کارکرد اجتماعی کنگره ایرانیان کانادا مهم‌تر از جنبه سیاسی است

53338f b840070604e645419de3184c089bac51 mv2

نویسنده: مازیار شیبانی‌فر

بر اساس سرشماری رسمی در سال 2016 جمعیت فارسی‌زبانان کانادا که البته بیشتر آنها را ایرانیان تشکیل می‌دهند حدود 225 هزار نفر است. هر چند تعداد افراد جامعه ایرانی نسبت به دیگر جامعه‌‌ها همانند چینی‌تبارها یا هندی‌ها بسیار کمتر است، اما ایرانیان نیز در کنار سایر جوامع موفق مهاجر توانسته‌اند افراد شاخصی را معرفی کنند که نام ایرانی‌ها را در میان مهاجران آمریکایی شمالی به خوبی برجسته کرده است.

خوش‌نامی جامعه ایرانی در آمریکای شمالی به اندازه‌ای است که همواره ایرانی‌ها توانسته‌اند به بالاترین سطح سیاسی، علمی و اجتماعی کشورهایی راه یابند که به آن مهاجرت کرده‌اند. چنین جامعه‌ای شایسته برخورداری از انجمن یا به طور کلی نهادهایی است که شرایط گردهم‌آمدن، هم‌فکری و تلاش برای برخورداری از جامعه‌ای پویاتر را فراهم کند.

شاید همین انگیزه‌ها موجب شد تا ایرانیان مهاجر کانادا در سال 2007 میلادی تصمیم بگیرند تا نهادی مردمی برای گرد‌هم‌آمدن و کشف نقاط اشتراک، با عنوان کنگره ایرانیان کانادا فراهم بیاورند. البته پیش از این نهاد، موسسه دیگری با عنوان انجمن ایرانیان کانادا تشکیل شده بود که از حمایت دولت کانادا نیز برخوردار بود، اما ناتوانی ایرانیان در دستیابی به همگرایی موثر موجب از هم پاشیدن این انجمن شد و مدتی پس از آن کنگره ایرانیان کانادا در تورنتو آغاز به کار کرد.

در بخشی از اساسنامه کنگره ایرانیان کانادا در خصوص معرفی این نهاد چنین آمده: «سازمانی است غیرانتفاعی، غیرمذهبی و غیرحزبی که به همت جمعی از فعالان اجتماعی از سال 2007 میلادی پایه‌گذاری و شروع به فعالیت نموده است. هدف اصلی بانیان این حرکت، ایجاد ساختاری برای هماهنگ‌سازی صدای همه ایرانیان مهاجر (با هر باور سیاسی، مذهبی و اجتماعی) در پیگیری حقوق و منافع‌شان از طریق ارتباط موثر با سیاست‌گذاران کانادا در سطوح ملی و استانی بوده است.»

در حال حاضر، کنگره ایرانیان نزدیک به 700 عضو دارد. این تعداد کمتر از 1 درصد ایرانیان ساکن کانادا است. این موضوع در جای خود می‌تواند از اهمیت برخوردار باشد که به چه دلیل این کنگره تاکنون موفق نشده است حتی 1 درصد ایرانیان کانادا را به خود جلب کند. حتی اگر ما فقط جمعیت ایرانیان ساکن تورنتو را هم در نظر بگیریم که بر اساس آمار رسمی حدود 45 درصد از ایرانیان مهاجر به کانادا در این شهر ساکن هستند، به عددی در حدود 110 هزار نفر می‌رسیم که بر همین اساس نیز اعضای این کنگره در تورنتو به یک درصد جمعیت ایرانی‌ها نمی‌رسد!

