مازیار شیبانیفر
به تازگی مهرنوش احمدی به طور رسمی از ادامه فعالیت به عنوان عضو هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا کنارهگیری کرد و به طور رسمی استعفا داد. وی تنها عضو “کارزار تغییر و بازسازی” بود که به هیات مدیره کنگره راه یافته بود.
پیش از هر چیز، اجازه بدهید نگاهی کلی بیندازیم به برخی از بخشهای استعفای احمدی که البته به نظر نگارنده یک بیانیه تمام عیار سیاسی با رنگ و بوی مسایل اجتماعی است که خواستهها و اهداف “کارزار تغییر و بازسازی” را تبیین میکند:
“من به عنوان مشاور روانشناس و فعال حقوق الجیبیتی… یکی از دغدغههای من ارتقاء سطح آگاهی جامعه در این زمینهها بوده است…”
“در همان جلسه اعلام کردم که تا زمانی که با ایجاد هیئت مشاورین متکثر اعضای مخالف را در سازوکارهای تصمیم گیری دخیل نکنند… من فعالیت برای کمیتهی سلامت روان را متوقف خواهم کرد و به تمام موشنهای هیئت مدیره رای ممتنع خواهم داد…”
“پس از انتشار بیانیهی مشترک کانادا، سوئد، انگلیس و اوکراین در شورای حقوق بشر سازمان ملل، ایمیلی به اعضای هیئت مدیره فرستادم و از آنها خواستم که بیانیهای در حمایت از این حرکت منتشر کنند… به من جواب دادند که ما نمیتوانیم خواستههای دولت کانادا را در بیانیه تکرار کنیم. در عوض متنی پیشنهاد دادند که تکرار همان بیانیه ناقص ابتدایی بود…”
چند نکته بسیار مهم در پس این استعفا وجود دارد که شاید توجه به آنها بتواند در آینده چراغ راه دیگر پویندگانی شود که قصد دارند به عنوان اعضای هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا در این نهاد به فعالیت بپردازند:
یکم – واقعیت این است که وقتی اکثریت اعضای هر هیات مدیرهای را اعضای متعلق به یک گروه مشخص تشکیل میدهند، آنها اهداف و انگیزههای خود و رایدهندگانشان را دنبال کنند. هر اندازه که این افراد آزاداندیش باشند، باز هم اولویت آنها رایدهندگانشان خواهد بود تا بتوانند به حیات حرفهای خود در مجموعه مورد نظر ادامه دهند. البته هیات مدیره باید تمام تلاش خود را انجام دهد که نماینده تمامی اعضا است.
دوم – مهرنوش احمدی در استعفای خود به این موضوع اشاره دارد که به هیات مدیره اعلام کرده است. باید هیات مشاوران متکثر تشکیل (تا به این طریق اعتماد آنها جلب شود) و اعضای مخالف با هیات مدیره باید در ساز و کارهای تصمیمگیری دخالت داده شوند، وگرنه وی فعالیت کارگروه سلامت را متوقف میکند و همیشه به برنامههای هیات مدیره رای ممتنع خواهد داد که البته درخواست وی عملی نشد و وی تهدید خود را عملی کرد. چنین برخوردی یعنی اینکه وی هیچ انگیزهای برای فهم استراتژی و خواستههای دیگر اعضای هیات مدیره کنگره نداشته است. نکته مهم دیگر اینکه احمدی از هیات مدیره انتقاد میکند که خود را نماینده رایدهندگانش میداند، اما از اینکه خودش را فقط نماینده کارزاریها میداند و نه عضوی از هیات مدیره، احساس حق به جانب بودن دارد!
سوم – احمدی بهجای تلاش برای سازندگی، دست به «گروکشی» و فعالیت در کارگروه سلامت روان را متوقف کرد. این کار وی با وعدههایی که داده بود و این که خود را نماینده جامعه الجیبیتی میدانست هم در تضاد قرار گرفت. برای اینکه وی در عمل میگفت یا اجرای همه خواستههایم یا هیچ. این در شرایطی است که وی وقتی برگزیده میشد، میدانست با چه شرایطی در آینده ممکن است روبهرو باشد، اما تاکید بر درگیری به تلاش برای سازندگی ترجیح داد.
