نویسنده: مازیار شیبانیفر
مهاجرت در بسیاری از جنبهها برای مهاجران ایجاد محدودیت میکند. یکی از این مسایل، تولید هنری است. به طور معمول، افراد در زادگاه خود با شناختی که از امکانات و شرایط موجود دارند، از منابع مادی و معنوی تا حد امکان بهره میگیرند تا بتوانند بالاترین بازدهی را داشته باشند.
در زمینه تولید هنر، منابع مادی و معنوی به یک اندازه مهم است. یعنی کسی که در زمینه تولید آثار هنری به فعالیت میپردازد هم نیازمند امکاناتی است که بتواند بهترین خلق را داشته باشد و هم از فضای جامعهای که در آن زندگی میکند، به او الهامهایی میشود که این نگاه و برداشت را در آثار خود بازتاب میدهد.
در جامعه فارسیزبانان کانادا، ایرانیها بیش از دو دهه است که در زمینه تولید آثار هنری به طور قابلتوجهی فعال هستند. این تولیدهای هنری در زمینه هنرهای نمایشی یا به عبارتی تئاتر قابل توجه است. با توجه به اینکه این تولیدها در حال افزایش است و تعداد مهاجران ایرانی دستاندرکار مسایل هنری هر روز بیشتر میشود، ارزیابی درست و منصفانه از شرایط موجود میتواند چراغ راهی برای آینده و افزایش کیفیت و تاثیرگذاری این آثار باشد.
با توجه به این توضیح، نکته مهم این است که بدانیم به راستی بضاعت مهاجرت در بین جامعه ایرانی همین است که اکنون با آن مواجهیم یا ایرانیان کانادا میتوانند از جایگاه بالاتر و قابلتوجهتری در زمینه تولید آثار نمایشی برخوردار باشند؟
در بررسی این موضوع نخستین نکتهای که مرکز توجه قرار میگیرد ارزیابی درست کمیت یا به عبارتی تعداد نمایشهایی است که برای جمعیت کنونی ایرانیان کانادا بر صحنه میروند. اهمیت ارزیابی کمیت به خاطر توجه به پتانسیل موجود در زمینه تعداد تماشاگران آثار نمایشی است که مهمترین سرمایه تولید هنری محسوب میشوند.
نعیم جبلی که دانشآموخته رشته تئاتر است و سابقه 7 سال فعالیت در زمینه تولید تئاتر در کانادا را دارد، در گفتوگویی اختصاصی به ژورنال ایرانیان کانادا گفت: «در حال حاضر تئاترهای فارسیزبانی که در کانادا بر صحنه میروند، در دو گروه کلی قرار میگیرند. یک گروه نمایشهایی است که به وسیله مهاجران ایرانی ساکن کانادا تولید میشود و گروه دیگر آثاری است که از ایران یا گاهی آمریکا برای اجرای کوتاهمدت به کانادا آورده میشود.»
وی ادامه داد: «اگر مجموع این آثار را در نظر بگیریم به نظر من از نظر تعداد، سطح تولید تئاتر فارسیزبان خوب و از تنوع قابل قبولی نیز برخوردار است. اینکه میگویم خوب است، به نسبت جمعیت ایرانیان و علاقمندان بالقوه تئاتر است، وگرنه تولید هنری از جمله هنرهای نمایشی هر چه بیشتر باشد امکان جذب مخاطبان بیشتری را فراهم میکند، البته به شرطی که سطح کیفی آثار نمایشی نیز مورد توجه قرار بگیرد.»
طوفان مهردادیان از بازیگران و کارگردانان با سابقه و شناختهشده تئاتر، سینما و تلویزیون که به تازگی فعالیت حرفهای خود را در ونکوور کانادا آغاز کرده است، در این زمینه به ژورنال ایرانیان کانادا گفت: «به نظرم شرایط خوب است. کار هنری در ارتباط با مخاطب است که به بلوغ میرسد. سعی و خطا بخشی از فرآیند تولید هنری به خصوص در زمینه هنرهای نمایشی است. به طور کلی تمامی نمایشهایی که بر صحنه میروند، مخاطب خاص خود را پیدا میکند.»
