واشنگتن پست در مقالهای به قلم دنیس راس (دستیار ویژه سابق باراک اوباما رییسجمهور پیشین آمریکا و مشاور برجسته کنونی در “موسسه واشنگتن برای خاورنزدیک”) آورده است: افزون بر مذاکره دوباره راجع به بخشهای کلیدی برجام، گسترش زرادخانه اسراییل بهترین راه برای دور نگهداشتن تهران از دستیابی به تسلیحات هستهای است.
با توقف مذاکرات [وین] و روی کار آمدن دولت جدید تندرو در تهران [دولت سیزدهم به ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی] احتمال احیای توافق هستهای سال 2015 چندان قابلتوجه نیست. افزون بر این، حتی اگر مذاکرات موفقیتآمیز باشد، این امکان وجود دارد که رهبران ایران را از دستیابی به سلاح هستهای منصرف نکند. از این رو، دولت بایدن باید راهکار مناسبتری برای جلوگیری از این اتفاق پیدا کند.
هنوز این احتمال به صورت جدی مطرح است که ایرانیها بهخاطر تمایل به لغو تحریمها، برجام را بار دیگر احیا کنند. البته این در صورتی است که آنها به این نتیجه برسند که ایالاتمتحده هیچ امتیاز دیگری به تهران نخواهد داد. چنین توافقی برخی از توسعهطلبیهای اخیر ایران، از جمله غنیسازی 60 درصدی و تولید فلز اورانیوم که در ساخت کلاهکهای هستهای استفاده میشود را به تعویق خواهد انداخت.
با این حال، بازگشت به شرایط موجود، ایرادهای اساسی توافق اصلی را نمایان میکند. در این بین، بندهای مربوط به غروب توافق (پایان یافتن مهلتهای در نظر گرفته شده در برجام) که زمان آن به سرعت نزدیک میشود، از همه مهمتر است.
هنگامی که مفاد اصلی برجام در سال 2030 به پایان برسد، هیچ حد و مرزی در زمینه توسعه زیرساختهای هستهای ایران در مورد تعداد یا انواع سانتریفیوژها یا حتی میزان مواد شکافتپذیر برای تولید سلاح اتمی وجود نخواهد داشت.
تا سال 2023 یعنی تنها تا دو سال دیگر، تمامی محدودیتها برای تولید موشکهای بالستیک ایران با توانایی حمل کلاهکهای اتمی برداشته خواهد شد.
این واقعیت که دولت بایدن امیدوار است به توافقی طولانیتر و محکمتر دست یابد، نشاندهنده این است که توافق هستهای به اندازه کافی بازدارندگی ندارد. مشکل اینجا است که ابراهیم رییسی به صراحت اعلام کرده است ایران هیچ علاقهای به احیای چنین توافقی ندارد.
اصرار ایران مبنی بر اینکه تمایلی به تولید سلاح هستهای ندارد، قابل اعتماد نیست. اگر این ادعا واقعیت داشت، حکومت ایران میتوانست جایگزینهای بسیار کم هزینهتری برای ایجاد قابلیت غنیسازی گسترده خود در نظر بگیرد. ایجاد صنعت هستهای غیرنظامی برای تولید برق، با تامین سوخت از خارج کشور گزینهای جدی است که ایران همواره آن را رد کرده است.
در ضمن، شواهدی در مورد تلاش برای طراحی کلاهکهای هستهای از سوی ایران وجود دارد که در میان مدارک خارج شده از ایران توسط اسراییل قابل مشاهده است و تمایل ایران به برخورداری از برنامه تسلیحات اتمی را تایید میکند.
اگر ایالات متحده نتواند با استفاده از مشوقها ایران را متقاعد کند که دست از جاهطلبیهایش بردارد، با توجه به عزم جدی ایران برای ایجاد زیرساختهای گسترده هستهای، باید از بازدارندههای موثرتری استفاده کرد. برای شروع، دولت بایدن باید هدفهای اعلام شده خود را تغییر و نشان دهد که ایالاتمتحده مصمم است ایران را نهتنها از دستیابی به سلاح هستهای بلکه از تولید سریع جنگافزار نیز باز دارد.
به احتمال زیاد ایران امیدوار است به کشوری برخوردار از توان تولید سلاحهای هستهای – همانند ژاپن – تبدیل شود. یعنی کشوری که سلاح هستهای ندارد، اما از تمامی امکانات لازم برای تولید آن برخوردار است. البته برخلاف ژاپن، ایران تهدیدی برای همسایگان خود محسوب میشود و نباید در موقعیتی قرار بگیرد که از توان تولید سلاح هستهای برخوردار شود.
دولت بایدن باید سیاستش را به گونهای تنظیم و اعلام کند که ایران اجازه نداشته باشد به کشوری با توانمندی تولید سلاح هستهای تبدیل شود. به جهت نظری، مذاکرات میتواند دستیابی به چنین نتیجهای را به تعویق بیندازد. یکی از راهکارهای دستیابی به چنین بازدارندگی، تمدید بندهای غروب برجام برای 10 تا 20 سال آینده است. جایگزین مناسب دیگر این است که محدودیتهای سفت و سختی بر توانمندیهای هستهای ایران و بهکارگیری سانتریفیوژها اعمال شود.
اگر دولت رئیسی از مذاکرات بعدی سر باز بزند، ایالاتمتحده باید هزینههای پیگیری افزایش توان هستهای توسط ایران را بهطور کامل روشن کند. به این منظور، دولت بایدن باید تجهیز اسراییل به مواد منفجره بزرگ GBU-57(بمبی 30 هزار پوندی) را مد نظر قرار دهد. طرحی که برخی از اعضای کنگره ایالاتمتحده از آن حمایت کردهاند.
چنین سلاحی میتواند برای از بین بردن فرودو، تاسیسات زیرزمینی غنیسازی و دیگر سایتهای هستهای مجهز ایران بهکار گرفته شود.
البته کاخ سفید باید با اسراییلیها درباره محرکهای استفاده از بمب به تفاهم برسد، اما اعلام آمادگی ایالاتمتحده برای در اختیار قرار دادن چنین اسلحه وحشتناکی همراه با بمبافکن بی-2 به اسراییل، پیام قدرتمندی ارسال میکند.
در حقیقت ارایه “جیبییو-57” به اسراییل ممکن است انگیزه مناسبی برای ایران درباره دستیابی به توافقی “طولانیتر و محکمتر” ایجاد کند. تنها در این صورت است که حکومت ایران میپذیرد که ایالاتمتحده در زمینه جلوگیری از تبدیلشدن ایران به قدرت هستهای بالقوه جدی است و در صورتی که این کشور با توافق محدودکننده همراهی نکند، کل زیرساختهای هستهای خود را در معرض خطر قرار میدهد.