هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا؛ خیلی دور، خیلی نزدیک

53338f b840070604e645419de3184c089bac51 mv2 1 1024x546 1

مازیار شیبانی‌فر

اعضای هیات مدیره کنونی کنگره ایرانیان کانادا حدود یک سال و اندی پیش، پس از رقابتی نزدیک و نفس‌گیر توانستند بر کرسی‌های مدیریت کنگره جای بگیرند. امروز لازم است نگاهی به گذشته بیندازیم تا با ارزیابی مناسب، درباره سال پیش رو برنامه بهتری داشته باشیم.

ریزش اعضا

کاهش چشمگیر اعضای کنگره ایرانیان کانادا از حدود ۳۵۰۰ نفر به کمتر از ۵۰۰ نفر، موضوع مهم و حساسی است. کسانی که در زمینه فعالیت‌های مدنی داوطلبانه یا امور خیریه فعالند از مهم‌ترین مصداق‌های سرمایه‌های اجتماعی به‌شمار می‌روند.

بنابراین ضروری است اعضای هیات مدیره کنگره در کوتاه‌‌ترین زمان ممکن در وهله نخست به شناسایی علت‌های اصلی این ریزش بپردازد و سپس به دنبال چاره‌جویی باشند. زیرا کالبد هر نهاد مدنی از دم مسیحایی اعضا است که روح می‌گیرد. در این زمینه، یکی از راهکارهای موثر می‌تواند هم‌اندیشی با جامعه‌شناسان برجسته کانادایی ایرانی‌تبار باشد.

در اینکه هیات مدیره کنگره در به‌وجود آمدن شرایط موجود مقصر است، به‌طور منطقی نمی‌توان تردید کرد، اما به‌عنوان یک کنشگر باید بپرسیم، این عامل (فاکتور) تنها علت موثر است؟ آیا فقط در همین دوره چنین اتفاقی افتاده است؟

بر اساس گزارش موسسه لگاتوم که هر سال شاخص رفاه را منتشر می‌کند، نسبت مشارکت‌ در فعالیت‌های داوطلبانه و امور خیریه در کل کانادا از حدود ۶۵ درصد در ۶ سال گذشته، به حدود ۴۴ درصد در پایان سال ۲۰۲۱ رسیده است. این موسسه، همه‌گیری (پندمیک) را یکی از مهم‌ترین علت‌ها عنوان کرده است.

دیگر اینکه، فضای پرالتهاب نزدیک به انتخابات اخیر هیات مدیره کنگره، فضای هیجانی ایجاد کرد که موجب جذب تعداد زیادی از ایرانی‌ها به کنگره شد، اما حالا که انتخابات غیررقابتی است، کاهش اعضا طبیعی به‌نظر می‌رسد. پیش از این هم کنگره چنین تجربه‌ای داشته است؛ زمانی که تعداد اعضای کنگره به 1500 نفر رسیده بود، اما یک سال بعد تعداد اعضا به کمی بیش از 500 نفر کاهش یافت. در حزب‌های شناخته‌شده کانادا در مناطق مختلف نیز چنین الگوی رفتاری دیده می‌شود.

یک نکته دیگر اینکه، هنگام انتخابات اخیر هیات مدیره، اعضای کنگره متوجه شدند اطلاعات‌شان از جمله شماره تلفن و ایمیل‌شان با امضای یک برگه در اختیار دیگر افراد قرار می‌گیرد. هر چند این موضوع در وب‌سایت اطلاع‌رسانی شده بود، اما ممکن است برخی متوجه این تغییر نشده بودند یا به ‌طور کلی به‌خاطر کم‌اعتمادی که در جامعه ایرانی وجود دارد، این موضوع باعث تعجب (از جمله نگارنده) و گاه دلخوری گروهی از اعضا و قهر آنها از کنگره شد.

“تحلیل هزینه-فایده” یکی دیگر از عوامل موثر در دوری‌گزیدن بسیاری از مردم – دست‌کم در فضای جامعه ایرانیان کانادا – از درگیر شدن مستمر و دایمی با نهادهای مدنی  است. به دیگر سخن، وقتی مردم برای همراهی با یک نهاد مدنی به‌هر شکل احساس نا‌امنی روانی کنند، از ادامه همکاری داوطلبانه پا پس می‌کشند. چون احساس می‌کنند هزینه‌ای که از نظر روانی باید برای کار داوطلبانه بپردازند، بسیار بیش از سود معنوی آن است.

ترس از برچسب خوردن یا ناخواسته درگیر کش‌مکش‌های سیاسی درون کامیونیتی شدن، واهمه از طردشدگی در میان دوستان و نگرانی از بدنامی و تهدیدهای کلامی می‌تواند رویگردانی از همراهی با نهادهای مردمی را در پی داشته باشد. تلاش برای تخریب به‌جای انتقاد سازنده، زیاده‌روی در ایرادگیری به‌جای اشاره متعادل به‌ضعف‌ها و ارایه راهکارهای مناسب، دوری از همه‌جانبه‌نگری و رعایت اخلاق و انصاف، همراهی فراگیر قشر خاکستری جامعه را کاهش می‌دهد.

ضعف در اطلاع‌رسانی

شاید بتوان موضوع نحوه اطلاع‌رسانی فعالیت‌های هیات مدیره را به‌طور جدی پاشنه آشیل این گروه معرفی کرد.

نگاهی گذار به نحوه عملکرد و اطلاع‌رسانی هیات مدیره در ماه‌های نخست فعالیتش با انتشار خبرنامه، ارایه گزارش نشست‌های ماهانه، به‌روز کردن وب‌سایت و حضور گسترده در فضای مجازی به‌خوبی نشان می‌دهد هیات‌مدیره با اعضا در تماس بود، اما با گذشت زمان این اطلاع‌رسانی به‌طور جدی کاهش یافته است.

