“رئیسی” قرار است “ناجی افسانه‌ای” شود؟

photo 2021 05 15 12 12 47

“رئیسی” قرار است “ناجی افسانه‌ای” شود؟

مازیار شیبانی‌فر

“ناجی افسانه‌ای همه‌جا هست” (!Savoir-Faire is everywhere) جمله‌ای است متعلق به یک انیمیشن ساخت آمریکا به نام “گربه کلوندایک” (Klondike Kat‎) که در سال ۱۹۶۴ از شبکه سی‌بی‌اس آمریکا پخش شد.

اگر به این جمله به‌عنوان یک “تمثیل” نگاه کنیم و بر این باور باشیم که در “مثل مناقشه نیست” به نظر می‌رسد، تلاش حکومت ایران برای رساندن ابراهیم رئیسی به سمت ریاست‌جمهوری، در اصل اقدامی در زمینه به کرسی نشاندن یک “ناجی افسانه‌ای” است.

این موضوع به این جهت قابل اشاره و پیش‌بینی است که رئیسی به عنوان یکی از معتمدان و برگزیدگان رهبر جمهوری اسلامی، اکنون بازوی اجرایی حکومت برای سامان‌دهی وضع موجود (با توجه به اعتبارآفرینی برای نزدیکان به رهبر) شده است و به نظر می‌رسد در صورتی که حکومت بتواند اقتصاد آشفته و ویران کشور را سر و سامان بدهد، در ادامه راه خود بر بسیاری دیگر از مشکلات نیز چیره خواهد شد.

هر چند که طی چند سال گذشته رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران به‌طور مرتب بر طبل مشکلات حقوق بشری می‌کوبند و این موضوع را به شکل‌های مختلف تبلیغ و گاه تلقین می‌کنند که مشکل حکومت رعایت نکردن حقوق مدنی و شهروندی است و شکاف عمیقی که میان حکومت، مردم و فعالان سیاسی و مدنی به‌وجود آمده، حاصل همین بی‌توجهی حکومت به مسایل سیاسی، حقوق شهروندی و آزادی‌های مدنی است، اما حقیقت درونی جامعه ایران خبر از مسایل مهم و اساسی دیگری می‌دهد.

 بر اساس اعلام “روزبه کردونی” رییس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی وضعیت فقر و نابرابری در سطح کشور در 2 دهه گذشته نشان می‌دهد در حالی که جمعیت زیر خط فقر مطلق از سال ۹۲ تا ۹۶ به ۱۵ درصد رسیده بود، اما از سال ۹۶ تا ۹۸ به ۳۰ درصد افزایش یافته است. در این گزارش وضعیت فقر در کشور در ابعاد گوناگون فقر (شدید، درآمدی و چند بعدی) مطالعه شده است.

این مطالب در حالی مطرح می‌شود که “شهاب نادری” عضو کمیسیون اقتصادی مجلس ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ اعلام کرده بود ۸۰ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر به سر می‌برند. مدتی قبل “فرهاد نیلی” مشاور اقتصادی ارشد حسن روحانی رییس‌جمهور کنونی ایران نیز گفته بود فقیرهای ایرانی به شکلی حدودی، هم‌سطح فقیران مصر زندگی می‌کنند. در اردیبهشت ۱۳۹۸ شمار خانوارهای ایرانی زیر خط فقر ۵۵ درصد اعلام شد.

با حسابی سرانگشتی اگر خانواده‌های زیر خط فقر در ایران را حدود 60 درصد در نظر بگیریم (برخی از گزارش‌ها خط فقر خانواده‌های ایرانی را درآمد ماهی 10 میلیون تومان در شهرهای بزرگ و میزان خانواده‌های فقیر بر این اساس را 80 درصد اعلام کرده‌اند) یعنی از جمعیت 82 میلیون نفری ایران، بیش از 50 میلیون فقیر در ایران وجود دارد.

