قاضی موری سینکلر: باید خود را برای پیدا شدن گورهای جمعی بیشتر آماده کنیم

murray sinclair

قاضی موری سینکلر رییس سابق کمیته حقیقت و آشتی در رابطه با پیدا شدن گور جمعی بومیان اقدام به صدور بیانیه‌ای کرد.

در این بیانیه آمده است:

از این فرصت استفاده می‌کنم و درباره عمومی شدن خبر پیدا شدن گورهای جمعی در مدرسه شبانه‌روزی بومیان کمپلوس در بریتیش کلمبیا با شما صحبت می‌کنم.

هنگامی که از من خواسته شد تا ریاست کمیته حقیقت و آشتی را برعهده بگیرم، تصور می‌کردم می‌دانم باید منتظر چه چیزی باشم. تصور می‌کردم با شنیدن سخنان بازماندگان این مدارس می‌توانیم به آنچه در این مدارس ‌گذشته پی ببریم. بنابراین با اشتیاق این ماموریت را برعهده گرفتم و فکر می‌کردم درک خوبی دارم از آنچه خواهم شنید.

با این حال، داستان‌های بازماندگان دهشتناک بود. داستان مرگ کودکان مدرسه یکی از رایج‌ترین روایت‌هایی بود که می‌شنیدم. به همین ترتیب، روایت‌های زیادی از احساس تنهایی ناشی از جدا کردن آنها از خانواده‌های‌شان شنیدم.

داستان کودکان فوت شده در این مدارس از جمله روایت‌هایی بود که من را غافلگیر کرد. کودکان زیادی در این مدارس به دست اداره کنندگان آنها کشته شدند که برخی از آنها عمدی بوده است. بازماندگان از کودکانی صحبت کردند که ناگهان ناپدید می‌شدند.

برخی از بازماندگان از کودکانی صحبت کردند که مورد تجاوز کشیشان قرار می‌گرفتند و از آنها فرزنددار می‌شدند. این کشیشان این نوزادان را از مادران‌شان جدا می‌کردند و می‌کشتند. بازماندگان گفتند کشیشان برخی از این نوزادان را در کوره انداخته‌اند.

ما انتظار شنیدن چنین روایت‌هایی را نداشتیم. ما از دولت درخواست کردیم که تحقیقات کامل‌تری از سوی بازماندگان و عموم کانادایی‌ها در این زمینه انجام دهیم، اما دولت این درخواست را رد کرد.

بنابراین، ما کاری را که می‌توانستیم انجام دادیم، اما اقدام‌های ما بسیار ناکافی بودند. حال مدارکی می‌بینیم که نشان می‌دهد کودکان زیادی در این مدارس کشته شده‌اند. ما می‌دانیم محل‌های بسیاری همانند کمپلوس وجود دارد و باید خود را برای پیدا شدن آنها آماده کنیم.

بازماندگان مدارس و بازماندگان میان نسلی مدارس باید بدانند اطلاعات آنها برای فهم عمق این فاجعه ضروری است. از زمان انتشار خبر مدرسه کمپلوس، بازماندگان بسیاری با من تماس گرفته‌اند. برخی تنها برای اشک ریختن با من تماس می‌گیرند.

من درد و رنج آنها را حس می‌کنم و می‌توانم درک کنم آنها از اینکه کسی تا به امروز داستان آنها را باور نکرده است، خشمگین هستند. همچنین، آنها امید خود به بازگشت کودکان ناپدید شده را از دست داده‌اند. زیرا می‌دانند آنها دیگر بازنمی‌گردند.

من با بازماندگان و خانواده‌ها و فرزندان آنها همدردی می‌کنم. می‌دانم دوران سختی را سپری می‌کنند. با این حال، ما باید تحقیقات را دنبال کنیم و به حقیقت اتفاق‌ها در این مدارس پی ببریم. ما باید برنامه‌ها و موسسه‌هایی ایجاد کنیم که بازماندگان در آنها از داستان‌های مشترک خود بگویند.

من برای همه شما دعا می‌کنم و امیدوارم بتوانید مسیر آینده زندگی خود را به خوبی طی کنید.

سپاسگزارم