نویسنده: احسان حمیدی
از تغییرات بسیار مهم و احتمالا تاثیرگذار در تعاملات گروه های سیاسی با یکدیگر، تقابل میان براندازان و اصلاح طلبان در چند ماهه اخیر بوده که به یکی از تحولات قابل بحث در فضای سیاسی مرتبط با ایران تبدیل شده است.
شاید در ابتدا و یا در نگاه اول هردو این طیف ها از منظر کلی به دنبال آزادی خواهی و اصلاح امور باشند و گروه مقابل آنان افراد رادیکال داخل حکومت ایران که آزادی را در حیطه های مختلف به بند کشیده اند، اما امروز با دور شدن از انتخابات ریاست جمهوری 1396 تقابل و تنش این دو گروه رفته رفته به بالاترین حد خود رسیده است.
این مجادله که البته بیشتر در فضای مجازی به چشم میخورد، در حالی به وقوع می پیوندد که به نظر مشترکات این دو گروه از مشترکاتشان با هسته اصلی صاحب قدرت در ایران بیشتر است. پیش از این نیز گروه موسوم به برانداز بیشتر به صف آرایی در مقابل همین گروه حاکم می پرداخت، اما امروز تغییر رویکرد این طیف امکان تحولات متفاوتی را در تعاملات اجتماعی مردم-مردم و یا مردم- حکومت رقم خواهد زد. از همین رو نگارنده ذیل این نوشتار به برخی از علل و همچنین نتایج این رویارویی می پردازد.
اشتراک اهداف این گروه ها را میتوان اجمالا در راستای نیل به اصلاح نظام سیاسی و افزونی مردم سالاری، ریشه کن کردن فساد سیستماتیک اداری و اقتصادی و همچنین بسط آزادی در فضای اجتماعی و سیاسی به اجمال تبیین کرد. اگرچه رسیدن به این اصلاح سیستماتیک از سمت براندازان به وسیله سرنگونی حکومت و از طرف اصلاح طلبان بواسطه رفورم تدریجی در عملکرد آنها ظاهر می شود، اما نهایتا، تفاوت کمتری با یکدیگر دارد تا اختلاف نظری و تفاوت اهداف براندازان با زمامداران جمهوری اسلامی.
اینکه امروز براندازان بیش از پیش، و حتی بیش از نزاع با حکومت، به توهین، تمسخر و جدال با هرکس که امیدی به اصلاح سیستم و حکومت ایران دارد می تازند، نشئت گرفته از هزینه ای است که آنان پیش از این در جدال با حکومت پرداخته اند. و یا ترس از هزینه ای که امروز از تقابل مستقیم با حکومت خواهند پرداخت. اصلاح طلبان عموما در حال حاضر هیچ مشغله حکومتی و یا منصب تاثیرگذاری در جامعه ندارند. با تحمل حبس های طولانی مدت و پرداخت هزینه های گزاف کماکان به اصلاح امور امیدوارند و در راستای آن تلاش میکنند. پس رویارویی براندازانه با این گروه منطقا نمی تواند به دنبال از بین بردن مشکل مد نظرشان با نظام جمهوری اسلامی باشد. اصرار بر تغییر تدریجی و مخالفت با اقدامات انقلابی برای اصلاح امور گویی طیف بر انداز را بر این وا میدارد که مقصر شرایط را نه مسببان آن، که افرادی بدانند که اقداماتشان در جهت اصلاح با آنها متفاوت است و به شدیدترین شکل به آنها بتازند.
از طرفی دیگر، مناقشات فضای مجازی حداقل هزینه را داشته و کمترین کاری است که گروهی برای باقی ماندن نامش در گردونه فعالیت اجتماعی می تواند بکند. سنگ اندازی بدون هزینه به افراد سرشناس اصلاحات و یا فعالین مخالف جنگ و تحریم راحت ترین روش برای باقی ماندن در این زمین می شود. تا جایی که حتی به افرادی که امیدوار به اصلاح امور بوده و مخالف تحریم، جنگ و یا تغییر رادیکال هستند برچسب های مختلف زده و به خانواده های آنها نیز در اقصی نقاط دنیا رحم نمی کنند و از طرق مختلف آنان را تحت فشار می گذارند. این اقدامات اولا افراد عادی که برای بهبود شرایط فعالیت میکنند را به عقب خواهد راند و نوعی سرکوب محسوب می شود. در ثانی براندازان را به آن چیزی تبدیل می کند که با آن در حال مبارزه هستند؛ نیروی سرکوبی که برای پیشبرد اهدافش نظر هیچ مخالفی را بر نمی تابد و با هر وسیله ای که دارد آن را سرکوب می کند.
اما این تغییر رویه؛ گرداندن نوک پیکان مبارزات از حکومت به اصلاح طلبان نتایج مختلفی را نیز به دنبال خواهد داشت که در ذیل به بخشی از آنها اشاره میشود.
