الدار ممدوف
با تداوم درگیریهای شدید جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان به ماه دوم، نومحافظهکاران آمریکایی به دولت ایالات متحده فشار میآورند که از آذربایجان در این درگیری حمایت کند. منطق این افراد سادهلوحانه است و برای اقلیتهای منطقه خطرناک. این جنگطلبان امیدوارند که جنگ، آذربایجانیهای ایران را تقویت کند. همچنین آنها همزمان این اطلاعات نادرست را تبلیغ میکنند که تهران بهصورت آشکار طرف ارمنستان را گرفته، گرچه حتی این ادعا از سوی رییسجمهور آذربایجان نیز به چالش کشیده شده است.
مایک دوران از موسسه هادسون این نظر را ترویج میکند که حمایت از آذربایجان و حامی اصلی آن ترکیه، موجب تضعیف حکومت ایران میشود. او که مشاور ارشد شورای امنیت ملّی دولت بوش پسر بود، معتقد است هر چه به ایران ضربه بزنند به سود اسراییل است و در اصل ایالات متحده به وسیله کمک به اسراییل به خود کمک میکند.
ادوارد لوتواک یکی از چهرههای تاثیرگذار میان محافظهکاران امیدوار است که حمایت آذربایجانیهای ایران از هم قومیهای خود باعث سرعتبخشیدن به سقوط حکومت ایران شود.
برندا شافر از بنیاد دفاع از دموکراسیها 26 اکتبر 2020 بدون ارایه سند و مدرکی ادعا کرد که نیروهای سپاه پاسداران تلاشهای نیروهای آذربایجان در جنگ با ارمنستان را خنثی میکنند. شافر سالها است که از آذربایجان در محافل دانشگاهی و رسانهای حمایت میکند و کسی از ارتباط او با شرکت دولتی نفت آذربایجان سوکار (SOCAR) اطلاعی ندارد.
او همواره برای حمایت بیقید و شرط آمریکا و اسراییل از آذربایجان تلاش کرده و به دولت ایالات متحده پیشنهاد داده است که از پتاسیل آذربایجانیهای ایران برای تغییر رژیم در این کشور استفاده کند. بنیاد دفاع از دموکراسیها نقشی مهم در شکلدهی به سیاستهای دولت ترامپ در برابر ایران داشته است.
چه شرایطی در انتظار مسیحیان ایران است؟
دوران، لوتواک و شافر از تجزیه ایران خوشحال میشوند، اما بهنظر نمیرسد که این نظریه برای همه ایرانیها به یک اندازه نگرانکننده باشد. به ویژه برای گروههای قومی و دینی ایرانی همانند ارمنیان و آشوریها. البته این سکوت تعجبآور نیست. زیرا هر تحلیل صادقانه میتواند خطر دمیدن بر آتش قومیتگرایی آذربایجانیهای ایران در برابر ارمنیهای ایرانی را افزایش دهد. چنین اعترافی، ارمنیها را در مقابل دولتی قرار میدهد که مدعی حمایت از مسیحیان در سراسر جهان است.
برای درک تاثیر قومیتگرایی آذربایجانیهای ایران بر ارمنیان این کشور، باید نگاهی به وضعیت جمهوری آذربایجان بیندازیم. در این کشور خواست بهحق برای بازپسگیری مناطق اشغال شده از سوی ارمنستان، تبدیل به سیاست رسمی تبعیض و تحملناپذیری ارمنیان شده است.
بیشتر کسانیکه نامهای شبه ارمنی دارند اجازه ورود به این کشور را ندارند و دولت به عمد میراث فرهنگی و تاریخی ارمنیها را از بین میبرد که از آن جمله میتوان به از بین بردن سنگ قبرهای ارمنیان در نخجوان اشاره کرد. مقامهای ارشد حزب حاکم نیز امسال اعلام کردند که آذربایجان مشغول مبارزه همزمان با ویروس کرونا و ویروس ارمنی است.
حدود 200 هزار نفری ارمنی در ایران زندگی میکنند. آنها صاحب کلیسا، رستوران و باشگاه ورزشی هستند و دو کرسی مجلس نیز به آنها اختصاص یافته است. جمهوری اسلامی به طور منظم مراسم بزرگداشت شهدای ارمنی کشتهشده در جنگ ایران و عراق را برگزار میکند و در ماه گذشته یکی از شهدای ارمنی بهنام هراچ هاکوپیان در یک مراسم رسمی نظامی در اصفهان به خاک سپرده شد.
برخی از بزرگترین جمعیتهای ارمنی ایران در شهرهای تبریز، ارومیه و سلماس زندگی میکنند و بیشتر آنها آذربایجانی هستند. برخی از مقدسترین کلیساهای ارمنیان همانند کلیساهای استپانوس و تادئوس نیز به صورت آزادانه در آذربایجان فعالیت میکنند. ارمنیان ایران [همانند سایر گروهها در ایران] تحت فشار حکومت و تحریمهای ترامپ هستند، اما در مجموع حقوق آنها به عنوان یک اقلیت مذهبی، بیشتر از کشورهای همسایه رعایت میشود.
افزایش احساسات قومگرایی افراطی آذربایجانیهای ایران در همبستگی با آذربایجانیهای آن سوی مرز، میتواند به این همزیستی آسیب بزند. حمایت از آزادسازی بخشهای اشغالی قرهباغ کوهستانی (ناگورنو قرهباغ) قابل درک است، اما دمیدن بر آتش نفرت از ارمنیان باعث به خطر افتادن جایگاه یکی از آخرین جمعیتهای مسیحی خاورمیانه میشود.
سیاست خارجی ایالات متحده از زمان اشغال عراق در سال 2003 باعث کشتار و فرار بسیاری از مسیحیان شده است. بسیاری از این آسیبها هیچگاه بهبود پیدا نمیکند. چنانچه واشنگتن به راستی به مسیحیان اهمیت میدهد باید از ایجاد رقابتهای سادهلوحانه دست بردارد. سیاست واقعگرایانه گاهی میتواند نتایج عکس داشته باشد.