مشکلات اقتصادی ایران و رشد روزافزون فقر مربوط به سال‌های اخیر نیست و ریشه در چندین دهه‌‌ گذشته دارد، اما از سال 1397 (2018) که ایالات متحده به رهبری “دونالد ترامپ” از برجام خارج و تحریم‌های حداکثری آغاز شد و مدتی بعد کرونا جهان و ایران را در نوردید و شرایط شکننده و به‌شدت آسیب‌پذیر اقتصاد ایران را رو به ویرانی برد و نارضایتی‌های عمومی به‌شدت افزایش یافت.

در سال 1398 با گران‌شدن بنزین، فشار اقتصادی بر مردم چند برابر گذشته افزایش یافت که به اعتراض‌های خیابانی نیز منجر شد. در این سال‌ها که مربوط به دوره دوم ریاست‌جمهوری روحانی می‌شود، بدبینی و ناامیدی مردم از حکومت چند برابر شده است.

حال در نظر بگیرید دولتی بیاید که بتواند این مشکلات را به نوعی حل کند. یعنی گره‌های اقتصادی را به گونه‌ای باز کند که گرفتاری‌های مردم کاهش یابد، اقتصاد رونق نسبی به‌دست بیاورد و مردم از شرایط مالی بهتری برخوردار باشند، اما در زمینه آزادی‌های مدنی و سیاسی گشایش چندانی اتفاق نیفتد. آیا در چنین شرایطی مردم به دولت رئیسی اعتماد خواهند کرد؟ آیا میزان رضایت‌مندی مردم از حکومت افزایش خواهد یافت؟

در سال 1391 یعنی در ماه‌های پایانی دولت دوم احمدی‌نژاد، با آن‌که سایه کمبود و فقر آرام آرام بر سر کشور گسترده می‌شد و با وجود این‌که احمدی‌نژاد اعتبار خود را تا حدود زیادی در بین مردم و حتی حکومت از دست داده بود، روزنامه ایران مدعی رضایت‌مندی 78 درصدی مردم از پیشرفت کشور در دوره احمدی‌نژاد و رای 57 درصدی به وی شد.

انجمن دانش‌آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران در آن سال، گزارشی منتشر کرد و مدعی شد بررسی‌های آنها نشان داده است 69 درصد مردم اظهار داشته‌اند که «از وضعیت عمومی کشور رضایت کامل یا نسبی دارند». 57 درصد مردم نیز اعلام کرده‌اند که «وضعیت پیشرفت کشور در دوره آقای احمدی نژاد بهتر شده است». 21 درصد نیز تفاوتی در پیشرفت کشور در دوره احمدی‌نژاد با دوره‌های قبل قایل نبودند و باور داشتند سیر پیشرفت کشور تفاوتی نکرده است.

همه اینها در شرایطی است که احمدی‌نژاد از ابتدای روی کارآمدنش به عنوان نماینده گروه اقتدارگرایان حکومت ایران، رسانه‌های تاثیرگذار را قلع و قمع کرد، فعالان سیاسی به‌ویژه گروه متمایل به اصلاح‌طلبان را از کار انداخت، فعالان مدنی را تحت فشار قرار داد، معترضان را “خس و خاشاک” نامید و با پشتوانه حمایت حکومت، بلوای سال 88 را راه انداخت.

در سال 1393 یعنی یک سال پس از روی کارآمدن دولت روحانی، نظرسنجی دو نهاد رسمی نشان داد محبوبیت رییس‌جمهور افزایش یافته و به بالاترین میزان خود یعنی 60 درصد رسیده است. روحانی در سال 1392 با به‌دست آوردن نزدیک به 51 درصد آرا به عنوان رییس‌جمهور دولت یازدهم انتخاب شده بود.

