نویسنده: مازیار شیبانیفر
اختلاس یا همان دزدی و کلاهبرداری از آن واژههایی است که از حدود 10 سال پیش به این طرف در ذهن و گوش مردم ایران نشسته است. سالها قبل این واژه فقط در اخبار حوادث و در مقیاسهای کوچک و اندک دیده یا شنیده میشد، اما طی چند سال اخیر این واژه به مفهوم دزدیهای چند هزار میلیاردی یا به عبارت بهتر چند تریلیونی است. نکته آزاردهندهتر این است که میدانیم این دزدیهای بسیار کلان در ایران توسط کسانی صورت گرفته است که در بدنه دولت و حکومت از عنوانهای مدیریتی رده بالا برخوردار بودهاند.
از دیگر مسایلی که موجب تاسف شده است، فرار این اختلاسگران به کانادا است. جامعه مهاجران کانادا از دیرباز افراد برگزیده کشور خود بودهاند و در حرفه خود جزو افراد شناخته شده یا بسیار ماهر محسوب میشدند، اما فرار اختلاس گران ایرانی به کانادا در اصل لکه ننگی است که بر دامان اعتبار ایرانیانی افتاده است که همواره به عنوان مهاجران موفق در کشور کانادا شناخته میشوند.
محمود رضا خاوری مشهورترین اختلاسگری است که در سال 2011 به کانادا آمد و خود و خانواده اش اقدام به سرمایه گذاری در چندین رستوران و ساخت و ساز در تورنتو کردند. مهرگان امیر خسروی یکی از برادران امیر منصور آریا یکی دیگر از اختلاسگرانی که با همکاری برادرش حدود 3 تریلیون تومان به جیب زد و به مونترال مهاجرت کرد. به تازگی نیز نام مرجان شیخ الاسلامی آل آقا به عنوان دیگر متهم به اختلاس سر زبانها افتاده است. نام وی در پرونده پتروشیمی و دزدیهای اکبر طبری بیش از پیش مطرح شده و دوباره در تیر رس رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است.
در این بین کنگره ایرانیان کانادا تنها سازمانی است که در چند سال اخیر پیگیر معضل اختلاس گران فراری بوده است. با توجه به اخبار جدید منتشر شده درباره فرار برخی متهمان به اختلاس به کانادا، کنگره ایرانیان نامه جدیدی را در خصوص این مسئله به مقامات کانادایی ارسال کرده و از دولت این کشور خواسته است تا این افراد را تحت پیگرد قانونی قرار دهند و شرایط رسیدگی به جرم یا اتهام های آنها را فراهم کند. کنگره ایرانیان کانادا سال گذشته نیز نسبت به حضور خاوری و مرجان شیخ الاسلامی آل آقا واکنش نشان داد و اقدام به راهاندازی یک دادنامه مجازی (پتیشن) کرد که در آن زمان بیش از 17 هزار ایرانی این پتیشن را امضا کردند. با وجود این اقدامات تا به حال دولت کانادا هیچ اقدام عملی برای پیگیری پرونده این افراد انجام نداده است.
یکی از پرسشهایی که همواره در ذهن ایرانیها شکل میگیرد این است که به چه دلیل پلیس اینترپل این افراد را دستگیر نمیکند تا مورد مجازات قرار بگیرند. لازم است بدانیم پلیس اینترپل در مواردی همانند امنیت عمومی، تروریسم، جنایتهای سازمان یافته، جنایت جنگی، پولشویی، جرایم سایبری، جرایم مربوط به مالکیت فکری، قاچاق اسلحه و مواد مخدر فعال است. در این بین جرمی همانند اختلاس گنجانده نشده است. هر چند اختلاس را میتوان در قالب پولشویی پیگیری کرد، اما به هر حال تعریف مشخصی از این جرم برای اینترپل تعریف نشده است. نکته مهم دیگر اینکه جرم این اختلاسگران در قالب مسایل امنیتی- سیاسی تعریف شده که بر اساس قانون، به این خاطر که جان این افراد در کشور خودشان در خطر است، دولتها از اخراج این گونه افراد خودداری میکنند. اما حداقل دولت کانادا می توانست از ورود متهمان یا محکومان به اختلاس جلوگیری کند و سرمایه گذاری های این افراد را به عنوان موارد احتمالی پولشویی مورد بررسی و تحقیق قانونی قرار دهد.
