مازیار شیبانیفر
فیلمسینمایی “قهرمان” آخرین ساخته اصغر فرهادی که همانند بیشتر آثار این فیلمساز به جشنوارههای مختلف سینمایی راه یافت و حتی نامزد دریافت جایزه کن فرانسه شد، اما به دریافت جایزه بزرگ این جشنواره بسنده کرد، هم از نظر نوع نگاه فیلمساز و هم کیفیت آن اثر بحثبرانگیزی است.
خلاصه داستان
داستان فیلم درباره جوانی بهنام رحیم است که به خاطر بدهکاری به باجناقش بهرام، در زندان بهسر میبرد. رحیم که بههمین خاطر همین زندگیاش از هم پاشیده، توسط زنی که قرار است با او ازدواج کند (فرخنده) از پیدا کردن مقداری سکه با خبر میشود که وی با فروش آنها و پرداخت بخشی از بدهیاش امکان آزادی از زندان را بهدست میآورد. رحیم مرخصی میگیرد و برای اینکار اقدام میکند، اما ناگهان عذاب وجدان مانع از این کار وی میشود و …
عُرف
“عُرف” یکی از واژههای پیچیده و عمیقی است که مجموعه بسیار گسترده و در عین حال تاثیرگذاری از قانونهای نانوشته یک جامعه را تشکیل میدهد. در “قهرمان” یکی از مسایلی که بهخوبی مورد نقد فرهادی قرار میگیرد، قوانین و ارتباطهای عرفی است که میتواند انسانها را گاه به پرتگاه انزوا و حتی نابودی مطلق روان ببرد.
جایی که بهرام گلایهمند است که چرا لطف او به باجناق سابقش دیده نمیشود و مردم رنجها و مهربانیهای او را نمیبینند و به جهت عرفی او را فردی پولپرست و ظالم میدانند یا آنجا که رابطه رحیم و فرخنده (به خاطر نداشتن عقد قانونی) تبدیل به چماقی برای سرکوب و تحقیر وی میشود، بهخوبی ردپای آسیبرسان عرف را میبینیم.
در یکی از کلیدیترین سکانسهای فیلم، آنجا که رحیم پس از آنکه کنترلش را از دست میدهد و با بهرام درگیری فیزیکی پیدا میکند و دختر بهرام برای انتقامگیری، فیلمهای ضبطشده توسط دوربینهای مداربسته مغازه را بهعنوان ابزاری برای آسیبزدن به شخصیت اجتماعی رحیم بهکار میبرد، باز هم رد پای چارچوبهای خشک عرفی را میبینیم؛ چون اکنون رحیم از نظر مردم یک قهرمان است و قهرمان نباید ضعف شخصیتی داشته باشد یا اشتباه کند!
حقیقت این است که این گونه “بتسازی”ها، از کسانی که اشتباه کردن و برخورداری از ضعفهای شخصیتی یکی از ویژگیهای اصلی آدم بودنشان است، در عرف جامعه ایرانی گاه جنبه افراطی و ناخوشایندی بهخود میگیرد.
“قهرمانسازی” بهعنوان یکی از ویژگیهای فرهنگی جامعه، در قصه این اثر تبدیل به یک بحران میشود. چون فردی که بهواسطه همین بتسازیها توانسته است نظر خیرین را جلب و امکان آزادیاش از زندان را فراهم کند، در موقعیتی قرار گرفته است که نهتنها دیگر قهرمان نیست و فرصت آزادشدن را از دست داده، بلکه آبرو و اعتبار اجتماعیاش مورد تهدید جدی قرار گرفته است.
تاحدودی غیرقانونی
در این فیلم موضوع انجام رفتارهایی که چالش یا اقدامی جدی در زمینه قانونشکنی بهشمار نمیرود، اما قانونی هم نیست، مورد اشاره قرار میگیرد. تبلور این نوع نگاه را در یکی از سکانسهای فیلم بهخوبی میتوان مشاهده کرد؛ آنجا که رحیم میگوید: “من دروغ نگفتم!” و رییس زندان در پاسخش میگوید: “اما راستش رو هم نگفتی!”
در این قصه، رحیم بهخاطر مخفیکردن رابطهاش با فرخنده، داستان پیدا کردن کیف پول را طور دیگری بازگو میکند که در اصل تبدیل به رفتاری غیرقانونی میشود. در جای دیگری از فیلم، وقتی رحیم شماره زندان را بهعنوان شماره تماس خود اعلام میکند، خانمی که بهعنوان کارمند زندان شماره را به او داده، در اصل مرتکب رفتاری غیرقانونی شده است.
در ادامه، رحیم برای اینکه بتواند ثابت کند کل داستان کیف و سکهها حقیقت داشته، دست به تبانی با فرخنده میزند که اقدامی غیرقانونی است یا جایی که معاون رییس زندان برای نجات آبروی زندان، با وجود مخالفتهای شدید رحیم حاضر نیست ویدیوی ترحمبرانگیزی که از پسر رحیم گرفته را پاک کند، در اصل دست به اقدامی غیرقانونی میزند.
بهنظر میرسد، این نقد ضمنی فرهادی به جامعه، اشارهای درست است. زیرا اکنون کم نیست مشاهده مواردی که اگر آدمها احساس کنند بهاندازه کافی کنترل و اعمال قانون وجود ندارد و میتوانند بهنوعی قانون را دور بزنند، این کار را انجام میدهند.
شخصیتهای ناتمام
اینکه بسیاری از فیلمهای فرهادی پایان باز دارد و گاهی حتی مخاطب میان زمین و هوا رها میشود، برای مخاطبان سینمای او تبدیل به عادت شده است، اما بهنظر میرسد اینبار در قهرمان، او حتی برخی از شخصیتهایش را هم ناتمام گذاشته است!
فرخنده یکی از شخصیتهای ناتمام فیلم است. زیرا در طول داستان ما متوجه نمیشویم که به راستی وی کیف پول را چگونه بهدست آورده است یا مهمتر اینکه وقتی وی برای شهادت دادن به فرمانداری میرود، چگونه همان دیالوگهایی را میگوید که زن صاحب کیف، هنگام پس گرفتن کیفش به خواهر رحیم گفته بود!؟
بهرام هم شخصیتی است که به همه جنبههای روحی او پی نمیبریم. مشخص نیست که وی به چه انگیزهای رحیم را از دست طلبکارها نجات میدهد که بعد خودش او را به همان علت به زندان بیندازد و ریشه اصلی درگیری و حسادت وی با رحیم از کجاست.
بهطور کلی فیلم ابهام زیاد دارد و به برخی از پرسشهای ذهنی مخاطبان تا پایان قصه، پاسخهای روشنی نمیدهد. همه این شرایط مخاطب مانوس با سینمای فرهادی را ممکن است به این نقطه برساند که این اثر در کارنامه سینمایی فرهادی، نقطه درخشانی نیست!