بر اساس اعلام رسانه‌ها، مردم ایران روحانی را یک رییس‌جمهور زیرک و مقتدر می‌دانستند که می‌تواند مشکلات اقتصادی را حل کند و ایران را در مسیر رشد قرار دهد. احیای جایگاه ریاست‌جمهوری توسط روحانی دیگر ویژگی بود که مردم از آن به نیکی یاد می‌کردند.

البته در سال 1395 ورق برگشت و نتیجه نظرسنجی‌های رسمی توسط یک نهاد نزدیک به اصولگرایان با جامعه آماری ۱۵ هزار نفری در شهرها و روستاهای سراسر کشور نشان داد اگر انتخابات ریاست‌جمهوری در همان سال با حضور روحانی و احمدی‌نژاد برگزار شود ۴۶.۷ درصد مردم به احمدی‌نژاد و ۲۶.۲ درصد به روحانی رای خواهند داد. نتیجه نظرسنجی یک سازمان معتبر دولتی نیز سقف رای روحانی را ۳۲ درصد اعلام کرده بود!

یک سال قبل از این نظرسنجی که هنوز مردم به بهتر شدن وضعیت اقتصادی‌شان امیدوار بودند، نظرسنجی انجام شده توسط دانشگاه مریلند آمریکا که خرداد 1394 در ایران انجام شده بود، نشان می‌داد روحانی با جلب نظر ۴۵ درصد از شرکت‌کنندگان از احمدی‌نژاد با ۳۷ درصد موافق، جلوتر است.

این‌ها نمونه‌هایی است از نظرسنجی‌ها و تحلیل‌هایی که نشان می‌دهد موضوع اقتصاد کلان و وضعیت مالی و معیشت مردم تا چه اندازه بر نظر ایرانی‌ها تاثیرگذار است و بر این موضوع تاکید دارد که مسایل مربوط به حقوق شهروندی و آزادی‌های مدنی اولویت بعدی بیشتر مردم است.

از نظر جمعیت‌شناسی، 74 درصد مردم ایران در شهرهای بزرگ و کوچک زندگی می‌کنند. یکی از راهبردهای اطلاع‌رسانی رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران تاکید بر مسایل و موضوع‌های وابسته به حقوق بشر با در نظر گرفتن جمعیت شهرهای بزرگ و قشر متوسط و تاکید بر بروز نارضایتی‌های سیاسی و آزادی‌های مدنی است که به طور کلی در شهرهای بزرگ نمود پیدا می‌کند.

به همین خاطر، موضوع تحریم به عنوان مهم‌ترین عامل به بدبختی‌کشاندن مردم ایران را کم‌رنگ جلوه می‌دهند و مرتب به سیاست‌های غیرمنطقی و استراتژی‌های نادرست حکومت در عرصه داخلی و خارجی می‌پردازند.

این در حالی است که اکنون مهم‌ترین سرچشمه نارضایتی مردم از حکومت، به مسایل اقتصادی و معیشتی مربوط می‌شود. یعنی اگر یکی از سیاست‌مداران حکومت ایران در هر لباسی (رهبر، رییس‌جمهور، رییس مجلس و …) بتواند گرهی از مشکلات اقتصادی باز کند، مردم نسبت به او تمایل پیدا می‌کنند، حتی اگر این فرد، شخصیتی همانند احمدی‌نژاد داشته باشد!

بنابراین اگر رئیسی بتواند جاده ناهموار و سنگلاخی اقتصاد ایران را  به شکلی هموار کند و وضعیت درآمد مردم را بهبود بخشد، تبدیل به “ناجی افسانه‌ای” خواهد شد و مردم به سوی او و حکومت ایران تمایل پیدا خواهند کرد. چون او را نماینده مستقیم رهبر و به‌عبارتی حکومت می‌دانند.

نباید این موضوع بسیار مهم را فراموش کرد که مردم در وهله نخست باید زنده و سالم باشند تا امکانی برای مبارزه سیاسی و به‌دست آوردن حقوق شهروندی‌شان داشته باشند.