نسبت به هر نقد و نظر مخالف یا حتی متفاوتی موضع‌گیری می‌کنند و پیام اصلی چنین اتفاق هنری را که به صلح و دوستی و تلاش برای مبارزه با نژادپرستی در سراسر جهان اشاره دارد را به آسانی نادیده می‌گیرند. حال در نظر بگیرید این گروه کوچک اوباشان مجازی چه بلایی سر افرادی می‌آورند که مانند همایون شجریان مشهور نیستند.

خوب است به این موضوع توجه داشته باشیم که حتی اگر یکی از پیام‌های پنهان اجرا و انتشار قطعه مرغ سحر توسط همایون شجریان اشاره‌ای به این موضوع باشد که حال مردم ایران – با همه مشکلات و درگیری‌ها – همچنان خوب است، باز هم باید این اقدام موسیقایی را ستود که حال بسیاری از مردم را خوب می‌کند. اینکه برخی افراد با تمایل‌های مختلف سیاسی سعی دارند با هر اتفاق خوبی که در ایران می‌افتد چنین برخوردهای غیرمنطقی و تندی داشته باشند، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. آنهایی که مرتب بر طبل دمکراسی‌خواهی می‌کوبند و در عمل تاب و تحمل هیچ نگاه متفاوتی را ندارند، در عمل جامعه ایرانیان خارج از کشور را در موقعیت نامناسبی قرار می‌دهند و بیان آزادانه احساس و نظر را از آنها می‌گیرند.

یادمان باشد که در حال حاضر نزدیک به 90 میلیون ایرانی در سراسر جهان زندگی می‌کنند که در حدود 82 میلیون نفر از آنها در داخل ایران هستند. هر روز اتفاق‌های بسیار خوبی در ایران می‌افتد که باید انعکاس یابد. به همان اندازه که نقد شرایط سیاسی و اجتماعی و بیان ایرادها و مشکلات و ظلم و ستم و فساد مهم است، نباید جلوی بیان اتفاق‌های خوب یا هر نظر مثبتی درباره شرایط داخل ایران را گرفت؛ آن هم با این بهانه که یک گروه می‌خواهند فعالیت سیاسی انجام دهند و بیان اتفاق های خوب را در راستای اهداف خود نمی دانند!

تمامی ایرانی‌ها حق حیات و اظهارنظر دارند و می‌‌توانند آزادانه نظر خود را در چارچوب عقل و منطق بیان کنند و انتظار و تحمل نظر مخالف را نیز داشته باشند. آنچه که دموکراسی و آزادی بیان را به مفهوم واقعی شکل می‌دهد، بیان بدون ترس نظر خود و تحمل نظر متفاوت دیگران است و آنچه در نهایت شرایط سیاسی یک جامعه را تشکیل خواهد داد، نظر اکثریت است که آن هم نیازمند ایجاد آرامش و توجه به هر دو بخش پر و خالی لیوان است.