نویسنده: محسن خانیکی
چشمانم را می بندم، تصور میکنم که یکی از عزیزانم در پرواز 752 بوده. بغض گلویم را میگیرد و چه تصور سختی است. هر یک از ما شاید این سناریو را در ذهنمان مرور کرده باشیم. داغ عزیز قطعا بسیار تلخ است. اما وای بر داغی چنین سخت. دردی که با بی خبری، دروغ و بی عدالتی همراه بوده. چقدر همه ما گریسته ایم به حال 175 مسافر بیگناه آن پرواز. چقدر همه ما این روز ها حالمان بد است از این روزگار و از این حاکمان خودکامه.
حدود ۲ ماه از این اتفاق تلخ میگذرد. هنوز نه دادگاهی برگزار شده و نه جعبه سیاهی خوانده شده. در این ۲ ماه خانواده ها و دوستان داغداری را دیده ام که حالشان توصیف خوبی ندارد. همراه عزیزانی بوده ام که باید خانه دوستان کشته شده مان را خالی می کردیم. خانه هایی که بوی امید به فردا هایی می دادند که هرگز نرسیدند. چه بسیار چشمان اشک آلود دیده ام. چشمانی که تمامشان انگار پرسشی دارند. که چرا؟ چرا حیاتمان چنین بی حیات شد؟
در کنگره ایرانیان کانادا، با تعدادی از خانواده ها و نزدیکان قربانیان در تماس بوده ایم. و هنوز متاسفانه نتوانسته ایم با تمام خانواده های داغدار تماس حاصل کنیم. چندی پیش خبر دار شدم که چند خانواده در تلاشند تا نامه یا درخواست نامه ای منتشر کنند. از طریق یکی از خانواده ها تلاش کردیم تا با این گروه تماس حاصل کنم تا ببینیم چگونه میتوانیم به این عزیزان کمک کنیم. پاسخی که دریافت کردیم مبنی بر مخالفت یک یا دو تن از خانواده های داغدار بود. یکی از اعضای این گروه حامد اسماعیلیون عزیز بودند که حتما شما هم مطالب ایشان را خوانده اید. آقای اسماعیلیون همسر و فرزند عزیزشان را در این پرواز از دست داده اند.
چند روز پیش، حامد اسماعیلیون مطلبی نوشت که کنگره ایرانیان کانادا، گامی در جهت تماس حاصل کردن با خانواده ها بر نداشته و حرکتی به غیر از نگارش یک نامه به نخست وزیر انجام نداده است. ایشان همچنین به برخی شایعه ها درباره کنگره ایرانیان کانادا اشاره کردند. اطلاعات ایشان درست نبود و کنگره ایرانیان کانادا در این ۶۰ روز فعالیت های بیشتری انجام داده است و بطور مرتب تلاش کرده که از طریق رسانه ها و تماس با سیاستمداران بر لزوم پیگیری دولت کانادا تا تکمیل تحقیقات و اجرای عدالت تاکید کند. لیستی از این فعالیت ها را تهیه کردم و سریعا تلاش کردم تا مجددا از مسیری بدون واسطه با ایشان تماس حاصل کنم که متاسفانه موفقیت آمیز نبود و هیچ یک از پیام هایم به ایشان پاسخی دریافت نکرد. احتمال دادم که پیامم میان حجم پیام هایی که ایشان دریافت می کنند گم شده باشد برای همین تصمیم گرفتم به طور حضوری ملاقاتشان کنم. هفته گذشته، به مطب ایشان رفتم. حقیقتش را بخواهید در راه مطب ایشان در آرورا نگران برخورد و واکنش ایشان بودم. در متن خود به “شایعه هایی” درباره ای سی سی اشاره کرده بودند. نگران بودم که عده ای از سیاسیون بی اخلاق این شهر با تکرار شایعه های بی اساسی مثل “لابی جمهوری اسلامی” “کنگره آقازاده ها” ذهنیت منفی برای ایشان درباره کنگره ایرانیان کانادا ایجاد کرده باشند.
آقای اسماعیلیون با اینکه با مراجع کننده ای بودند لطف کردند و چند دقیقه ای من را دیدند. از ایشان خواستم زمانی مشخص کنیم تا در فرصت مناسب توضیحی از فعالیت های کنگره خدمتشان شرح دهم و بینیم در چه زمینه هایی می توانیم با ایشان و دیگر خانواده هایی که با ایشان در تماس هستند همکاری داشته باشیم. اما متاسفانه دعوت من برای گفتگو را نپذیرفتند و گفتند حرفی با کنگره ایرانیان کانادا ندارند.
