چند سطر در باب “ترکمنچای” خواندن توافق با چین توسط رسانه‌های فارسی‌زبان جریان اصلی

china iran

مهدی صمدیان

یک) می‌گویند “تماميت ارضی” ایران  با قرارداد ٢٥ ساله با چين در شرف از بين رفتن است. اما نمی‌گویند خود و حامیان سرمایه‌دار و وابسته به دربار سعودی‌شان از مهم‌ترین طرفداران تحریم صادرات نفت ايران و بستن گلوگاه‌هاى اقتصادى آن کشور تا امروز بوده‌اند.

جریان وابسته به اپوزیسیون ایران و رسانه‌های حامی آنها حتی اگر امروز به برجام هم راضی شده باشد فرياد مي‌زنند برجامِ بدون مذاكره بر سر تعطیلی صنعت موشكي ايران بي‌فايده است. تعطیلی صنعتى كه در عمل قرار است دست ايران براى دفاع از امنیت خود را فلج كند. حال امروز همين جماعت و ایادی‌شان می‌گویند قرارداد با چین یعنی پایان “تمامیت ارضی”.

البته سندی که توسط وزیران خارجه ایران و چین امضا شد تا مرحله “قراردادی” شدن و به نتیجه رسیدن تمام ابعاد حقوقی‌اش فاصله زیادی دارد و از این رو هیچ موردی در آن نهایی و اجرایی نشده است. در حالی که تحریم‌ها علیه ایران و فشار حداکثری ایالات متحده همگی اجرا شده و پی‌آمدهای آن کاملا قابل ارزیابی است. بنابراین کاملا جای تعجب دارد که اپوزیسیون ایران و رسانه‌های وابسته به آن اولی را “پایان تمامیت ارضی” خطاب می‌کنند و در باب دومی سکوت مطلق.

دو) تا امروز هيچ يك از ما در هيچ خبری نخوانديم كه ايران قرار است با چين مذاكره كند چون  نفت ايران را چين تحريم كرده است يا كشتى‌هاى بارى ما را در درياهاي خود متوقف کرده يا شركت‌هاى خود را از تجارت با ايران منع كرده يا پرونده ايران را به شوراى امنيت فرستاده يا در بدترين سناريو ايران را تهديد به جنگ کرده است.

اما می‌دانیم مذاكرات ايران با آمريكا تا امروز دقيقاً به خاطر تمام موارد بالا بوده است. به عبارتي، ما هيچ‌گاه با آمريكا مذاكرات راهبردى براى گشايش اقتصادى و توسعه صنعتى نداشتيم. چون در درجه اول خواب مبادلات تجارى و ورود به بازارهاي اقتصادى كشورهاى غربى را هم نميشد تصور كرد (تا امروز ما را حتي به سازمان تجارت جهانی هم راه نداده‌اند) چه رسد به گشايش و افزايش فرصت‌هاى مالى و صنعتى.

هدف تمامى مذاكرات ايران با آمريكا از جمله برجام در عمل “تعليق” تحريم بوده است. يعنى برداشتن موانع و از بين بردن تهديد تنها برای بقا كه البته آن هم با خروج اصلى‌ترين طرف قرارداد اکنون در حالت تعلیق است.

امروز هنوز جزيياتی از توافق راهبردى ايران با چين در دسترس نيست، اما قطعاً می‌شود گفت كه در مذاكرات ايران با چين برخلاف مذاكرات با آمريكا و غرب، طرف توافق ایران تا امروز نه تنها تهدید امنیتی، تحمیل‌گر تحریم و یا سایه گستر جنگ به شمار نمی‌آمده،‌ بلکه یکی از اصلی‌ترین قطب‌های اقتصادی در دنیا است. از این رو، موقعیت ایران در این مذاکرات از ضعفی که در مقابل آمریکا (به واسطه تحریم‌ها) دارد، برخوردار نیست.

در درجه دوم در شرایطی که دولت آمریکا برای اخاذی و کسب امتیازهای بیش‌تر هم‌چنان سیاست‌های فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران را پا برجا گذاشته، شائبه قرارداد راهبردی ۲۵ ساله با چین برای کم کردن زیادی‌خواهی‌های طرف آمریکایی در راه بازگشت به برجام طبعا تاکتیک سیاسی مثبتی است.

و در نهایت می‌دانیم که چشم‌انداز اقتصادی قرن ۲۱ برخلاف قرنی که گذشت توازن قدرت در عرصه بین‌المللی را در آسیای دور و کشورهای آسیایی مجاور اقیانوس هند متمرکز خواهد کرد. این را سیاست‌مداران دموکرات آمریکایی (به‌خصوص طیف نئولیبرال‌های تیم اوباما) از سال‌های ۲۰۱۳ به بعد به خوبی درک کردند تا جایی که از سیاست‌های تمرکز بر خاورمیانه و حمایت از دیکتاتورهای حاشیه خلیج فارس تا حد زیادی کنار کشیدند و برای مهار رقبای اصلی خود در خاور دور پیمان تجاری اقیانوس آرام (تی پی پی) را پیش‌نویس و برای اجرایی شدن آن تبلیغات زیادی نیز انجام دادند.

این قرارداد با روی کار آمدن دولت ترامپ و از سرگیری نسخه‌ای مشابه با سیاست‌های «طرحی برای یک قرن جدید آمریکایی» (که در زمان جورج بوش از اهمیت زیادی برخوردار بود) به حاشیه رانده شد. اکنون اما با روی کار آمدن دولت بایدن نگرانی دموکرات‌های نئولیبرال از افزایش قدرت چین در دنیا بیش از پیش احساس می‌شود.

امروز به قطع نمی‌توان تمام تخم‌مرغ‌های خود را برای تضمین امنیت و آینده اقتصادی بهتر در سبد غرب گذاشت. اشتباهی که بسیاری از مفسران سیاسی، زمانی که مذاکرات اولیه برجام با آمریکا در حال شکل‌گیری بود و پیشنهادات تجاری چین به ایران مسکوت ماند با تاسف به آن اشاره می‌کنند.

امروز حتی کشورهای غربی، خود از اصلی‌ترین شرکای اقتصادی با چین و کشورهای خاور دور هستند. در چنین شرایطی چرا ایران باید گشایش سیاسی و راهبردهای اقتصادی خود را تنها در غرب و بالاخص آمریکا که اصلی‌ترین مانع رشد و توسعه ایران در خاورمیانه است، جستجو کند؟

طبعا این بدان معنی نیست که مذاکرات با آمریکا و کشورهای اروپایی میوه ممنوعه به حساب می‌آیند، اما تعطیل کردن اقتصاد کشور و منوط کردن رشد آن به حل و فصل مذاکرات با آمریکا قطعا راهکار اشتباهی است.