تریتا پارسی
تاخیر ایران در آغاز دوباره گفتوگوهای احیای برجام این گمانهزنی را بهوجود آورده که دولت ابراهیم رئیسی علاقه خود به این توافق را از دست داده است. افزایش بیاعتمادی نسبت به ایالاتمتحده، خوشبینی نسبت به گزینه چین و اعتماد به توانایی ایران در گذر از تحریمهای ایالات متحده مهمترین عواملی هستند که ناظران را به این نتیجه رسانده است. چنین وضعیتی ایالات متحده را وادار کرده است ایران را تهدید به استفاده از زور و طرح جایگزین(پلن بی) کند.
البته اطلاعات ریسپانسیبل استیت کرفت نشان میدهد بنبست ایجاد شده به دلیل احساس امنیت ایران در برابر فشارهای آمریکا نیست و بیشتر به خودداری بایدن به تعهد حذف تحریمهای ایران در دوره دولتش در برابر بازگشت ایران به برجام مربوط میشود.
می امسال تحولی مهم در جریان مذاکرات وین رخ داد. طرف ایرانی اصرار داشت ایالاتمتحده درباره خارجنشدن دوباره از برجام تعهد حقوقی بدهد. طرف آمریکایی درخواست ایران را قابل درک میدانست، اما اصرار داشت نمیتواند برای دولت بعدی تعهد ایجاد کند و تضمین بدهد که دولت آینده در برجام باقی بماند.
بر اساس اعلام دیپلماتهای ایرانی و اروپایی حاضر در مذاکرات، ایران سطح درخواست خود را پایینتر آورد و از طرف آمریکایی خواست تا نسبت به ماندن دولت بایدن در توافق در برابر بازگشت ایران به تعهدهای برجامی متعهد شود. طرف آمریکایی این خواست را به واشنگتن منتقل کرد، اما در کمال شگفتی کاخ سفید اعلام کرد نمیتواند چنین تعهدی را به دلیل وجود موانع قانونی بدهد.
واکنش ایالاتمتحده باعث ایجاد اختلاف و چند دستگی در تهران پیش از انتخابات ریاستجمهوری ایران شد و مسیر را برای به بنبست رسیدن گفتوگوها هموار کرد. مذاکرهکنندگان آمریکایی نسبت به ضروریبودن تضمین این کشور برای ایران تردید دارند، اما دیپلماتهای ایرانی و اروپایی تاکید دارند این مهمترین گلوگاه کنونی گفتوگوها است.
این موضوع دستکم 5 بار در جریان گفتوگوی 4 ساعتی هفته پیش “انریکه مورا” در تهران از سوی طرف ایرانی مطرح شده است. متاسفانه “علی باقری کنی” مذاکره کننده ارشد جدید ایران تاکید کرده است دیگر تعهد 3 تا 4 ساله برای ایران کافی نیست.
دیپلماتهای اروپایی میدانند آسانبودن خروج ایالاتمتحده از توافق یک نگرانی جدی و قانونی است و متعهدنبودن واشنگتن به توافق، ایران را در موقعیت بسیار آسیبپذیری قرار میدهد. بازگشت ایران به برجام باعث میشود تا این کشور اهرم فشار خود را در حالی از دست بدهد که واشنگتن تنها به ظاهر تحریمها را برداشته است.
برداشته شدن تحریمها تنها زمانی به مزایای معنادار اقتصادی ختم میشود که شرکتهای غربی نسبت به تعهد طولانیمدت ایالاتمتحده به برجام اطمینان داشته باشند.
افزون بر موارد یاد شده، قطعینبودن برداشتهشدن تحریمها، مشکلات مدیریت انتظارات را در تهران بهوجود آورده است. حذف ظاهری تحریمها انتظارات ایرانیان درباره رشد اقتصادی آینده و دستیابی به آیندهای روشنتر را افزایش میدهد و شکست تحریمها در برآوردهکردن انتظارات یا بازگشت دوباره تحریمها آسیب جدی به اقتصاد ایران وارد میکند.
برآوردهنشدن انتظارات و فروریختن کاخ آرزوها باعث میشود حکومت به ابزارهای سرکوب برای کنترل نارضایتی متوسل شود. تضمینندادن ایالاتمتحده باعث بیثباتی ایران میشود و به همین علت ایران وضعیت اقتصادی نامناسب را به برداشتهشدن موقتی تحریمها ترجیح میدهد.
