بار دیگر «تله خرس» پیش پای رهبران کرملین؛ آیا اوکراین تبدیل به باتلاق روسیه می‌شود؟

methode times prod web bin e4efc39c 8e76 11ec 87eb ee84fabc72c9

مازیار شیبانی‌فر

رهبران شوروی سابق، دسامبر 1979 با شورشیان افغانستان وارد جنگ شدند و نزدیک به ۱۰ سال طول کشید تا از این کشور خارج شوند. از این جنگ که باعث تضعیف کرملین شده بود با نام «جنگ ویتنام شوروی» یا «تله خرس» نیز نام می‌برند. حال باید دید 33 سال بعد از این اتفاق، اوکراین تبدیل به باتلاق یا تله خرس روسیه خواهد شد؟

احتمال پیوستن اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و احساس خطر شدید کرملین از پیشروی قلمرو غرب تا پشت مرزهای روسیه، منجر به لشکرکشی و در نهایت حمله این کشور به اوکراین شد. حمله برق‌آسا و البته قابل پیش‌بینی روسیه، باعث ایجاد آنتروپی جدیدی شده است که می‌تواند به تغییرهای اساسی در نظام جهانی منجر شود.

در همین زمینه رسانه بریتانیایی آی نیوز گزارش کرده است: بوریس جانسون نخست‌وزیر انگلستان هشدار داد: «می‌ترسم همه شواهد نشان‌دهنده این باشد که رییس‌جمهور پوتین، قصد حمله سراسری به تمامی خاک اوکراین به منظور اشغال این کشور را داشته باشد؛ یعنی تسخیر یک کشور مستقل اروپایی. این اقدام می‌تواند فاجعه‌آمیز باشد.»

ولادیمیر پوتین ابتدای هفته جاری در یک سخنرانی تلویزیونی با لحنی خشمگینانه رو به مردم بهت‌زده روسیه گفت هرگز اوکراین را به‌عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نشناخته است و تاکید کرد:‌ «اوکراین کنونی به طور کامل توسط روسیه بلشویکی و کمونیستی و شخص لنین ایجاد شده است.»

اکنون نکته مهم برای کشورهای غربی این است که اوکراین بخشی از ناتو نیست که اگر چنین بود، تمامی 30 کشور عضو این پیمان از جمله ایالات‌متحده و بریتانیا باید برای محافظت از اوکراین به روسیه حمله مسلحانه می‌کردند. اکنون سلاح غرب در برابر روسیه، اعمال تحریم‌های گسترده اقتصادی است.

اورسولا فون دِر لاین رییس کمیسیون اروپا و چارلز میشل رییس شورای اروپا با بیان اینکه اتحادیه اروپا نیز دست به تحریم می‌زند، افزودند: «اتحادیه حمایت تزلزل‌ناپذیر خود از استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین بر اساس مرزهای شناخته‌شده بین‌المللی را تکرار می‌کند.»

رهبران غربی افزون بر اینکه نگرانند حمله روسیه به اوکراین بخشی از تلاش‌های پوتین برای ایجاد حوزه نفوذ روسیه بر کل اروپا باشد، از این نیز بیمناکند که گستاخی وی الهام‌بخش اقدام‌های مشابهی از سوی متحدانش باشد. یعنی چین که اکنون واکنش غرب را به دقت رصد می‌کند برای تصرف تایوان جسور شود.

نکته مهم این است که تحریم‌های غرب تا چه اندازه می‌تواند رهبران روسیه را مجبور کند دست از تسخیر اوکراین بردارند و این کشو را ترک کند. در همین زمینه الجزیره انگلیسی نوشته است:‌ در سال 2014 پس از الحاق کِریمه توسط کرملین، تحریم‌های غرب نتوانست اقتصاد روسیه را فلج کند. تنها اقدامی که می‌تواند به اقتصاد روسیه آسیب جدی بزند، ممنوع‌شدن دسترسی این کشور به انجمن جهانی ارتباطات مالی بین بانکی (سوییفت) است. البته تا امروز بی‌عملی غرب در این مورد موجب ناامیدی گسترده رهبران اوکراین شده است.

بازتاب حمله روسیه به اوکراین هر چند در ابعاد بین‌المللی بسیار پرطنین بوده است،‌ اما تلویزیون دولتی روسیه روایت دیگری را برای مردم این کشور بیان می‌کند. بر اساس گزارش آسوشیتدپرس، رسانه‌های دولتی مسکو را «ناجی شرق اوکراین» معرفی کرده‌اند و حضور مسکو در منطقه دُنباس را تقدیم صلح به مناطق جنگ‌زده و مردم تحت ستم نشان می‌دهند.

