نویسنده: تونی برمن، تورنتو استار
ترجمه: الهام اسلامی
اگر همه می گویند از آغاز یک درگیری دیگر در خاورمیانه اجتناب می کنند، پس چرا خطر یک جنگ مخرب و گسترده علیه ایران بسیار جدی است؟
جواب اینست که اکثریت گردانندگان اصلی داستان دروغ می گویند.
مسیر جنگ بزرگ – با هدف نهایی تخریب ایران – سالهاست که پی ریزی شده است و اتفاقات هفته های اخیر، هرچند به نظر بی نظم بیاید، می تواند قدم دیگری در راستای این مسیر باشد.
در تاریخ پر فراز و نشیب خاورمیانه، همواره باید ابتدا اتفاق را مورد بررسی قرار داد، و سپس با رجوع به گذشته متوجه علت آن شد.
اتفاق شنبه ۹ سپتامبر ۲۰۱۹، حمله به پالایشگاه نفت عربستان سعودی بود که نصف تولید نفت این کشور را از بین برد. مقامات سعودی و ایالات متحده ایران را برای این حملات سرزنش کردند و مایک پومپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، این حمله را “اقدام به جنگ” دانست. ایران در گذشته همواره نقش مستقیم خود را نفی کرده است اما احتمال میرود که ایران به طریقی از این حمله حمایت کرده باشد. اما چرا ایران می بایست دست به چنین حمله تحریک آمیزی بزند؟
پمپئو ناخواسته قسمتی از جواب این سوال را داده است. در طول دیدار از عربستان سعودی، پمپئو از تصمیم ترامپ مبنی بر خروج ایالات متحده از توافق هسته ای با ایران و کارزار “فشار حداکثری” علیه ایران حمایت کرد. هدف ایالات متحده ظاهرا برگرداندن ایران به میز مذاکره بوده است، اما منتقدان ادعا می کنند که هدف واقعی ایالات متحده، تحریک و خرد کردن ایران است.
پمپئو این ادعا را ظاهرا تایید می کند: “برخی می گویند که استراتژی رییس جمهور بی نتیجه است. اما نظر من خلاف این است. آنچه شاهدش هستیم نتیجه ی مستقیم سیاست ما ست برای جبران شکست بزرگ” توافق هسته ای با ایران.
اما حقیقت این است که این توافق به خاطر بیرون رفتن ایالات متحده در حال شکسته شدن است.
در سال ۲۰۱۵، دولت ایران با پیوستن به توافق هسته ای، خشم محافظه کاران سیاسی این کشور را برانگیخت. در قبال عدم گسترش سلاح هسته ای، ایران انتظار دریافت مزایای اقتصادی داشت که در عوض آنچه دریافت کرد تحریم های گسترده جدید بود. ایران از اینکه به ویژه اروپا به وعده های خود عمل نکرده ناامید شده است و اینگونه محاسبه میکند که تنها با اقدام شدید متقابل است که می تواند توجه دنیا را جلب کند.
اما اگر هدف اصلی در مورد ایران این است که این کشور به سلاح هسته ای دست پیدا نکند، چرا ایالات متحده می بایست، به تحریک عربستان سعودی و اسرائیل، توافقی که این هدف را حاصل می کرد نابود کند؟ نیاز است که ما برای پیدا کردن جواب این سوال، دوباره به گذشته برگردیم.
یکی از اهداف عمده سیاست خارجی رییس جمهوری باراک اوباما از بین بردن شانس ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای بود و اوباما در این خصوص از حمایت اروپا، روسیه و چین برخوردار بود. اما این موضوع بیش از هر چیز، خشم جنگ طلبان نظامی آمریکا و رهبران حزب جمهوری خواه را برافروخت. آنها همراه با اسرائیل و عربستان سعودی نگران بودند که چنین توافقی می تواند منجر به پیوستن تدریجی ایران، این رقیب منطقه ای شان، به جامعه ی بین المللی شود. مهمتر از این نگرانی، این گروه ها تصمیم گرفتند تا کاری در این خصوص انجام دهند.
در مقاله ای که تحت عنوان “تاریخچه ی محرمانه ی فشار برای حمله به ایران” در نیویورک تایمز و روزنامه آلمانی دی زایت در اوایل سپتامبر ۲۰۱۹ به چاپ رسید، لیست دقیقی از اقداماتی که این گروه ها انجام دادند آورده شده است.
تنش های موجود در خلیج فارس کاملا گویاست. این تنش ها گویای داستان جنگ طلبان در اسرائیل و ایالات متحده است که بیش از یک دهه است که برای شروع جنگ علیه ایران تلاش می کنند. برای آنها پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ و تمایل وی به خروج از توافق هسته ای، بهترین اتفاق ممکن بود. طبق مقاله نیویورک تایمز، نقشه این گروه بر مبنای یک قمار بود که “ایران قبل از نوامبر ۲۰۲۰ شکست خواهد خورد”، خواه با اعمال فشار اقتصادی و یا نظامی، پیش از آنکه در”انتخابات بعدی آمریکا رییس جمهور جدیدی بر سر کار بیاید که به استراتژی سختگیرانه ترامپ علیه ایران خاتمه دهد”.
طبق مقاله نیویورک تایمز همه ی این اقدامات “در راستای کمک به هدف بزرگتر مشاوران رئیس جمهور مبنی بر تغییر نظم خاورمیانه و مسلط کردن اسرائیل و کشورهای سنی مذهب بر ایران است”.
حتی سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیآیاِی) به دولت ترامپ اخطار داده بود که فشار حداکثری ممکن است است باعث تحریک ایران “به آغاز حمله در خلیج فارس شود”.
به عبارت دیگر، تا اینجای کار همه چیز طبق برنامه پیش رفته است.
تونی برمن رئیس سابق بخش خبر سی بی سی و الجزیره انگلیسی بوده است. او در حال حاضر به عنوان روزنامه نگار آزاد برای تورنتو استار درباره روابط بین الملل مقاله مینویسد.