کنگره ایرانیان کانادا، روز یکشنبه گزارشی از فعالیت هایش در این شصت روز را منتشر کرد و همچنین در شصتمین روز از این اتفاق ناگوار، نامه ای به نخست وزیر ترودو ارسال شد که خواستار پیگیری دولت کانادا و تکمیل تحقیقات بر اساس قوانین بین المللی و با نظارت سازمان های مستقل بین المللی بود (لینک). متاسفانه آقای اسماعیلیون دیروز در مطلبی، به کنگره خرده گرفته اند که چرا نام سپاه، ظریف و جنایت در این نامه برده نشده و چرا کنگره ایرانیان کانادا به تنش ها در منطقه خاورمیانه اشاره کرده است (لینک). هدف من در این مطلب بررسی جزئیات انتقادات ایشان نیست. متن و ادبیات نامه های رسمی کنگره به دقت بررسی شده، درباره خط به خط آن تحقیق شده و از آنجا که خطاب این نامه سیاستمداران و مقامات رسمی کانادا است تلاش شده این نامه دقیق نوشته شود. هدفم طرح گلایه نسبت به آقای اسماعیلیون هم نیست. بی شک در کنار دیگر خانواده های قربانیان روز های بسیار سختی را می گذرانند. هدفم از این نوشته شرح آنچه اتفاق افتاده برای مخاطبین و علاقمندان به مسائل جامعه ایرانی-کانادایی است.
برداشت من از دو مطلب آقای اسماعیلیون و صحبتی که با ایشان داشتم این است که برخی از سیاسیون بی اخلاق در این شهر که موافق مسیر تحریم ستیزی کنگره نبوده و نیستند، اطلاعات نادرستی را با ایشان به اشتراک گذاشته اند. من امیدوار بودم و هستم تا بتوانم در جلسه ای با آقای اسماعیلیون درباره این سازمان و داوطلبین این سازمان که در بخش نظرات پست ایشان “لابی رژیم” و “مدافعین سپاه” و “لجن” خطاب شده اند صحبت کنم. متاسفانه فکر میکنم با اطلاعات غلطی که به ایشان داده شده، شاید آقای اسماعیلیون چنین برداشتی پیدا کرده اند که کنگره ایرانیان کانادا قصد حرکت در مسیری مخالف از دادخواهی برای عزیزان از دست رفته مان دارد. کنگره ایرانیان کانادا، در سال های اخیر از مخالفین تحریم بوده و حامی دیپلماسی. کنگره ایرانیان کانادا اعتقاد دارد اگر دیپلماسی را کنار بگذاریم جایگزین آن جنگ و موشک خواهد بود و قربانی آن مادران و پدران، برادران و خواهران ما. کنگره ایرانیان کانادا همواره مخالف هر نوع سرکوب و سانسور در ایران بوده است و همیشه تاکید داشته که تحریم ها بخشی از مشکلات ایران در کنار سوء مدیریت و فساد اقتصادی است.
اما حقیقت ماجرا این است که سیاست بازانی بی اخلاق، از رضا مریدی سیاستمدار بازنشسته که روز بعد از سرنگونی هواپیما از ترامپ تشکر کرد (لینک) تا فعال مجازی “باهمستان” که برای راه یافتن به کنگره ایرانیان کانادا هر دروغی را جایز میداند، تلاش میکنند از داغ دل خانواده های قربانیان سوءاستفاده کنند و دو قطبی که در جامعه ما شکل گرفته را هر روز پر رنگ تر کنند. این افراد چه آن زمان که کنگره در برابر تحریم ها ایستاد، چه زمانی که بر علیه خاوری و دیگر اختلاس گران در کانادا فعالیت کرد و چه امروز که با صدای بلند و بدون هیچ لکنتی خواهان محاکمه مسببین فاجعه پرواز ۷۵۲ است با حاشیه سازی بر علیه یک سازمان مردمی تلاش میکنند که اهداف سیاسی خود را پیش ببرند. اینها تمامیت خواهانی هستند که اگر مثل آنان فکر نکنی دشمنت خواهند بود و برای بی اعتبار کردن صدایت از دروغ و تهمت هراسی ندارند. امیدوارم حامد اسماعیلیون عزیز و دیگر خانواده ها، اجازه سو استفاده این افراد از خون ریخته شده قربانیان پرواز 752 را ندهند.
همیشه برای شنیدن نظرات حامد اسماعیلیون و گفتگو با ایشان و در صورت امکان کمک به ایشان در راه رسیدن به حقیقت آماده هستم.
این مطلب نگاه شخصی من است و لزوما بیانگر نظر کنگره ایرانیان کانادا نیست.