بهروش: در برخی رسانه‌ها اصول حرفه‌ای‌ قربانی اهداف سیاسی می‌شود

53338f 89bd94ecef21401494c8cdbf383cba7b mv2

در بیشتر رسانه‌های جریان اصلی فارسی‌زبان خارج از ایران بحث بی‌طرفی مطرح نیست؛ بحث این است که ما سیاست مبارزه با جمهوری اسلامی را تا چه اندازه و به چه نحوی پیش ببریم که موثر واقع شود. هدف‌شان برای موثر واقع شدن این سیاست به نام پیش‌برد دمکراسی و آزادی و اطلاع رسانی در داخل ایران، متاسفانه به طور عمده با نقض اصول حرفه‌ای و اخلاقی انجام می شود.

میثم بهروش تحلیل‌گر و پژوهش‌گر مسایل بین‌الملل و سیاسی در گفت‌وگوی مفصلی که با ژورنال ایرانیان کانادا داشت، ضمن بیان این مطلب به بررسی کارکردها و راهبردهای رسانه‌های جریان اصلی فارسی‌زبان خارج از ایران پرداخت. وی که دانشجوی دکترای علوم سیاسی و روابط بین‌المللی دانشگاه لوند است و مدرک‌های لیسانس و فوق لیسانس خود را از دانشگاه علامه و دانشگاه تهران گرفته است، تجربه کار تحلیلی در حوزه امنیت و اطلاعات را دارد. وی در داخل ایران به مدت یک سال با پرس تی وی همکاری داشته است. همچنین در خارج از ایران تعداد قابل‌توجهی از رسانه‌ها به عنوان تحلیل‌گر آزاد کار کرده و یک سال در ایران اینترنشنال به عنوان دبیر خبر و خبرنگار فعالیت داشته است.

وی درباره اینکه به چه دلیل این اندازه رسانه فارسی‌زبان با بودجه دولتی دیگر کشورها در خارج از ایران مشغول فعالیتند، گفت: “دلیل اصلی تا حد زیادی به نوع فعالیت حکومت برمی‌گردد که در عرصه سیاست خارجی رقابت‌آفرین و اصطکاک‌زا است و باعث ایجاد رقابت با کشورهای همسایه، منطقه و نظام بین‌المللی می‌شود. این موضوع باعث واکنش دیگر کشورها می‌شود. یک بخشی از این واکنش را در راه‌اندازی رسانه‌ها و پوشش اخبار می‌بینید. یک دلیل دیگر، عملکرد دولت ایران در داخل است که از طریق صدا و سیما و سایر رسانه‌های حکومتی تک‌صدایی ایجاد می‌کند. این موضوع در مردم ایجاد تقاضا می‌کند تا به دنبال اخباری باشند که دولت تمایلی به بیان آنها ندارد یا روایت خاصی را ارایه می‌کند.”

بهروش در ادامه یادآور شد: “بیشتر رسانه‌های جریان اصلی که در خارج مستقرند و ایران را رصد می‌کنند، از سرمایه‌گذاران دولتی برخوردارند. یعنی دولت‌های خارجی که رقیب ایران هستند، این رسانه‌ها را راه‌اندازی می کنند. به همین خاطر، قابل پیش‌بینی است که رویکرد کلی آنها افشاگرایانه و انتقادی باشد، اما نمی‌توان فضای رسانه‌ای خارج از ایران را کلیتی همگون و یک‌دست دانست. رویکرد و نگاه این رسانه‌ها بسیار متفاوت است.”

این تحلیل‌گر رسانه با اشاره به بحث بی‌طرفی تاکید کرد: “درباره اینکه رسانه باید بی‌طرف باشد، بحث بسیار است، اما از نظر محققان، بی‌طرفی یک افسانه است. از دیدگاه حرفه‌ای‌ ملاک روزنامه‌نگار یا تحلیل‌گر باید واقعیت‌ها باشد و با گزارش جزییات ابعاد مختلف قضیه را ببیند و تصویر جامعی از مباحث و مسایل به دست خواننده بدهد. بر همین اساس به نظر من بی‌بی‌سی فارسی با وجود تمامی اشکال‌ها، معتبرترین رسانه خارج از ایران است. از بی‌بی‌سی هم با عنوان “رسانه ملکه” و هم “آیت الله بی‌بی‌سی” یاد می‌شود. یعنی این رسانه هر دو طرف (مخالفان و موافقان یک جریان) را تحریک می‌کند یا اقناع می‌کند و فکر می کنم عملکردشان از جهت دقت و صحت و جامعیت اخبار قابل قبول است. اشکال جدی این رسانه تاکید بر بحث بی‌طرفی است.”

