تنها گزینه جایگزین “برجام” است

51720300925 8b3ddba3cf o copy

علی احمدی

دولت رئیسی پس از ماه‌ها توقف گفت‌وگوهای احیا برجام با از سرگیری آن موافقت کرد. هفته اول گفت‌وگوها به بن‌بست رسید و هیات‌های غربی برای مشورت بیش‌تر به پایتخت‌های خود برگشتند. این گفت‌وگوها در هفته گذشته در محیطی مجادله‌‌آمیز ادامه پیدا کرد.

اکنون روایت حاکم از گفت‌وگوها، حول محور تمام‌شدن زمان نجات برجام می‌گردد و منفی‌انگاری درباره نتیجه نهایی گفت‌وگوها، تبدیل به مد روز شده است. با این حال، باید به‌خاطر داشت گفت‌وگوهای 2 ساله برجام در چند نوبت به شکست نزدیک شد و در نهایت پای‌بندی‌های امنیت ملّی شرایطی را به‌وجود آورد تا برجام به موفقیت نسبی برسد.

به بیان ساده‌تر، طرف‌های گفت‌وگوها گزینه‌های بهتری در اختیار نداشتند و خودداری از توافق، آنها را در معرض آینده‌ای نامشخص قرار می‌داد. اکنون طرف‌های گفت‌وگو در همین وضعیت قرار دارند و به قول “مارگارت تاچر” گزینه دیگری در اختیار ندارند.

اقتصاد ایران در سایه تحریم‌ها

شکست کارزار فشار حداکثری ترامپ نشان داد ایران نه در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار دارد و نه نیازمند یک تنفس کوتاه اقتصادی است؛ هیات نمایندگی ایران در وین سعی دارد این واقعیت را در دور جدید گفت‌وگوها روشن کند. البته رهبر ایران به خوبی از ناممکن‌بودن توسعه پایدار اقتصادی با وجود تحریم‌های ایالات‌متحده آگاه است. زیرا این تحریم‌ها مانع سرمایه‌گذاری خارجی بلندمدت و فعالیت‌ اقتصادی سودبخش می‌شود.

به همین علت، دولت رئیسی به دنبال آسیایی‌سازی روابط دیپلماتیک و اقتصادی ایران است تا اثر تحریم‌ها را کم کند. دولت جدید ایران هم‌زمان در حال تعامل بیش‌تر با چین و بهبود روابط با کشورهای منطقه از جمله امارات و عربستان است. کاهش تعهدات منطقه‌ای ایالات‌متحده و تلاش‌های دیپلماتیک برای احیای برجام باعث شده است تا این دو کشور انعطاف بیش‌تری در رابطه با ایران نشان دهند. با این وجود، این ابتکار عمل‌های جدید در صورت توافق نکردن با طرف‌های غربی تضعیف می‌شوند.

توافق راهبردی 25 ساله ایران و چین بسیار با اهمیت جلوه داده شده، اما این همکاری تک بُعدی است. ایران به چین نفت می‌فروشد و در برابر آن کالا وارد می‌کند. البته بخش خصوصی و حتی دولتی چین در برابر تحریم‌ها در امان نیستند. ناتوانی موسسه‌های مالی چین برای سرمایه‌گذاری در ایران باعث شده است تا تهران مشارکت اندکی در ابتکار کمربند تجاری جاده ابریشم چین داشته باشد.

هدف از توافق 25 ساله ایران و چین ایجاد جایگزینی برای برجام نبود و این توافق نمی‌تواند راهبردی مناسب برای خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد. به گفته “جواد ظریف” وزیر امور خارجی سابق ایران، توافق 25 ساله با توجه به این حقیقت بسته شده که اجرای آن مشروط به برداشته‌شدن گام‌های دیگری از جمله احیای برجام است.

فرآیند بهبود روابط با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز با ادامه وضعیت موجود پیچیده‌تر خواهد شد. این کشورها شریکان ایالات‌متحده هستند و تنش‌های اخیر تهران و واشنگتن به صورت موازی تنش در منطقه را افزایش داده است. به‌نظر می‌رسد این تنش‌ها در سال گذشته به‌علت انتظارها برای احیای برجام کاهش پیدا کرده‌اند. شروع دوباره تنش‌های منطقه‌ای تهدیدی برای جو مثبت به‌وجود آمده میان ایران و همسایگان آن در منطقه خلیج فارس هستند.

احیای ناقص برجام می‌تواند وضعیت اقتصادی موجود ایران و ظرفیت آن برای مدیریت تحولات آینده را افزایش دهد (البته این موضوع به ایجاد فرصت‌های اقتصادی واقعی برای تهران بستگی دارد).

