مازیار شیبانیفر
- افراطگری زمانی رشد میکند که جامعه در دستیابی به خواستههای راستینش دچار مشکل و انسداد میشود. از ورای چنین فضای بسته و خفقانآوری، افکار و اندیشههایی رشد میکنند که قصد دارند «به هر شیوهای» نظم اجباری ایجادشده را بر هم بزنند.
- بنیادگرایی ارتباط تنگاتنگی با نفرتپراکنی دارد. یکی دیگر از شیوههایی که رادیکالیزم بهکار میگیرد تا بتواند فضایی برای رشد «خود محوری» و «استبداد» ایجاد کند، بستن راههای تعامل و گفتوگوی اندیشههای گوناگون است.
- ردپای افراطگرایی را شاید بتوان در اتفاق اخیری مشاهده کرد که بهتازگی برای رعنا رحیمپور مجری و خبرنگار شبکه تلویزیون بیبیسی فارسی افتاده است. زمانی که فایل شنیداری یک دقیقهای از گفتوگوی وی با پدر و مادرش بدون اجازه وی و از منبعی نامشخص در فضای مجازی منتشر شد.
- جدا از اینکه رحیمپور چه نوع شخصیت یا گرایش سیاسی و اجتماعی دارد و با وجود اینکه اعلام کرد آنچه در این فایل گفته میشود دستکاری شده است و نظر دقیق و واقعی او را بازتاب نمیدهد، اما دو رسانه رسمی یکی در داخل و دیگری در خارج از ایران واکنش افراطگرایانه برای گسترش نفرتپراکنی انجام دادند: روزنامه جوان و تلویزیون ایراناینترنشنال.
- اقدامی که روزنامه جوان انجام داد، بههیچ وجه دور از انتظار نبود. زیرا روزنامهای که بهطور رسمی برای سپاه کار میکند بسیار طبیعی بهنظر میرسد قصد تخریب چهره رسانههای فارسیزبان خارج از ایران و کارکنانش را داشته باشد تا مردم را نسبت به آنها بیاعتماد کند، اما باید از مدیران ایراناینترنشنال پرسید: شما چرا؟!
- باید دید برای شخصی همانند علیاصغر رمضانپور که پیشتر معاون فرهنگی وزیر ارشاد در ایران و مدتی کارمند بیبیسی فارسی بوده یا مراد ویسی که سالها در ایران کار روزنامهنگاری کرده و مدتی کارمند شبکه منوتو بوده است و اکنون هر دو آنها جزو مدیران ارشد و تصمیمگیران این شبکه تلویزیونی هستند، چه مسایلی اولویت بهشمار میرود که تولید و پخش گزارشی ضدرسانهای و انتقامجویانه اولویت میشود؟!
- میثم بهروش تحلیلگر و پژوهشگر مسایل بینالملل که مدتی در شبکه ایراناینترنشنال کار کرده است، بیش از ۲ سال پیش در گفتوگوی مفصلی که با ژورنال ایرانیان کانادا گفته بود: «من ایراناینترنشنال را بیش از آنکه یک رسانه عادی ببینم یک پروژه عظیم یا دستگاه سیاسی و ایدئولوژیک میبینم که بهدنبال تسخیر فضای سیاسی و ایجاد تکصدایی در دنیای رسانههای فارسیزبان است و چون بودجه دارند میتوانند این ماشین عظیم را با وجود فساد عمیق و اشتباههای فراوان پیش ببرند.»
- بهروش خاطرنشان کرده بود: «سیاست کلان ایراناینترنشنال ضد جمهوری اسلامی و حتی ضد ایرانی است.»
شرح یادداشت:
«رادیکالیزم» هرچند بهعنوان یک واژه، خبر از تندروی میدهد، ولی در عمل برای کسانی که به بنیادگرایی و رفتارهای مستبدانه علاقمندند فضایی برای اعدام ارزشهای فرهنگی میدهد و شرایط را در زمینه رشد بیخردی و انتقامجوییهای کور فراهم میرود.
افراطگری زمانی رشد میکند که جامعه در دستیابی به خواستههای راستینش دچار مشکل و انسداد میشود. از ورای چنین فضای بسته و خفقانآوری، افکار و اندیشههایی رشد میکنند که قصد دارند «به هر شیوهای» نظم اجباری ایجادشده را بر هم بزنند. این چارهجویی تا جایی پیش میرود که فوران خشم جای خود را به راهکارهای مدنی میدهد.
بنیادگرایی ارتباط تنگاتنگی با نفرتپراکنی دارد. افراطگرایانی که قصد دارند جامعه را برای یک «تغییر» برانگیزانند، تا جای ممکن به ایجاد نفرت دامن میزنند و هر کس که بخواهد در این زمینه کمترین تردیدی ایجاد کند تا دورنمای «تغییر» به سوی «فاشیسم» یا «تک محوری» دیگری منحرف نشود، توسط چرخدندههای تیز رادیکالیزم مورد هجوم و آزار قرار میگیرد.
یکی از شیوههایی که رادیکالیزم بهکار میگیرد تا بتواند فضایی برای رشد «خود محوری» و «استبداد» ایجاد کند، بستن راههای تعامل و گفتوگوی اندیشههای گوناگون است. زیست افراد تندرو بر مبنای «همسان و همسوسازی» مفهوم مییابد و «گفتوگو» شرایط را به سمت چندصدایی پیش میبرد که در عمل دست افراد رادیکال برای رسیدن به هدفهایشان را میبندد.