وی افزود: “در بی‌بی‌سی فارسی مانند همه جای دیگر مدیران متاثر از فضای کلی بحث و فضای حاکم سیاسی هستند. الان که در بیرون از ایران صداهای غالب ترامپی است، مدیران بی‌بی‌سی کمی به سمت راست گرایش پیدا کرده‌اند. به همین خاطر، اینها وقتی توییتی انتقادی زده می شود که هم راستا با این فضا نیست احساس می کنند بی‌طرفی نقض شده است و به همین دلیل آن را کنار می گذارند. با این حال، سطح حرفه‌ای‌گری بی‌بی‌سی را شما در دیگر رسانه های فارسی زبان خارج از ایران نمی‌بینید. در این رسانه‌ها اصلا بحث بی‌طرفی مطرح نیست؛ بحث این است که ما سیاست مبارزه با جمهوری اسلامی را تا چه اندازه و به چه نحوی پیش ببریم که موثر واقع شود. هدف‌شان موثر واقع‌شدن سیاست مقابله با جمهوری اسلامی است که عمدتا با نام پیشبرد دمکراسی و آزادی و اطلاع‌رسانی در داخل ایران انجام می‌گردد و به طور عمده با نقض اصول حرفه‌ای و اخلاقی همراه است.”

بهروش درباره شبکه تلویزیونی من و تو گفت: “این شبکه استراتژی خاص و ویژه ای دارد. این‌ها گرایش قوی سلطنت‌طلبانه دارند. بودجه و منابع مالی‌شان مشخص نیست و هیچ وقت اعلام نکرده‌اند. کلیت رویکردشان ضدیت با جمهوری اسلامی است و از براندازی و فشار حداکثری و تحریم و رفتن جمهوری اسلامی به هر قیمتی دفاع می کنند. استراتژی آنها بیشتر روی محتوای تفریح و سرگرمی متمرکز بوده است. قبل‌تر اخبار را لابه‌لای محتوای عمده سرگرمی و تفریح به مخاطب عرضه می‌کردند که این استراتژی خیلی خوب جواب داد. چون مبتنی بر دو تباین مهم است. یکی مقایسه امروز ایران با دیروز قبل از انقلاب (تباین زمانی) و دیگری مقایسه وضعیت زندگی در داخل و خارج از ایران (تباین مکانی) است. این رویکرد از روانشناسی سیاسی هوشمندانه‌ای برخوردار بود.”

وی ادامه داد: “بعد از اعتراض‌های دی‌ماه 96 مدیران شبکه من‌وتو به درستی تصور کردند که تاثیرگذاری برنامه‌های‌شان ذهنیت مخاطب گسترده ایران را تکان داده است. اما الان چون فضا عوض شده و تمرکزشان روی پوشش خبر و تحلیل سیاسی افزایش یافته ضعف‌های‌شان نمایان می‌شود. اینها در بخش تفریح و سرگرمی خیلی خوب عمل کردند، اما در بحث خبر تجربه و حرفه‌ای‌گری و دانش لازم را ندارند. اینها خیلی آشکارا تحلیل‌گر خانگی دارند و ملاک را خوش‌آمد مخاطب قرار می‌دهند. در حالی که ملاک باید واقعیت‌ و واقعیت‌محوری باشد. عملکردشان در حوزه خبر عامیانه یا به اصطلاح پامنقلی است. یک تحلیل‌گر را مثل پادو می‌آورند تا در حوزه سیاست خارجی، داخلی، حزب‌ها، جمعیت‌شناسی و محیط‌زیست و هر چیز و همه چیز نظر بدهد، از جمهوری اسلامی انتقاد کند یا فحش بدهد و سر و صدا راه بیندازد. تحلیل‌های‌شان شابلونی است. طرح یا قالب‌شان حمایت از سلطنت و ضدیت با جمهوری اسلامی است، چه به نفع منافع ملی و چه به ضرر منافع ملی. این نکته بسیار مهمی است که شما طوزی با دقت اخبار را پوشش دهید که تمایز بین منافع ملی و 84 میلیون مردم و منافع نظام حاکم آشکار شود، یعنی مثلا کاری که بی‌بی‌سی می‌کند. مدل من‌وتو در فضای رسانه‌ای چندصدایی و پیچیده و پررقابت امروز جواب نمی‌دهد.”

بهروش با نگاهی به دیگر شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران توضیح داد: “برعکس من‌وتو، شبکه ایران اینترنشنال پیچیده عمل می کند. البته پیچیده عمل کردن ایران اینترنشنال به معنای هوشمندانه عمل کردنش نیست. بودجه‌ای که ایران اینترنشنال برای این عملیات پیچیده صرف می‌کند چندین برابر بی‌بی‌سی فارسی و من‌و‌تو است. من ایران اینترنشنال را بیش از آنکه یک رسانه عادی ببینم یک پروژه عظیم یا دستگاه سیاسی-ایدئولوژیک می‌بینم که به دنبال تسخیر فضای سیاسی و ایجاد تک‌صدایی در دنیای رسانه‌های فارسی‌زبان است، و چون بودجه دارند می‌توانند این ماشین عظیم را با وجود فساد عمیق و اشتباه‌های فراوان پیش ببرند. برای نمونه، به‌دنبال انحصاری کردن تحلیل‌گران آزادند و حتی برخی دانشگاهیان برجسته در حوزه مطالعات ایران را به طور قراردادی جذب می‌کنند و به انحصار خود درآورده‌اند. در زمینه استخدام اینها کاری ندارند شما از کدام طیف آمده‌اید. اصلاح‌طلب و ملی مذهبی و بازجو-خبرنگار صدا و سیما، سلطنت‌طلب یا طرفدار اسراییل؛ وقتی وارد ایران اینترنشنال شدید باید در خدمت این دستگاه عظیم باشید. خط فکری‌اش به طور مشخص ضدیت با جمهوری اسلامی ا‌ست و در این بین تمایزی بین منافع حکومت یا منافع جامعه نمی‌بینید.”