نکته مهم دیگری که در این کنگره تاکنون بسیار مورد مناقشه قرار گرفته، درگیری‌های سیاسی میان هیئت‌ مدیره دوره‌های مختلف این کنگره بوده که آن را تا مرحله فروپاشی هم پیش برده است. تاکنون هیچ گزارش قابل استنادی ارایه نشده است که در طی این سال ها از زمان تاسیس سازمان اعضای کنگره افراد برگزیده خود را بر اساس گرایش‌های سیاسی آنها انتخاب کرده‌اند و به هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا فرستاده‌اند یا کارنامه مدیریتی آنها را مد نظر قرار داده‌اند، اما این موضوع مشخص است که همگرایی در بین اعضای هیئت مدیره در یک دوره واحد یا دوره‌های مختلف، در سطح پایینی بوده است.

به نظر می‌رسد مهم‌ترین جنبه‌ای که تا امروز مورد توجه اعضای هیئت مدیره‌های کنگره ایرانیان کانادا قرار گرفته، بحث ارتباط‌‌گیری و تاثیرگذاری بر هیئت حاکمه و سیاستمداران کانادایی بوده است. هر چند که بدون تردید این موضوع از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، زیرا این امکان را به ایرانیان می‌دهد تا برخی از نیازهای اساسی خود (از جمله خدمات کنسولی) را پیگیری کنند، اما به نظر می‌رسد تاکید بیش از اندازه بر این بخش موجب شده است تا از یک سو کنگره محل درگیری‌های سیاسی باشد و از سوی دیگر کارکردهای بسیار مهم اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زیر سایه سنگین جنبه سیاسی محو و فراموش شود.

توجه به این نکته هم بسیار مهم است که در یک نهاد مردم‌سالار، گرایش سیاسی هیچ جایگاهی ندارد. اصل و اساس انتخاب افراد باید گرایش‌های اجتماعی آنها باشد. گرایش سیاسی، نظری شخصی است که نباید در جایی همانند کنگره ایرانیان نمود داشته باشد. بلکه نمود اصلی اندیشه افراد باید در زمینه مسایل مدیریتی و میزان دانش و تمایل آنها در زمینه رشد اجتماعی جامعه ایرانی باشد.

برخی از افراد بر این باورند که آنچه موجب چنددستگی و گریز ایرانیان از همدیگر شده، اختلاف‌های سیاسی عمیق است که گاه بر ایدئولوژی آنها و نگاه‌شان نسبت به مسایل مختلف تاثیرگذار است، اما اگر به صورت واقع‌گرایانه به جامعه ایرانی کانادا نگاه بیندازیم، حتی افرادی که از نظر فکری و سیاسی در یک گروه قرار می‌گیرند نیز با همدیگر مشارکت و همراهی ندارند و گاه گروه‌های کوچکی دیده می‌شوند که با انگیزه‌های شخصی و گاه سودجویانه کنار هم جمع می‌شوند و به ابراز وجود در رسانه‌ها می‌پردازند.

توجه به جنبه‌های اجتماعی کنگره ایرانیان

کنگره ایرانیان کانادا به عنوان نهادی مردمی و غیرانتفاعی، برای اینکه بتواند مورد توجه و قبول جامعه ایرانی قرار بگیرد، لازم است به جنبه‌های اجتماعی خود توجه بیشتری نشان دهد. به این مفهوم که لازم است برنامه‌ها و اقدام‌هایی از سوی گردانندگان این کنگره ارایه شود که برای تمامی افراد جامعه ایرانی مفید و کارآمد باشد.

بیش از سه دهه از حضور موثر و فراگیر ایرانی‌ها در کانادا می‌گذرد، اما هنوز هیچ نهاد یا مرکز فارسی‌زبانی به وسیله جامعه مهاجران ایرانی در کانادا ایجاد نشده است تا وقتی شخصی وارد این کشور می‌شود ابتدا به سراغ این نهاد یا مرکز برود و سپس آرام آرام جایگاه خود را در جامعه میزبان پیدا کند.

اگر در شهرهای مختلف کانادا (یا دست‌کم در یکی از شهرهای آن همانند تورنتو که بیشترین تعداد ایرانیان مهاجر را در خود جای داده است) مرکزی وجود داشته باشد که ایرانی‌های تازه‌وارد به آن مراجعه کنند و با ارایه اطلاعات و سابقه شغلی خود از آنها برای یافتن شغل کمک بخواهند و این مرکز یا نهاد بتواند به آنها کمک کند، ایجاد وابستگی ایرانی‌ها به چنین مرکزی بسیار گسترده خواهد بود.

