نویسنده: مازیار شیبانیفر
یکی از عجایب اطلاعرسانی در یک دهه اخیر، شیوه عملکرد خبرنگاران ایرانی خارج از کشور است که نسبت به اتفاقات داخل ایران بسیار فعالند و در برخی مواقع دچار زیادهروی میشوند، ولی اگر شرایط مشابه همان اتفاقها در خارج از ایران به خصوص در آمریکا یا اروپا به وجود بیاید، سکوتی عجیب و معنادار در پیش میگیرند.
جهان شاهد بود که یکی از اساسیترین و بنیادیترین حقوق بشر یعنی حق زیستن و نفس کشیدن با چه بیرحمی در آمریکا نقض شد و یک شهروند آمریکایی سیاهپوست در جلوی دیدگان همه جهان توسط پلیس خشن آمریکا جان خود را از دست داد. سیانان به عنوان یک رسانه جریان اصلی آمریکا، این اتفاقها را بطور کامل پوشش داد و حتی با رجوع به گذشته اقدام به تهیه و پخش گزارشهایی کرد که موضوع تبعیضنژادی و از بین رفتن حقوق بشر در آمریکا را به خوبی جلوهگر میکرد، اما آن گروه از خبرنگاران و فعالان ایرانی خارج از کشور که خود را مدافع حقوق بشر میدانند، در سکوت و شاید خوابی عمیق به سر میبرند.
مسیح علینژاد، مهدی فلاحتی، کامبیز حسینی، جمشید چالنگی و دیگر افرادی که خود را خبرنگار آزاد یا مفسر خبر معرفی میکنند، در دو هفته گذشته که آمریکا و حتی برخی دیگر از کشورهای جهان مشغول اعتراض به حقوق پایمال شده سیاهپوستان آمریکا بودند، چه اقدام شایان توجهی انجام دادند؟ پاسخ آزاردهنده است؛ هیچ!
اینکه حکومت ایران بسیاری از حقوق و آزادیهای بشری از جمله حق انتخاب پوشش برای بانوان، حق فعالیت آزاد احزاب، حق اطلاعرسانی آزاد و حق اعتراضهای آرام مدنی را نادیده میگیرد و تعداد زیادی زندانی سیاسی در این کشور وجود دارد که به جرم متفاوت اندیشیدن یا اعتراض به فساد سیستماتیک باید مدت زمان زیادی را با آزار و گاه شکنجه در زندان به سر ببرند، به هیچ وجه قابل انکار نیست، اما گروهی که در عمل از وزارت امور خارجه آمریکا حقوق میگیرند و دست به پروپاگاندای گسترده میزنند، درباره شرایط امروز ایالات متحده و برخورد غیر قابل قبول با معترضان سکوت کرده اند.
دیگر رسانههای فارسیزبان مستقر در اروپا از جمله بخش خبری شبکه من و تو و شبکه کاملا سیاسی ایران اینترنشنال که در انگستان فعالیت میکنند نیز در عمل واکنشی در خصوص بازتاب خبری اعتراض علیه تبعیضنژادی در جهان انجام ندادند. در حالی که یورونیوز و دویچوله با اعزام خبرنگار به آمریکا و پوشش اتفاقات مربوط به اعتراض سراسری علیه نژادپرستی واکنش رسانهای مناسبی نشان دادهاند. رادیو فردا به عنوان بخش فارسی رادیو اروپا آزاد یا رادیو آزادی و در جایگاه یک رسانه سیاسی که مدعی دفاع حقوق بشر و آزادی است در عمل هیچ اقدام موثری برای پوشش خبری این اعتراضها حتی در اروپا یا کانادا انجام نداده است.