در داخل ایران بحث‌هایی درباره اصلاحات پولی و یارانه‌ای در جریان است که می‌تواند اقتصاد ایران را قدرتمندتر کند. با این حال، اجرای این اصلاح‌ها با وجود تحریم‌ها، نزدیک به ناممکن است. به همین علت، اصرار ایران بر نوعی ضمانت برای تداوم برداشته‌شدن تحریم‌ها قابل درک است. لازم به‌نظر می‌رسد تهران در زمینه مسایل فنی باقی‌مانده از خود انعطاف نشان دهد تا به هدفش برسد.

نبود نقشه جایگزین واقع‌بینانه

آمریکایی‌ها نیز باید این حقیقت را اعتراف کنند که کارزار فشار حداکثری برای منافع ملّی ایالات‌متحده فاجعه‌بار بوده است. حتی جدی‌ترین طرفداران فشار حداکثری نیز نمی‌توانند از آن دفاع کنند و امروزه توجیهی برای بازگشت به همان سیاست‌ها تحت عنوان “نقشه جایگزین(پلن بی)” وجود ندارد. دولت ترامپ از تمامی گزینه‌های موجود در زرادخانه تحریم‌ها استفاده کرده است. برخلاف رویکرد تدریجی دولت اوباما، دولت ترامپ علاقمند به اعمال حداکثری تحریم‌ها با هدف خرد کردن اقتصاد ایران بود.

ترامپ از این راهبرد به‌قدری استفاده کرد که در عمل اثرگذاری خود را از دست داد و منجر به تغییر رفتار ایران نشد. “رابرت اوبراین” مشاور امنیت ملّی دولت ترامپ می‌گوید: “به اندازه‌ای علیه روسیه و ایران تحریم وضع‌کرده‌ایم که دیگر چیز زیادی برای تحریم کردن باقی نمانده است.”

بسیاری از جنگ‌طلبان دموکرات معتقدند حمایت متحدان اروپایی آمریکا می‌تواند فشار بیش‌تری بر تهران وارد کند، اما اروپا همانند دو دهه گذشته توان تحمیل هزینه سنگین بر ایران را ندارد. ادامه تحریم‌های ثانویه ایالات‌متحده روابط اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا را از بین برده است و ایران را به سمت تعامل اقتصادی با چین و روسیه کشانده است. این حقیقت باعث شده تا مقام‌های آمریکایی همکاری با چین را به‌عنوان تنها راه اعمال فشار واقعی بر ایران در نظر بگیرند.

پکن در دوران اوباما تمایل بیش‌تری به همکاری با ایالات‌متحده در پرونده هسته‌ای داشت، اما امروزه چین متوجه تغییر ساختاری سیاست واشنگتن و آغاز نوعی جنگ سرد شده است. چین امروز تمایلی به همراهی با برنامه‌های ایالات‌متحده در آسیا و آزادسازی منابع برای این کشور در زمینه تمرکز بر شرق قاره کهن ندارد.

سیاست‌های دولت‌های اوباما و ترامپ برای مقابله با چین به‌علت تمرکز آنها بر خاورمیانه و به‌ویژه ایران به نتیجه نرسیدند. یکی از مشاوران ارشد امنیت ملّی اوباما در این خصوص گفت: “حتی پس از تصمیم بر تمرکز بر چین، خاورمیانه دستور کار 80 درصد نشست‌های اصلی ما بوده است.”

ایالات متحده در دو دهه گذشته سیاست خود در برابر ایران را با دستاویز قراردادن ضرورت مقابله با بی‌ثباتی منطقه توجیه کرده است. چند کشور منطقه از جمله عربستان ابتدا با برجام مخالف بودند، اما اکنون آنها طرفدار احیای آن هستند.

افزایش دوباره تنش‌های منطقه تنش‌زدایی کنونی میان تهران و ریاض را از بین می‌برد و آرامش در روابط این دو کشور مهم‌ترین عامل در ثبات طولانی‌مدت خاورمیانه است. این موضوع نشان می‌دهد موفقیت گفت‌وگوهای وین نه تنها برای تهران و واشنگتن حیاتی است، بلکه نقشی مهم در حفظ صلح منطقه‌ دارد. نشانه‌هایی از تمایل طرف‌های گفت‌وگو به رفتار سازنده در گفت‌وگوها بروز پیدا کرده است و به‌نظر می‌رسد تهران و واشنگتن مشغول اولویت‌دادن به سایر موضوع‌ها هستند. تنها راه احیای برجام رضایت به راه‌حلی میانه است و نخبگان طرف‌های گفت‌وگو باید به دنبال پایان دادن به این بحران بین‌المللی باشند.