ممکن است گروهی بر این باور باشند که کنگره نام بزرگی است و باید از این نهاد برای کارهای بزرگ استفاده کرد، اما یک نهاد فراگیر می‌تواند در چند جهت به طور همزمان فعالیت کند. یعنی هیچ ایرادی ندارد همزمان با اینکه کنگره ایرانیان در زمینه ایجاد پل ارتباطی با دولتمردان کانادایی برای دستیابی به برخی مسایل به نسبت کلان مانند سیاست خارجی کانادا در قبال ایران رایزنی می‌کند، بخش دیگری از همین کنگره در جهت تامین بخشی از نیازهای روزمره ایرانی‌ها فعالیت کنند. در ضمن باید توجه داشت که هر فعالیتی در جایگاه خود مهم است و می‌تواند در سرنوشت مهاجران تاثیرگذار باشد.

نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه شود این است که پیوند میان اعضا و گردانندگان یک نهاد یا مرکز وقتی برقرار می‌شود که اعضا از پیوستن به نهاد مورد نظر سود مادی یا معنوی ببرند. وقتی یک نهاد مرتب درگیر حرف زدن و بیانیه دادن است یا کارکرد آن بیشتر شبیه محفل‌هایی است که برای رای آوردن و نیاوردن افراد فعالیت می‌کنند، در این میان نیازهای اصلی و مهم اعضای نهاد مورد نظر به فراموشی سپرده می‌شود و کارکرد چنین مرکزی در حد یک نهاد تزیینی و مناقشه‌برانگیز باقی می‌ماند.

بد نیست اگر در جامعه چند فرهنگی کانادا نگاهی به نوع تعامل دیگر جامعه‌ها بیندازیم. جامعه چینی‌ها، هندی‌ها و حتی جامعه‌های کوچکتر افغان‌ها یا کره‌‌ای‌ها از چنین نهادهای مدنی برخوردارند. این گونه نهادها امکان پیوستگی و همبستگی اعضای جامعه مهاجر مورد نظر را فراهم کنند. این همبستگی به جهت کارکرد گاه حیرت‌آور است. افراد این جامعه‌ها می‌کوشند با یکدیگر کار کنند و اعضای یک پیکر باشند و از این رهگذر به صورت عادلانه و تعریف‌شده سود ببرند. داد از غم تنهایی در میان اعضای این گونه جامعه‌ها وجود ندارد!

بدون تردید در زمینه همکاری اعضای یک جامعه مسایل فرهنگی و توجه زیادی به فردگرایی از اهمیت زیادی برخوردار است، اما اگر ایرانیان کانادا به همان اندازه که در زمینه ورود به عرصه سیاست و بخش‌های مدیریتی کانادا تلاش می‌کنند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نیستند، به مسئله همزیستی و مشارکت عمومی اعضای جامعه ایرانی نگاهی بلندمدت داشتند و چشم بر موفقیت‌های گذرا و کوتاه مدت می‌بستند، شاید امروز جامعه‌ای همراه‌تر و همسازتر داشتیم.

حقیقت این است که اگر نهادی همانند کنگره ایرانیان کانادا یکی از اهداف اصلی خود را خدمت‌رسانی به جامعه ایرانیان قرار دهد و به فعالیت‌های اجتماعی همانند ارایه مشاوره‌های مختلف در جهت برخورداری از زندگی بهتر و شادتر در کنار دیگر اعضای جامعه ایرانی قرار دهد، این کنگره در چشم ایرانی‌ها به اندازه‌ای مهم و قابل اعتماد جلوه خواهد کرد که دیگر هیچ اختلاف سیاسی نتواند آنها را پراکنده کند یا باعث ایجاد دشمنی میان آنها شود.