وی تاکید کرد: «به نظر من حتی مهم نیست تئاتری که در کانادا اجرا میشود محصول مهاجران ایرانی ساکن کانادا است یا توسط دیگر گروههای نمایشی فارسیزبان خارج از این کشور تولید میشود. نکته مهم این است که مخاطب به طور مرتب و به صورت متنوع در جریان تولید هنری قرار بگیرد و امکان انتخابکردن داشته باشد. انتخابکردن فرآیندی است که با کمیت مفهوم پیدا میکند.»
کتایون فیض مرندی استاد دانشگاه و کارگردان و طراح صحنه با سابقه عرصه نمایش که طی چند سال گذشته در زمینه تولید تئاتر در ونکوور کانادا فعال شده است، در این باره به ژورنال ایرانیان کانادا گفت: «به عقیده من تعداد آثار نمایشی که در ونکوور بر صحنه میرود با توجه به جمعیت ایرانیان و تعداد تماشاگران بالقوه زیاد است. تجربه من نشان میدهد ایرانیان ساکن ونکوور به کنسرت و رقص، تمایل و توجه بیشتری نشان میدهند. با توجه به این شرایط وقتی در یک ماه، دو یا سه نمایش روی صحنه میرود، آثار نمایشی با مشکل جذب مخاطب مواجه میشوند.»
وی یادآور شد: «یکی از مشکلات اجرای تئاتر در ونکوور، ناهماهنگی میان تولیدکنندگان تئاتر است. یعنی همانطور که اشاره کردم، گاهی در مدت زمان کوتاه، چند نمایش اجرا میشود که برنامهریزی مخاطبان برای تماشای آثار را با مشکل مواجه میکند. من در این زمینه چند جلسه با تولیدکنندگان نمایش در ونکوور داشتم و خواستار ایجاد هماهنگی برای اجرای نمایشها شدم که البته متاسفانه به نتیجه قابل قبولی نرسیدیم. به نظر من، ادامه این روند در طولانیمدت میتواند بحران جذب مخاطب را در پی داشته باشد.»
موضوع مهم دیگر در زمینه جذب مخاطب، بحث کیفیت است. اگر تماشاگران اطمینان داشته باشند که به طور نسبی کیفیت تئاترهای ایرانی ذهن آنها را اغنا خواهد کرد، تماشای آثار ایرانی را در سبد فرهنگی خانواده قرار میدهند و همانند برخی کارها که به طور هفتگی آن را در برنامههای خود دارند، تئاتر دیدن را نیز به عنوان یکی از برنامههای دایمی در نظر خواهند گرفت. نکته این است که کیفیت تئاترهای فارسیزبان تا چه اندازه در جذب مخاطبان موفق بوده است.
فیض مرندی در این خصوص معتقد است: «حقیقت این است که در حال حاضر بیشتر فعالان عرصه تئاتر در ونکوور دانشآموخته عرصه نمایش نیستند، بلکه بیشتر علاقمندند. وقتی علاقمندان به نمایش در ونکوور در کنار افراد حرفهای قرار میگیرند و به صورت علمی و عملی با تئاتر آشنا میشوند، اجرای خوبی نیز ارایه میکنند، اما همان بازیگر در کنار یک کارگردان کمتجربه یا کم دانش، اجرای خوبی هم ندارد. چند سال قبل وقتی تئاتریهای با تجربهای همانند مهتاب نصیرپور و محمد رحمانیان به ونکوور آمدند و به برگزاری کلاس آموزشی و در کنار آن اجرای یک نمایش اقدام کردند، هنرجویانی که شانس حضور در این گروه را داشتند تجربههای مفیدی به دست آوردند و با تایید تماشاگران، اجرای خوبی هم بر صحنه بردند. همچنین وقتی دانیال حکیمی برای مدتی به کانادا آمد، سه بازیگر برای حضور در نمایشی همراه وی انتخاب شدند. این افراد شانس این را داشتند تا با حضور در تمرینهای فشرده و حرفهای از نقشپردازی همراه با هدایت و آموزش اصولی و هدفمند برخوردار شوند و به همین خاطر نتیجه کار قابلتوجه بود، اما موضوع این است که تعداد هنرجویان آموزشدیده در ونکوور اندکند.»
