مازیار شیبانیفر
ساختار قدرت و اقتصاد تکمحصولی در ایران، رابطه ناگسستنی میان سیاست خارجی و اقتصاد برقرار کرده است. بههمین خاطر، هر زمان که سیاست خارجی ایران باعث شده است نفت به هر دلیل از سبد صادرات ایران خارج شود یا فروش آن کاهش یابد، اقتصاد ایران با مشکلات زیادی مواجه شده است.
پیروزی انقلاب اسلامی آمیخته با واژهای به نام “تحریم” است که پیآمدهای آن در سالهای اخیر لرزه بر اندام اقتصاد ایران انداخته و تاثیرهای ویرانگری بر وضعیت مالی مردم گذاشته است. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اتفاق خانمانسوز دیگری بود که پس از انقلاب، گریبانگیر مردم شد.
دولتهای پنجم و ششم (1368 تا 1376)
از سال 1368 که جنگ بهاتمام رسید و علیاکبر هاشمیرفسنجانی سکان هدایت قوه اجرایی کشور را به دست گرفت، موضوع دیپلماسی، قدرت نظامی و اقتصاد ایران وارد مرحله تازهای شد.
در این زمان، وضعیت صادرات و فروش نفت به شدت دچار مشکل شده بود. پالایشگاهها و پتروشیمیها بهشدت آسیب دیده بودند و بسیاری از زیرساختهای کشور نیازمند نوسازی و بازسازی بود.
از سال 1370 در کنار همه تغییر و تحولهایی که در زمینه سازندگی ایران صورت گرفت، شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز دگرگون شد و دو راهبرد مهم “ساخت موشک” و “برنامه هستهای” پیش روی سیاستمداران ایرانی قرار گرفت.
در زمان ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی، کشور نیازمند صادرات و واردات بود تا اقتصاد کشور بهبود یابد و بازسازی در کشور کلید بخورد. به همین دلیل، یکی از دغدغههای دولت برقراری ارتباط سیاسی و اقتصادی با کشورهای مختلف بهویژه در منطقه بود.
موضوع دیگری که ایران را درگیر مسایل و مشکلات بسیاری کرد، مبارزه با مخالفان جمهوری اسلامی، خارج از مرزهای این کشور بود. در این بین “ترور میکونوس” در آلمان در سال 1992 (1371) که به کشتهشدن تعدادی از مخالفان ایران منجر شد و “بمبگذاری آمیا” در سال 1994 (1373) در مرکز همیاری یهودیان در آرژانتین که به کشته شدن 85 نفر و زخمی شدن بیش از 300 نفر منجر شد و انگشت اتهامها به سوی ایران چرخید، به موقعیت ارتباط ایران با غرب آسیب جدی زد و موجب وضع تحریمهای جدید شد.
البته تحریم علیه ایران از دوران ملی شدن صنعت نفت در زمان مصدق آغاز شد، اما تحریم علیه جمهوری اسلامی از سال 1979 (1358) همزمان با تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگرفتن تعدادی از کارکنان سفارت توسط انقلابیها راه افتاد، اما ترور و بمبگذاری شرایط را در ابتدای دهه 70 خورشیدی برای حکومت پیچیدهتر کرد. در این میان، هاشمی رفسنجانی کوشید روابطش با کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی را همچنان دو جانبه نگهدارد و در این زمینه بسیار موفق بود.
با آنکه فروش نفت در دولت پنجم بسیار بهبود یافته بود، اما تورم همچنان بیش از 25 درصد بود. البته کشور به خاطر رهایی از جنگ، رشد اقتصادی 30 درصدی را تجربه کرد که در هیچکدام از دولتهای بعدی تجربه نشد. میزان قدرت خرید مردم با توجه به دستمزدها نیز بهصورت قابلتوجهی بهبود یافت.
تحریمهای اقتصادی و نظامی که به علت برنامه هستهای، گسترش صنایع موشکی و نقض حقوق بشر علیه ایران وضع شد، کاهش رشد اقتصادی در دولت ششم را بهدنبال داشت و به حدود 12 درصد رسید و با توجه به افزایش نقدینگی در کشور تورم بالا رفت و به حدود 32 درصد رسید. در این 4 سال، قدرت خرید مردم بهشدت کاهش یافت و به منفی 7 درصد رسید!