توجه داشته باشیم بخشی از راهبرد نگاه‌بانی (صیانت) از آرا با برقراری ارتباط مناسب، موثر و دایمی انجام می‌شود. البته در کنار توجه به طرفداران، لازم است هیات‌مدیره برنامه مناسبی هم برای منتقدان داشته باشد. هرچند انکارناپذیر است که قصد همه منتقدان سازندگی نیست و برخی در اندیشه سنگ‌اندازی‌اند، اما هیات مدیره وظیفه دارد به انتقادهای درست و منطقی یا لایحه‌های ارایه شده از سوی اعضا واکنش مناسبی نشان دهد.

نامتوازن بودن فعالیت اعضای هیات مدیره

به‌نظر می‌رسد در زمینه میزان و نحوه فعالیت اعضای هیات مدیره توازن برقرار نیست و حضور برخی از آنها کم‌رنگ است.

شاید لازم است اعتراف کنیم حضور “مهرنوش احمدی” در هفته‌های نخست تشکیل هیات مدیره، بسیار ارزشمند بود. زیرا حضور وی – خواسته یا ناخواسته – موتور محرک تمامی اعضای هیات مدیره شده بود. شاید اگر مهرنوش احمدی استعفا نمی‌داد و با توجه به مطالبی که از سوی دکتر مسلم نوری رییس هیات مدیره منتشر شده است، تلاش‌های اعضای هیات مدیره در ماندن وی به نتیجه می‌رسید، در درون هیات مدیره تعارض شکل می‌گرفت و این موضوع تغییرهایی را به وجود می‌آورد که امروز کنگره پویاتری می‌داشتیم.

باید اذعان کرد وقتی گروهی بیش از اندازه یک‌دست می‌شود، به‌طور طبیعی انسجام‌شان افزایش می‌یابد، اما به‌همان اندازه سازوکار بازنگری در فرآیندها، عیب‌یابی در عرصه عمل، اصلاح ضعف‌ها و حرکت دوباره به‌سوی ایده‌آل‌ها به‌خوبی انجام نمی‌شود و چنین مجموعه‌ای در دام رکود می‌افتد.

کنگره یک پل ارتباطی است

اگر نگاه‌مان به نهاد مدنی این باشد که قله‌ای است برای فتح‌کردن و نصب پرچم و سپس بازگشتن و رفتن به دنبال کار خود، به نهاد مدنی آسیب می‌زنیم.

لازم است باور کنیم کنگره یک پل ارتباطی است و اعضای هیات مدیره نگاه‌بانان این پل هستند تا انتقال نیازهای اعضا (به‌عنوان مشتی نمونه خروار از خواسته‌های جامعه ایرانی) به شیوه مناسبی به سیاست‌گذاران کانادا انجام شود.

نگاه‌بانی در مجموعه‌های داوطلبانه کاری است تمام وقت، پر از خستگی، گاهی با آزار و بی‌هیچ پاداش مادی. یعنی در نهایت آن‌چه برای یک‌ کنشگر در هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا باقی می‌ماند، رضایت‌مندی و شادی درون از خدمت‌گذاری است.

این واقعیت انکارناپذیر است که اعضای هیات مدیره کنگره باید “خودارزیابی” دقیق و منصفانه‌ای داشته باشند و اگر به این باور می‌رسند که به اندازه کافی وقت، توان یا انگیزه برای ادامه مسیر ندارند، راه‌ را باز کنند تا کنشگری دیگر، تازه‌نفس و پر انگیزه جای او را بگیرد.

البته در نظر داشته باشیم، ساختار نامناسب و معیوب کنگره یکی‌ از موانع جدی بر سر راه کنشگری فعال است. یعنی اگر کنگره به‌جای هیات مدیره، گروه دبیران یا مشاوران داشته باشد، در فعالیت اعضای کنگره همگرایی جدی‌تری صورت‌ می‌گیرد.

عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو

انتقادهایی که مطرح شد به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند اقدام‌های مثبت و سازنده هیات مدیره کنگره را مخدوش کند.

تلاش پیگیر و به‌نسبت‌ طولانی برای اصلاح اساسنامه، طراحی و اجرای پروژه هنری با مضمون بسیار تاثیرگذار و مهم “تاب‌آوری اجتماعی”، تلاش برای سامان‌دهی مشکلات مالی کنگره، ایجاد زیرساخت‌های پایدار در زمینه سازوکارهای اداری، مستندسازی، نظرسنجی از اعضا و تلاش برای تحقق اولویت‌ها، واکنش به رویدادهای مختلف از جمله اشتباه اخیر وزارت امور خارجه کانادا در استفاده از نام “خلیج فارس”، انتشار خبرنامه و سامان دادن به وب‌سایت کنگره، جزو اقدام‌هایی است که نمی‌توان آنها را نادیده انگاشت.

حقیقت این است که انتظار از کنگره و هیات مدیره آن بسیار بالا است و شوربختانه بخشی از این انتظارات با‌ واقعیت‌های موجود در جامعه ایرانی همخوانی ندارد.

تا اینجای کار هر چه بود، گذشت. اکنون مسیر پیشِ رو اهمیت دارد. امید است هیات مدیره کنگره در سال پیشِ رو بتواند با رفع نقص‌ها و ضعف‌های خود، در مسیر ارتقای فعالیت‌های کنگره گام‌های موثری بردارد.