چهارم – اعضای “کارزار تغییر و بازسازی” وقتی به فکر تغییر در ساختار کنگره ایرانیان کانادا افتادند که خواسته یا ناخواسته، دستشان از حضور در هیات مدیره کنگره کوتاه مانده بود. اعضای این گروه که در سالهای قبل با نامهای دیگری فعالیت میکردند، اگر به مفهوم واقعی کلمه احساس میکردند ساز و کارهای کنگره تضمینکننده فضای دموکراتیک و عضو سالارانه نیست و راه را برای یکجانبهگرایی و رفتارهای غیرمنطقی باز میکند، باید همان زمان راهکار ارایه میکردند، طرح میدانند و به دنبال تغییر شرایط میرفتند، اما در آن زمان هیچ اقدام قابلتوجهی در این زمینه انجام ندادند.
پنجم – مهرنوش احمدی هیچ کدام از مسایلی که میگوید را در همان زمانی که اتفاق افتاده، به اطلاع اعضای کنگره نرسانده است.
ششم – وی در بیانیه دیگری که پیش از استعفای خود صادر کرد، بیشترین تاکیدش بر مسایل سیاسی بود تا مسایل اجتماعی و بحث خدمتگذاری به اعضای کنگره. در بیانیه استعفا هم اصلیترین دلیلی که موجب شده است وی از کنگره کنارهگیری کند و در بیانیه نخست خود هم به این موضوع اشاره کرده بود، اقدام برای صدور بیانیه درباره فاجعه ساقطشدن هواپیمای اوکراینی، بهعنوان آخرین تلاش وی برای ماندن در هیات مدیره محسوب میشود. این درخواست وی به شیوهای که وی درخواست کرده بود بیتردید اقدامی مناقشهبرانگیز محسوب میشد.
هفتم – وی خود را یکی از اعضای کنگره و هیات مدیره نمیدید، بلکه نگاه وی نمایندگی طیفی بوده که آنها را نمایندگی میکرد. این موضوع یعنی خشت اول را کج نهادن. وقتی شخصی با نوعی بدبینی و ناامیدی وارد هر مجموعهای شود، بهجای اینکه به دنبال نقاط روشن باشد، ناخواسته نقاط تاریک را برجسته خواهد دید و این موضوع باعث ناامیدی و دلزدگی وی میشود.
هشتم – اگر به خوبی در متن استعفای مهرنوش احمدی دقت شود، وی خواستههایی داشته است که بیشترشان، برآمده از طیفی است که وی به آن تعلق دارد، اما دستکم در این متن هیچ نشانی از ارایه یک طرح جامع و منسجم برای دستیابی به خواستههای وی دیده نمیشود. منظور از طرح، نوشتاری دقیق و کارشناسیشده است که بتوان به آن استناد کرد، آن را گسترش داد و در نهایت به یک برنامه کاربردی رسید.
در پایان قصد دارم روی این موضوع تاکید کنم که استعفای مهرنوش احمدی برای هیچکس سودمند نیست؛ وی اگر به واقع قصد داشت نماینده جامعه الجیبیتی ایرانیان کانادا در کنگره باشد، اکنون این فرصت را از دست داده است. اگر وی قصد داشت نماینده طیف “کارزار تغییر و بازسازی” باشد و تنها کاری که از دستش برمیآمد اطلاعرسانی باشد، دیگر این مجال را ندارد. اگر وی قصدش ضربهزدن به اعتبار طیف “پویش همبستگی و صلح” بود، در اصل وی تیشه به ریشه کنگره زده و اعتبار کل مجموعه را زیر سوال برده است.
حقیقت این است که استعفای احمدی حتی فرار به جلو نیز به حساب نمیآید. زیرا هر چند مجموعه را دچار شوک کرده است، اما تغییر محسوسی را به وجود نخواهد آورد. بهویژه اگر اعضای متمایل به طیف “پویش همبستگی و صلح” سیاستی انقباضی را به عنوان تصمیم راهبردی خود مد نظر قرار دهند و بر ایجاد اتحاد بیشتر بین اعضای خود و اطلاعرسانی گسترده برای افزایش طرفدارانشان دست بزنند.
در آخر اشاره به این نکته ضروری است که طبق اساسنامه کنگره ایرانیان کانادا کسی که پس از مهرنوش احمدی بیشترین رای را در انتخابات هیات مدیره کنگره آورده است، باید جایگزین فرد مستعفی شود. بر همین اساس، رضا نامداری که در میان نامزدهای انتخابات هیات مدیره با اندکی اختلاف نفر دهم شده بود، طبق اساسنامه باید جایگزین مهرنوش احمدی شود.