رویکرد بایدن در این زمینه باعث شده است تا توافق ایران با مذاکره برای طولانیتر و قویتر شدن تعهدهای برجامی این کشور به مشکل برخورد کند. ایالاتمتحده به درستی به این نکته اشاره کرده که مذاکره برای تغییر برجام به سود ایران است.
البته تقویت تعهدهای برجامی چند مشکل برای تهران ایجاد میکند؛ نخست آنکه برجام در اصل تنبیهی که درباره آن به توافق رسیدهاند. بر اساس این توافق، محدودیتهای هستهای ایران 25 سال پابرجا خواهد ماند و برنامه هستهای این کشور پس از این مدت عادیسازی میشود. افزایش مدت توافق به معنای طولانیتر شدن تنبیه ایران با وجود نقض توافق از سوی دولت ترامپ است.
افزون بر این، آیا واشنگتن قصد دارد فقط برای یک بار مدت زمان توافق را افزایش دهد یا قرار است برخی تعهدهای ایران تا همیشه ادامه یابد و عادیسازی برنامه هستهای ایران را ناممکن کند؟
تردید ایران درباره هدف نهایی ایالاتمتحده در تقویت برجام با خودداری این کشور از مذاکره مستقیم با ایالاتمتحده بیشتر میشود. البته این تردید با خودداری دولت بایدن از تعهد به تدوام برداشتن تحریمهای ایران در برابر بازگشت ایران به تعهدهای هستهای پیچیدهتر میشود.
این تصمیم بایدن مقامهای اروپایی و ایرانی را به این نتیجه رسانده است که دولت او در پی استفاده از اهرم تحریمها برای استفاده در گفتوگوهای پسابرجام است. به این ترتیب بایدن میتواند با تهدید به بازگرداندن تحریمهای برداشتهشده امتیازهای بیشتری از ایران بگیرد. در صورتی که اگر بایدن تعهد بدهد به برجام پایبند خواهد ماند، اهرم فشار خود در مذاکرههای پسابرجام را از دست میدهد.
با توجه به این موارد، تهران بازگشت ایالاتمتحده به برجام را خطرناک میداند. زیرا افزون بر خطر بازگشت تحریمها، ورود دوباره ایالاتمتحده به برجام این امکان را به آنها میدهد که در صورت فروپاشی این توافق از مکانیسم ماشه و تنبیه اقتصادی علیه تهران استفاده کند. بنابراین، ممکن است ایران حفظ وضعیت موجود (پابرجا ماندن بیشتر تحریمها همراه با امکان فروش نفت به چین) را نسبت به بازگشت ایالاتمتحده به برجام ترجیح بدهد.
البته حفظ شرایط موجود تنها در صورت پیشرفت حداقلی مذاکرات امکانپذیر است. از این رو، انتظار میرود تهران مذاکرهها در نوامبر امسال را با کمترین شتاب از سر بگیرد.
در پیش گرفتن چنین سیاستی از سوی ایران بسیار اشتباه است. زیرا حفظ وضعیت موجود ممکن نیست و دولت بایدن سرانجام تسلیم فشارهای اسراییل، امارات متحده عربی و دموکراتهای جنگطلب کنگره خواهد شد.
همزمان، اعتقاد ایالاتمتحده به موثربودن تهدید نظامی برای خروج از بنبست اشتباه است. زیرا امکان دارد هر دو کشور این مسیر را با آگاهی انتخاب کرده باشند.
تهران تمایل دارد فروپاشی برجام بدون حضور ایالاتمتحده صورت بگیرد و بایدن تمایلی ندارد هزینه سیاسی داخلی فروپاشی برجام اندکی پس از پیوستن به آن را بپردازد. بیمیلی بایدن به تعهددادن در زمینه برداشتن تدریجی تحریمها در دوران زمامداریش به این دلیل است که او نمیتواند برجام را بعد از احیا تقویت کند و مدت زمان توافق را افزایش دهد.
برای احیای برجام لازم است راهکاری برای خروج بدون تنبیه ایالاتمتحده از آن در نظر گرفته شود و نباید احیای آن را به درخواستها برای جامعتر کردن توافق هستهای گره زد.