البته روس‌ها به‌خوبی می‌دانند که تحریم‌های غرب به‌خاطر اشغال شبه‌جزیره کریمه، وضعیت اقتصادی و درآمدی مردم را با مشکلات جدی مواجه کرد و تحریم‌های دیگری که از سوی کشورهای غربی در راه است، خیلی زود زندگی آنها را به‌شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. به‌ویژه اگر غرب دسترسی روسیه به سوییفت را قطع کند.

همین مسایل باعث شد تا پیش از حمله روسیه، افکار عمومی این کشور واکنش تندی به تحرکات نظامی ارتش کشورشان نشان ندهند. به گزارش نیویورک‌تایمز، نظرسنجی‌ها نشان می‌داد هر چند شهروندان روس احتمال وقوع جنگ را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین ترس‌های خود معرفی می‌کردند، اما هیچ جنبش ضدجنگی به‌وجود نیامد. زیرا مردم از تاثیرگذاری برای تصمیم‌گیری‌های کلان کشور ناامید بودند.

البته یکشنبه گذشته، تعدادی از فعالان روسی، پوسترهای ضد جنگ را در میدان پوشکین مسکو در معرض دید عموم گذاشتند که فوری دستگیر شدند. لو پونومارف به‌عنوان یک فعال حقوق بشر که دوران حکومت‌داران شوروی سابق را تجربه کرده است در گفت‌وگویی اظهار داشت:‌ این جنگ باعث فروپاشی حکومت خواهد شد.

فیلیپ جونز معاون ارشد و مدیر برنامه امنیت بین‌الملل در مرکز مطالعات راهبردی و جهانی در واشنگتن دی‌سی در بخشی از یک مطلب بسیار بلند درباره تحلیل شرایط موجود، چند روز پیش از حمله روسیه به اوکراین نوشته بود:‌ وضعیت کنونی شباهت وحشتناکی به تصمیم‌گیری دوران شوروی در سال 1979 برای حمله به افغانستان دارد. در آن زمان گروه کوچکی از مقام‌ها در دفتر سیاسی گردهم آمدند و بر اساس اطلاعات ناقص، درک نادرست از فضای بین‌المللی حاکم، سناریوهای بیش از حد خوش‌بینانه در دستیابی به موفقیت و درک محدود از هزینه‌های سیاسی و اقتصادی جهانی که در انتظار آنها بود، دست به تصمیم‌گیری زدند. به‌نظر می‌رسد اکنون نیز محاسبه دقیق از خطرهای موجود درباره هزینه و فایده، می‌تواند موجب انصراف روسیه از حمله به اوکراین شود.

بهترین گزینه برای روسیه همچنان چانه‌زنی با غرب و حمایت از شورشیان طرفدار این کشور در شرق اوکراین است، اما از تهاجم مستقیم باید خودداری کند. هر چند رییس‌جمهور پوتین خواسته‌ها و تهدیدهای بلندبالایی دارد که عقب‌نشینی از آنها برایش بسیار دشوار است. اگر محاسباتِ نادرست، احساسات‌گرایی و ضعف در مدیریت بحران بر ارزیابی منطقی چیره شود و جنگ در بگیرد، در چشم‌انداز روابط بین‌الملل ممکن است شاهد تغییرهای چشمگیری باشیم.

وینستون چرچیل نخست‌وزیر بریتانیا، 5 مارس 1946 در سخنرانی معروف خود درباره پرده آهنین گفته بود: «سایه‌ سنگینی بر آسمان اروپا افتاده است که دولت‌های دموکراتیک را در برابر دولت‌های اقتدارگرا قرار خواهد داد.»

آغاز جنگ می‌تواند به ایجاد «پرده آهنی» خطرناک جدیدی منجر شود و اروپا، خاورمیانه و آسیا را در بر بگیرد. محور جدید، حکومت‌های استبدادی شامل روسیه، چین، ایران و کره‌شمالی را شامل خواهد شد. این تقسیم‌بندی جدید، در امتداد مرزهای روسیه با فنلاند کشیده خواهد شد و تا کشورهای دریای بالتیک در امتداد بخش شرقی ناتو امتداد خواهد یافت. سپس از کشورهای مورد حمایت روسیه و ایران در خاورمیانه و آسیای مرکزی همانند سوریه و قزاقستان عبور می‌کند و در امتداد مرزهای چین و هند، از طریق شرق آسیا تا دریای چین جنوبی کشیده می‌شود.