چند شقّه شدن مردم، عدم اتحاد برای خواست های مشترک و نهایتا دوقطبی شدن شدید جامعه نتیجه ای است که دمیدن در این نزاع به دنبال خواهد داشت. اینکه مردم با وجود تفکرات متفاوت برای رسیدن به اهداف مشترک تلاش کنند از نشانه های بلوغی است که در گروه برانداز امروز به ندرت دیده میشود. به نحوی که اگر کسی در حمایت از مظلومی دادگاهی هم شود، و برای اثبات ادعایی که دغدغه بسیاری بوده تلاش کند و در آستانه پرداخت هزینه های بیشتر باشد، بجای پرداختن به اصل مشکل، صرف اصلاح طلب بودن وی به تاختن به او و همفکرانش می اندیشند تا حمایت از مظلوم و هدف مشترک. این بغض و کینه نتیجه بالاگرفتن این درگیری است که فعالین را به دور از در نظر گرفتن اصل هدف صرفا به نزاع متوجه می سازد. تفاوت این نزاع اما تغییر درگیری از “برانداز با حکومت” به نزاع “برانداز با مردم” خواهد بود. و این یعنی رویارویی مردم با مردم.
نتیجه دیگر آن دور شدن براندازان از هدف خودشان است. مجادله مردم با مردم سبب کم شدن بنیه ی انتقادی نسبت به حکومت شده که نه تنها غایت فکری آنها در براندازی را فراهم نمی کند بلکه اصلاح امور را هم تضعیف می سازد. به نوعی دعوای حیدری-نعمتی شکل گرفته که حتی پیشبرد اهداف براندازان را نیز به دنبال نخواهد داشت. البته این آفت بیشتر در مورد براندازان خارج از ایران مصداق پیدا میکند. جبهه ای که اصلی ترین هدف خود را در رویارویی با افرادی می بیند که مخالف براندازی باشند. عده ای صرفا به انتظار نشسته اند تا فردی به نحوی از ایران حمایت و پشتیبانی کند تا با حساب های کاربری گمنام، غیر واقعی و یا میلیشای حاضر در فضای مجازی و در رسانه های فارسی زبان خارج از کشور او را بی آبرو و بدنام سازند. این سم، نه فقط فعالین مخالف آنها را، بلکه تمام فضا را زهر آگین می سازد و سبب می شود که بسیاری از فعالین منزوی شده و از اظهار نظر و پویا بودن در فضاهای اجتماعی واهمه داشته باشند.
از طرفی دیگر گروه اصلی قائل به اصلاحات و مخالفان تغییر رادیکال بدنبال کم کردن فشار سیاسی خارجی بر مردم هستند و در همین راستا سمت و سوی تنش زدایی را در فعالیت ها و اظهار نظرات در پیش می گیرند. در حالی که براندازان غالبا از حرکت جمعی مردم نا امید شده و چشم یاری به دستان بیگانه دوخته اند. این امر سبب می شود تا براندازان به تاخت و تاز به اصلاح طلبان و صلح طلبان بپردازند و باز هم از مشکل و مخالف اصلی خود غافل شوند تا در این رویارویی علی الخصوص در مجامع بین المللی وجهه ای مورد توجه پیدا کنند.
امروز بیش از پیش شاهد تغییر رویکرد براندازان نسبت به اصلاح طلبان شده ایم. منظور از اصلاح طلبان نه الزاما افرادی که تمایل به احزاب اصلاح طلب دارند بلکه هر کسی در ایران و خارج از ایران است که اعتقاد به نیاز به تغییر و اصلاح امور در ایران از طریق تغییرات تدریجی دارد. خبرنگاری که در راه مقابله با فسادهای مالی تلاش می کند، فعال اجتماعی که برای تغییر در قوانین و تساوی حقوق زنان در ایران مبارزه میکند، یا فعالین خارج از کشور که در جهت مخالفت با جنگ و تحریم صدای صلح طلبی مردم ایران را به گوش جهانیان می رسانند همه بخشی از گروه بزرگی هستند که در جهت اصلاح امور و ساختن آینده بهتر برای مردم ایران تلاش میکنند.
اما در مقابل آنانی که بنظر باید کانون های قدرت و ثروت و فساد در ایران را نشانه می گرفتند و به هسته تندرو قدرت میتاختند، امروز نوک پیکان هجمه های خود را به سمت افرادی گرفته اند، که به دنبال تغییرات تدریجی در داخل یا مخالفت با جنگ و تحریم در خارج از ایران هستند. گویی مسبب و عامل وضعیت بد مد نظر آنها این افراد هستند. نفع این نزاع تنها برای دو گروه خواهد بود، کشورهای خارجی که به دنبال منافع خود در مقابله با ایران هستند و یا کانون های تمامیت خواه داخلی.