البته یک نکته بسیار مهم دیگر نیز در این بین وجود دارد؛ نبود روابط سیاسی میان کانادا و ایران. اگر روابط و معاهدههای سیاسی رایج میان این دو کشور وجود داشت، دولت کانادا میتوانست اقدام به بازگرداندن این افراد به ایران کند و یا حداقل از طریق دیپلماتیک این پرونده ها پیگیری شود.
اما، جدا از مسایل سیاسی که در این زمینه وجود دارد، دو موضوع مهم دیگر نیز در این بین قابل توجه و بحث است. نخست، موضوع رویکرد کلی دولتهای کانادایی نسبت به مهاجران ایرانی و نکته اساسی دیگر واکنش ایرانیان مهاجر نسبت به اینگونه مسایل است.
دولت جاستین ترودو، جزو مهاجرپذیرترین دولتهای کانادا طی دو دهه اخیر است. یعنی این دولت لیبرال سیاستهایی را پیش رو قرار داده است که به جذب مهاجران بیشتر منجر شده است و این سیاست همچنان ادامه دارد. چنان که در سال 2019 حدود 341 هزار مهاجر از کشورهای مختلف جهان وارد کانادا شدهاند.
اگر نگاهی بیندازیم به آمار 10 کشوری که بیشترین تعداد مهاجران به کانادا را داشتهاند. به ترتیب با نام هند، چین، فیلیپین، نیجریه، آمریکا، پاکستان، سوریه، اریتره، کره و در آخر ایران مواجه میشویم که در این جدول هند با بیش از 85 هزار مهاجر در صدر و ایران با حدود 6 هزار مهاجر در پایین این جدول قرار دارد.
حقیقت تلخ این است که بسیاری از ایرانیانی که قصد مهاجرت به کانادا را دارند، با وجود برخورداری از شرایط لازم، مدتها در انتظار میمانند و گاه حتی پرونده آنها به دلایل مختلف رد میشود یا دانشجویانی که قصد ادامه تحصیل در کانادا را دارند، با موانع و مشکلات زیادی در زمینه تامین مالی خود برای مهاجرت مواجه هستند، اما اختلاسگران ایرانی به آسانی اجازه زندگی در کانادا را به دست میآورند و با دسترنج ایرانیانی که در شرایط نامناسب اقتصادی هستند، در کانادا یک زندگی لوکس برای خود فراهم میکنند.
نکته آزاردهنده دیگر در این موقعیت، کمتوجهی و به عبارت بهتر بیتوجهی ایرانیان ساکن کانادا به چنین اتفاقهایی است. بر اساس آمار رسمی بیش از 250 هزار ایرانی و بر اساس آمار غیر رسمی بیش از 400 هزار ایرانی در کانادا زندگی میکنند. بدون تردید اگر تعداد قابل توجهی از ایرانیها نسبت به چنین اتفاقات و وجود چنین افرادی واکنش قانونی و درستی نشان بدهند، دولت کانادا در تصمیم خود نسبت به ادامه زندگی این افراد در کانادا تجدیدنظر خواهد کرد. چون حضور چنین افرادی در کانادا از نظر سیاسی برای کشور کانادا نیز چندان خوب نیست.
بنابراین به نظر میرسد در چنین مواردی اگر به اندازه کافی همدلی و همراهی از سوی ایرانیان صورت بگیرد و برای دستیابی به جامعهای بهتر تلاش کنند، در اصل به خوشنامی و اعتبار بیشتر خود و جامعه ایرانی کمک کردهاند.