وی ادامه داد: «یکی از چالشهای جدی در زمینه کیفیت آثار اجرا شده در ونکوور این است که کارگردان و به طور کلی تیم اجرایی نمایش تا چه اندازه کاربلد هستند. اگر افرادی که نمایشها را شکل میدهند از دانش کافی بهرهمند باشند و بتوانند آموختههای خود را به گروه منتقل کنند، نتیجه قابل توجه است؛ در غیر این صورت کیفیت نمایش پایین میآید. نکته مهم این است که وقتی مخاطبان به طور مرتب با نمایشهای بیکیفیت مواجه میشوند، به همه آثار در حال اجرا بدبین خواهند شد و به مرور استقبالشان از تئاتر فارسیزبان کم میشود. از آن سو، تئاتریها هم مجبور میشوند همانند خودم به سمت اجرای نمایشهای انگلیسیزبان سوق پیدا کنند و عرصه تولید نمایش فارسی تضعیف میشود.»
مهردادیان در زمینه ارزیابی کیفیت نمایشهای ایرانی معتقد است: «همانطور که گفتم کیفیت نمایش در ارتباط با مخاطب بلوغ مییابد. تماشای آثار بیکیفیت روی مخاطب تاثیر منفی میگذارد، اما این اتفاق ناگزیر است. اینکه مخاطب شانس بیاورد و چند نمایش با کیفیت ببیند یا برعکس به تماشای آثار بیکیفیت بنشیند، غیرقابل کنترل است. (با خنده و شوخی) اگر دست من بود، دوست داشتم تنها گروه اجرا کننده تئاتر در کل آمریکای شمالی باشم، اما این از همان آرزوهای محالی است که فکر کردن درباره آن هم عجیب به نظر می رسد.»
جبلی در خصوص بحث کیفیت نمایشهای ایرانی بر این باور است: «در مهاجرت دسترسی به منابع مالی و انسانی بسیار محدود میشود. این به آن معنی است که بسیاری از گروههای تئاتری مجبور میشوند با افراد آموزشندیده و بیتجربه کار کنند که این موضوع به طور مستقیم روی کیفیت نمایشها تاثیر میگذارد. هر چند معتقدم اگر افرادی که نقش هدایتگر یک نمایش را برعهده دارند از دانش کافی برخوردار باشند، از امکانات و شرایطی که در اختیارشان قرار دارد بیشترین بهره را میبرند. یعنی اگر لیدر گروه درست عمل کند حتی با شرایط موجود هم میتوان یک اثر با کیفیت روی صحنه برد. نکته اصلی و مهم این است که بسیاری از تولیدکنندگان تئاتر فارسیزبان در کانادا دانش لازم را ندارند.»
با توجه به این مطالب میتوان به این نتیجه رسید که حلقه مفقوده در زمینه اجرای تئاتر در کانادا بحث هماهنگی است. اگر میان گروههای اجرایی رقابت جای خود را به همکاری و کمک بدهد و تولیدکنندگان نمایش به اندازه کافی مسئولیتشناس باشند، امکان افزایش کیفیت تولید هنری و جذب مخاطب بیشتر فراهم میشود. در این بین، ایجاد یک موسسه مردم نهاد (NGO) کمک میکند تا تئاتریها با جمعشدن زیر یک سقف به صورت برنامهریزی شده و هدفمند به تولید تئاتر بپردازند.
فیض مرندی در این زمینه معتقد است: «وجود یک مرکز تولید فرهنگی و هنری در جامعه ایرانیان یک ضرورت است. از این دست مراکز در سایر جامعهها (کامیونیتیها) وجود دارد و ما میتوانیم از تجربههای آنها استفاده کنیم. ایجاد چنین مرکزی هم از نظر مادی و هم معنوی به رشد کمی و کیفی گروههای نمایشی میتواند کمک شایان توجهی کند.»