شاید یکی از نمودهای جدی «رایکالیزم» را بتوان در جنبش اخیر معترضان در ایران جستوجو کرد. گروهی از ایرانیهای مهاجر که بهنظر میرسد هدف اصلیشان از تغییر حکومت در ایران دستیابی به آرزوهای دور و درازشان است، زمان را برای «فرصتطلبی» غنیمت میدانند.
ردپای افراطگرایی را شاید بتوان در اتفاق اخیری مشاهده کرد که بهتازگی برای رعنا رحیمپور مجری و خبرنگار شبکه تلویزیون بیبیسی فارسی افتاده است. زمانی که فایل شنیداری یک دقیقهای از گفتوگوی وی با پدر و مادرش بدون اجازه وی و از منبعی نامشخص در فضای مجازی منتشر شد.
جدا از اینکه رحیمپور چه نوع شخصیت یا گرایش سیاسی و اجتماعی دارد، باید به این موضوع توجه داشته باشیم که وی بهعنوان فردی شناختهشده از اهالی رسانه در میان فارسیزبانان، بهسرعت واکنش نشان داد و اعلام کرد آنچه در این فایل گفته میشود دستکاری شده است و نظر دقیق و واقعی او را بازتاب نمیدهد، اما نکته عجیب آنکه، با وجود این اعلام، نه تنها بسیاری از افراد و رسانههای غیررسمی این فایل شنیداری را منتشر و تفسیرهای زیادی هم ارایه کردند، دو رسانه رسمی یکی در داخل و دیگری در خارج از ایران واکنش افراطگرایانه برای گسترش نفرتپراکنی انجام دادند: روزنامه جوان و تلویزیون ایراناینترنشنال.
روزنامه «جوان» که یکی از ارگانهای وابسته به سپاه است عکس رعنا رحیمپور را بدون حجاب و با تیتر «یک دقیقه با رعنا!» روی صفحه نخست روزنامه کار کرد و ضمن حمله به بیبیسی فارسی و رحیمپور، از فرصت پیشآمده برای اثبات فرضیههای پیشین جمهوری اسلامی در اقدامهای خرابکارانه دشمن بهره جست. عجیب اینکه تلویزیون «ایران اینترنشنال» نیز گزارشی ساخته مجتبی پورمحسن پخش کرد که بهطور مشخص و دقیق همان دو کارکرد را داشت: تخریب بیبیسیفارسی، نفرتپراکنی درباره رعنا رحیمپور!
اقدامی که روزنامه جوان انجام داد، بههیچ وجه دور از انتظار نبود. زیرا روزنامهای که بهطور رسمی برای سپاه کار میکند بسیار طبیعی بهنظر میرسد قصد تخریب چهره رسانههای فارسیزبان خارج از ایران و کارکنانش را داشته باشد تا مردم را نسبت به آنها بیاعتماد کند، اما باید از مدیران ایراناینترنشنال پرسید: شما چرا؟!
باید دید برای شخصی همانند علیاصغر رمضانپور که پیشتر معاون فرهنگی وزیر ارشاد در ایران و مدتی کارمند بیبیسی فارسی بوده یا مراد ویسی که سالها در ایران کار روزنامهنگاری کرده و مدتی کارمند شبکه منوتو بوده است و اکنون هر دو آنها جزو مدیران ارشد و تصمیمگیران این شبکه تلویزیونی هستند، چه مسایلی اولویت بهشمار میرود که تولید و پخش گزارشی ضدرسانهای و انتقامجویانه اولویت میشود؟!
میثم بهروش تحلیلگر و پژوهشگر مسایل بینالملل و سیاسی که مدتی در شبکه ایراناینترنشنال کار کرده است در گفتوگوی مفصلی که با ژورنال ایرانیان کانادا بیش از ۲ سال پیش از این اتفاق (سپتامبر ۲۰۲۰) داشت، هنگام بررسی کارکردها و راهبردهای رسانههای جریان اصلی فارسیزبان خارج از ایران گفته بود: «هدفشان موثر واقعشدن سیاست مقابله با جمهوری اسلامی است که عمدتا با نام پیشبرد دمکراسی و آزادی و اطلاعرسانی در داخل ایران انجام میشود و بهطور عمده با نقض اصول حرفهای و اخلاقی همراه است.»
وی تاکید کرده بود: «من ایراناینترنشنال را بیش از آنکه یک رسانه عادی ببینم یک پروژه عظیم یا دستگاه سیاسی و ایدئولوژیک میبینم که بهدنبال تسخیر فضای سیاسی و ایجاد تکصدایی در دنیای رسانههای فارسیزبان است و چون بودجه دارند میتوانند این ماشین عظیم را با وجود فساد عمیق و اشتباههای فراوان پیش ببرند.»
بهروش خاطرنشان کرده بود: «سیاست کلان ایراناینترنشنال ضد جمهوری اسلامی و حتی ضد ایرانی است. اینها اگر کسی کار بلد باشد، او را جذب میکنند و با علم به اینکه این شخص نمیخواهد شغلش را از دست بدهد و مجبور است بماند از او کار میکشند و به این ترتیب روزنامهنگار خواسته یا ناخواسته به عاملی برای روغنکاری چرخهای این ماشین تبدیل میشود.»