مهارت پایین کاناداییها در خواندن، نوشتار و ریاضی دارای پیآمدهایی برای دموکراسی و اقتصاد کشور است. متخصصان معتقدند بخشی از این مشکل به فراوانی شغلهایی مربوط میشود که نیاز چندانی به مهارتهای خواندن و تحلیل اطلاعات ندارد.
کاناداییها در هنگام دانشآموختهشدن از دبیرستان این مهارتها را دارند، اما حفظ آنها نیازمند تمرین است و اقتصاد کانادا فرصت چندانی برای این کار در اختیار آنها قرار نمیدهد.
میزان متوسط تحصیلات در کشور بالا است، اما ارزیابی سال 2013 مرکز آمار کانادا نشان میدهد یک نفر از هر 6 کانادایی نمیتواند در آزمون مهارتهای پایه مربوط به سوادآموزی قبول شود. برنامه ارزیابی بینالمللی توانمندیهای بزرگسالان، چگونگی پردازش اطلاعات بزرگسالان و استفاده آنها از سواد خواندن و نوشتن، ریاضیات و مهارت حل مساله در محل کار و خانه را بررسی میکند.
نتایج این ارزیابی نشان میدهد بسیاری از کاناداییها نمیتوانند کارهای معمولی همانند پر کردن فرم درخواست شغل، خواندن مقاله روزنامه یا فرستادن ایمیل را انجام دهند. حدود نیمی از جمعیت کانادا نیز نمیتواند در آزمون سطح دبیرستان قبول شوند و توانایی درک متون طولانی و پیچیده را ندارد.
اقتصاددان مایکل برت معتقد است: “ما در مقایسه با سایر کشورهای سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی در وضعیت زیر متوسط قرار داریم.”
وضعیت کاناداییهای غیر انگلیسیزبان و فرانسویزبان از این نظر بدتر است. البته این وضعیت در برخی از استانها حکمفرما نیست، اما طول مدت زمان اقامت مهاجران در کانادا رابطهای منفی با وضعیت سواد آنها دارد. تعداد قابل توجهی از بومیان، انگلیسیزبانها و فرانسویزبانها نیز در میان افرادی هستند که پایینترین نمرههای مربوط به مهارتهای سوادآموزی را در اختیار دارند.
پروژه سوادآموزی بزرگسالان در ادمونتون یکی از اقدامهایی است که در جهت رفع این مشکل گام برمیدارد و بیش از نیمی از مراجعهکنندگان آن را گویشوران بومی انگلیسی تشکیل میدهند.
ادی پیچ 59 ساله یکی از آنها است. او حدود 30 سال راننده کامیون بوده است تا اینکه تصمیم میگیرد مشکل خود را حل کند. او میگوید: “وقتی برخی افرادی که دانشآموخته دانشگاه هستند و از کلمهها و عبارتهای دشوار و پیچیده استفاده میکنند، این احساس به آدم منتقل میشود که نمیتواند کاری انجام دهد و در این لحظه احساس شرمندگی به سراغ آدم میآید. من در دوران کودکی به کندی یاد میگرفتم و به همین علت من را به کلاس دانشآموزان دارای مشکل یادگیری فرستادند. هیچ کس در این کلاسها تلاشی برای آموزش خواندن و نوشتن نمیکرد.”
او هنگام فعالیت به عنوان راننده کامیون به جای خواندن علایم راهنمایی و رانندگی برای خود نشانهگذاری میکرد. پیچ در نهایت در سن 48 سالگی تصمیم گرفت به مدرسه برگردد و با کمک همسرش و پروژه سوادآموزی بزرگسالان خواندن و نوشتن را آموخت. او اکنون به افراد بیخانمان و جمعیتهای به حاشیه رانده شده کمک میکند.
برت میگوید: “ماهیت اقتصاد کانادا به گونهای است که بخشهایی همانند معدن و جنگل در آن برجستهتر هستند. مشاغل این بخشها پر درآمدند و نیاز به سواد بالا ندارند. به همین دلیل حتی اگر دانشآموختهای دارای سواد مناسب باشد، پس از مدتی آن را از دست خواهد داد.”
مشوقهای مالی نیز در این زمینه موثرند. در اوج دوران استخراج نفت کشور، میزان ترک تحصیل در آلبرتا از چندین استان دیگر بالاتر بود، اما اکنون شرایط تغییر کرده است.
برت در این زمینه اظهار داشت: “بخش نفت و گاز همانند پنج سال گذشته محرک رشد اقتصادی نیست. در حال حاضر فناوریهای دیجیتال و خودکارسازی بر نیروی کار تاثیرگذار است.”
در حال حاضر، از هر پنج شغل، یک شغل در خطر خودکارسازی قرار دارد. این مشاغل در صنایع تولیدی، خدمات غذایی، اسکان، خردهفروشی و ساخت و ساز قرار دارند و کارکنان این بخشها به سختی میتوانند وارد مشاغلی شوند که نیازمند سواد است.
یکی دیگر از مشکلات کمسوادی درک اطلاعات لازم برای تصمیمگیری آگاهانه در امور روزانه و هنگام انتخابات است. راه حلی جادویی برای این مشکل وجود ندارد. آموزش تاثیرگذار است، اما کارکنان و کارفرمایان نیز باید اهمیت بیشتری به مهارتهایی همانند خواندن و ارتباطات بدهند.
خبر امیدوارکننده این است که افراد کم سواد دارای پتانسیل بالایی هستند و ادی پیچ نمونه خوبی برای این مدعا است. مهارت او در حل مساله امتیازی مهم در عرصه مددکاری است، اما او به دلیل کمسوادی نمیتوانست مهارتهای دیگر لازم برای استخدام شدن در این بخش را بهدست بیاورد.
مونیکا داس یکی از دستاندرکاران پروژه سوادآموزی بزرگسالان گفته است: “این فرد در این مدت طولانی بدون اینکه کسی از بیسوادی او آگاه شود خود را اداره میکرد. باید این حجم از مهارت او را تحسین کرد.”