دولتهای هفتم و هشتم (1376 تا 1384)
روی کار آمدن دولت اصلاحات به رهبری سیدمحمد خاتمی یکی از اتفاقهای بزرگ و بزنگاههای سیاسی ایران بود. به این خاطر که بر تمامی جنبههای فعالیت دولت و رابطه حاکمیت با مردم تاثیر عمیق و گستردهای گذاشت.
در زمستان 1376 هاشمی رفسنجانی که از حامیان اصلی دولت اصلاحات بود، به عربستان سفر و با ملک عبدالله پادشاه این کشور دیدار کرد و این امکان را یافت که از داخل کعبه دیدن کند. در هیچ دورهای از روابط سیاسی ایران و عربستان، چنین اتفاقی نیفتاده بود.
این دیپلماسی دینی برای دولت اصلاحات کارساز بود و باعث شد در کل دوره 8 ساله این دولت، میان ایران و کشورهای عربی که بیشتر آنها پیرو سیاستهای عربستان هستند، درگیری جدی بهوجود نیاید و صادرات و واردات ایران و این کشورها به بالاترین میزان خود برسد.
از سوی دیگر، دولت خاتمی با شعار “گفتوگوی تمدنها” پا به میدان گذاشت که آغاز فصل تازهای از ارتباطهای دیپلماتیک ایران با دیگر کشورهای جهان را نوید میداد. این دیپلماسی بهاندازهای مهم بود که سازمان ملل متحد در سال 1998از ابتکار عمل ایران استقبال کرد و سال 2001 را “سال گفتوگوی تمدنها” نامید.
جمهوری اسلامی چراغ خاموش، گسترش برنامههای هستهای خود را پیش میبرد. البته برنامه هستهای ایران نخستین گامهای خود را در سال 1335 بهطور رسمی برداشت و برنامه ساخت موشک در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق وارد مرحله اجرایی شده بود، اما حضور نظامی گسترده غربیها در خاورمیانه و احساس خطر حکومت ایران از وقوع جنگی دوباره، موجب شد تا دولتمردان ایرانی این دو موضوع را بسیار جدی دنبال کنند و در راس برنامهها و استراتژیهای جمهوری اسلامی قرار دهند.
در سال 2002 (1381) مشخص شد ایران تعدادی از مراکز هستهای خود و فعالیتهای مربوط به آن را مخفی کرده است. از این زمان، گفتوگوهای ایران و کشورهای غربی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای به صورت جدی آغاز شد و در سال 2003 (1382) منجر به صدور بیانیه سعدآباد با حضور ایران و 3 کشور اروپایی انگلستان، فرانسه و آلمان شد. بر اساس این بیانیه ایران پذیرفت که بازرسان آژانس انرژی اتمی از تاسیسات هستهای ایران بازبینی کنند.
البته با توجه به اینکه ایران در این دوران سعی کرد از طریق گفتوگو مشکلات را حل کند، رشد اقتصادی کشور به 14 درصد رسید و تورم نسبت به 4 سال قبل از آن نصف (حدود 17 درصد) شد؛ هر چند که میزان فروش نفت در این دوران کاهش یافته بود. البته قدرت خرید مردم از منفی 7 به مثبت 12 درصد رسید که رشد قابلتوجهی بود.
دولت اصلاحات اقدام به ایجاد “صندوق ذخیره ارزی” کرد. ایجاد این صندوق نشانگر آن بود که دولت نه تنها همانند سایر دورهها با کسری بودجه مواجه نیست، بلکه این امکان را یافت که بخشی از درآمدهای نفتی را ذخیره کند. در چهار سال دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی، ایران رشد اقتصادی 26 درصدی را تجربه کرد که طی 40 سال پس از انقلاب، رکورد دستنیافتنی برای سایر دولتها محسوب میشود.
در دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی بنزین از لیتری 3 تومان به لیتری 10 تومان رسید. در دوران دولت خاتمی از 10 تومان به 16 تومان رسید. یعنی طی دولتهای پنجم و ششم قیمت بنزین بیش از 300 درصد گران شد، در حالی که در پایان دولت هشتم حدود 60 درصد قیمت این حامل انرژی بالا رفت.
ادامه دارد…