اگر افرادی بخواهند سادهلوحانه به این موضوع اشاره داشته باشند که رسانههای فارسیزبان خارج از کشور یا آنهایی که خود را خبرنگار آزاد و مفسر خبر معرفی میکنند، وظیفه اصلیشان بر اساس تعریف رسانهای که برای آن مشغول به کار هستند، نقد و بررسی مسایل سیاسی و حقوق بشر در ایران است و وظیفه چندانی نسبت به چنین اتفاقاتی ندارند، باید گفت که رسانه واقعی همانند دیدهبان فرهنگی جامعه عمل میکند و هیچ وابستگی به مرزها یا افراد ندارد؛ رسانهها لازم است از گفتمانی جهانی برخوردار باشند و نسبت به هر آنچه مانع دستیابی انسان به حقوق اولیهاش میشود، واکنش مناسب نشان دهد.
زمانی که مسیح علینژاد به انگیزه شهرتطلبی و به دست آوردن اعتبار، موضوع حجاب اجباری را از یک مساله حقوق بشری تبدیل به یک چالش امنیتی کرد، بسیار عجیب است در مورد پایمال شدن حقوق میلیون انسان درست زیر گوشش، واکنشی نشان نمیدهد.
یادمان باشد، بسیاری از رفتارهای غیرانسانی که در خصوص شهروندان سیاهپوست اعمال میشود در مورد مهاجران نیز به شکلهای مختلف صورت گرفته است. تبعیض نژادی فقط درباره افرادی با رنگ پوست سیاه اعمال نمیشود؛ رنگین پوستان از جمله مهاجران خاورمیانهای نیز همواره با مشکل تبعیض نژادی مواجه بوده و هستند. بنابراین وقتی یک رسانه به موضوع بسیار مهم و آزاردهنده تبعیضنژادی میپردازد، در عمل تمامی افرادی که به نوعی حقوق بنیادینشان در کشورهای مختلف جهان مورد تهدید قرار گرفته است را در قالب این اطلاعرسانی مورد توجه و حمایت قرار میدهد.
در ایران نیز تبعیض نژادی همواره وجود داشته و دارد. حقیقت تلخ این است که بیشتر ایرانیها به جز به سفیدپوستان (آمریکاییها و اروپاییها) به دیگر نژادها و ساکنان دیگر کشورها روی خوش نشان نمیدهند. سالها است که مهاجران افغانستانی در ایران مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و گاه بسیاری از حقوق اصلی و اولیهشان پایمال میشود. بنابراین وقتی موضوع دفاع از حقوق سیاهپوستان مطرح میشود یا شعار مشهور «زندگی سیاهپوستان مهم است» در رسانهها مورد تاکید قرار میگیرد، نباید تصور کنیم این موضوع به ما ربطی ندارد؛ چالش جدی و عمیق تبعیضنژادی به همه جهان مربوط است. تو کز محنت دیگران بیغمی / نشاید که نامت نهند آدمی!
نکتهای که سعی دارم در این مطلب روی آن تاکید کنم، رویکردهای دوگانه عجیب و غیرقابل قبول رسانهها و به اصطلاح خبرنگاران آزاد و مفسران خبر فارسیزبان ایرانی است که به جای استفاده از فرصت و گسترش بحث حقوق بشر، همانند کارمندان ادارههای دولتی رفتار میکنند که تمام فکر و ذکرشان این است که حقوق و مزایایشان قطع نشود. وگرنه اگر دنیا را هم آب ببرد آنها فقط در اندیشه بیرون کشیدن گلیم خود هستند و به هیچ موضوع مهم دیگری اهمیت نمیدهند.
امید است روزی برسد که فعالان رسانههای فارسیزبان در همه جای دنیا، آزاداندیشی و دیدهبانی فرهنگی را سرلوحه فعالیتهای خود قرار بدهند و به این موضوع باور داشته باشند که همه فعالان رسانهای وظیفه بسیار سنگین اطلاعرسانی بدون توجه به مرزبندیهای طبقه اجتماعی، نژاد و جغرافیا را برعهده دارند.
Note: The views and opinions expressed are those of the author and do not necessarily reflect the position of the IC Journal or its editorial board.