وی تاکید کرد: “در عملکردشان چندان توجهی به ریزه‌کاری‌ها و جزییات یا دقیق بودن خبر وجود ندارد. برای نمونه، برنامه گردهمایی مجاهدین را حدود 90 دقیقه پوشش دادند. این کار پیام و هدف سیاسی دارد. این کار واکنش بد مخاطب را در پی داشت، اما چون هدف کلان مشخص و تثبیت‌شده است، به این اعتراض‌ها به شکلی توجه نمی‌شود که به تغییر سیاست کلان بیانجامد. سیاست کلان ایران‌اینترنشنال ضد جمهوری اسلامی و حتی ضد ایرانی است. اینها اگر کسی کار بلد باشد، او را جذب می‌کنند و با علم به این‌که این شخص نمی‌خواهد شغلش را از دست بدهد و مجبور است بماند از او کار می‌کشند و به این ترتیب روزنامه‌نگار خواسته یا ناخواسته به عاملی برای روغن‌کاری چرخ‌های این ماشین تبدیل می‌شود.”

این تحلیل‌گر رسانه با اشاره به اینکه رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور عملکردشان تناقض زیادی دارد، یادآور شد: “از یک سو، از تحریم‌ها یا سیاست‌های ترامپ دفاع می‌کنند، بعد وقتی سفره مردم خالی‌تر شد، سنگ سفره خالی‌تر شده مردم را به سینه می‌زنند. یا برای جان‌باختگان هواپیمای 752 اشک می‌ریزند و جمهوری اسلامی را محکوم می‌کنند، اما طرفدار تحریم و فشار حداکثری و ترور سلیمانی هستند. نمی‌توان سقوط هواپیما را از تحولات آن شب جدا کرد. حامیان فشار و ترور هم در این اتفاق فاجعه‌بار دست دارند.”

وی با نگاهی به وضعیت رادیو فردا گفت: “رادیو فردا در موقعیت چندان جالبی نیست. مدیریتش به دستور ترامپ و دخالت‌های اطرافیان وی زیر و رو شده است. گروهی از کارکنان حرفه‌ای‌اش به سمت ایران اینترنشنال کشیده شده‌اند. آشکارا به صورت دستوری فعالیت می‌کند. یعنی مثلا مقاله‌های بنیاد دفاع از دمکراسی‌ها که بسیار راست‌گرا است و اهل تقابل و جنگ و تحریم و فشار است را ترجمه و برجسته می‌کنند. حالا با آمدن رقیب‌هایی همانند ایران اینترنشنال که هم برنامه‌های زیادی تولید می‌کنند، هم امواج ماهواره‌ای را در اختیار گرفته‌اند و هم این‌که نخبگان را از همه‌جا جذب می‌کنند، کمتر کسی سراغ رادیو فردا می‌رود.”

بهروش درباره ویژگی‌های یک رسانه حرفه‌ای اظهار داشت: “برخی رسانه‌ها همانند بی‌بی‌سی گاهی بی‌طرفی را چنان حداکثری تفسیر می‌کنند که تبدیل به اهرم سرکوب و خفقان می‌شود و دست خبرنگار را از پوشش و بازتاب روایت‌های غیرحاکم و بدیل می‌بندد. به همین خاطر روایت‌هایی که بهره‌ای از واقعیت دارند، اما جنبه دیده‌نشده قضیه را نشان می‌دهند، کم‌رنگ می‌شود و به اندازه کافی دیده نمی‌شود. تا زمانی که دقت، صحت و جامعیت یا به طور کلی حرفه‌ای‌گری رعایت شود، رسانه می‌تواند موفق باشد و پایدار بماند. البته قابل انکار نیست که رسانه‌ها برای خود ایجاد هویت می کنند. یعنی برای نمونه، اگر کسی دنبال اخبار پرطمطراق و نادقیق با رنگ و لعاب ضدیت با حکومت باشد، باید سراغ ایران اینترنشنال برود. اگر تعریف و تمجید از سلطنت‌طلب‌ها می‌خواهید که دو تا فحش هم به جمهوری اسلامی بدهد، باید سراغ من‌وتو بروید. به نظر من اما هویت‌‌سازی یک رسانه هم حتی اگر رویکرد سیاسی خاصی را الگو و هدف خود قرار دهد، باید مبتنی بر واقعیت‌ها و ابعاد مختلف آن باشد. دقت به جزییات و واقعیت‌محوری و رعایت توازن در کار رسانه‌ جزو اصول محوری است.”

مصاحبه کامل: