در صورت شکست مذاکرات وین، طرح جایگزین (پِلن بی) مناسبی وجود ندارد

169266081

بیژن احمدی

ریسپانسیبل استیت‌کرفت

دور هشتم گفت‌وگوهای وین در جریان است و گزارش‌هایی از پیشرفت اندک مذاکرات منتشر شده است. هم‌زمان با این تحولات، در فضای سیاست خارجی ایالات‌متحده صداهایی شنیده می‌شود که خواهان تدوین جایگزین‌های تنبیهی برای جلوگیری از توسعه توانمندی‌های هسته‌ای ایران هستند. هم‌زمان کاخ سفید تایید کرده، رییس‌جمهور بایدن به دولت آمریکا دستور داده است در صورت ادامه بن‌بست در گفت‌وگوهای وین، اقدام‌های تنبیهی برای ایران در نظر بگیرند.

“جیک سالیوان” مشاور امنیت ملّی ایالات‌متحده، در سفر اخیر خود به اسراییل بر تعهد واشنگتن در جلوگیری از دستیابی ایران به غنی‌سازی اورانیوم در حد تولید سلاح هسته ای تاکید کرد.

با وجود اینکه در زمینه واکنش تهاجمی به ایران در قالب یک طرح جایگزین (پلن بی)، در واشنگتن سر و صداهای زیادی به‌پا شده است، اما به‌نظر می‌رسد رسیدن به توافق دیپلماتیک در وین تنها راهکار عملی و با ثبات برای رفع مسایل پیرامون برنامه هسته‌ای ایران است.

طرفداران طرح جایگزین معتقدند در صورت نتیجه‌بخش نبودن سریع گفت‌وگوها، دولت بایدن باید بر ایران فشار بیاورد تا تهران گسترش توانمندی‌های هسته‌ای خود را متوقف کند. این تدابیر تنبیهی می‌توانند یکی یا ترکیبی از این اقدام‌ها باشند: افزایش تحریم‌های اقتصادی، فشار دیپلماتیک، اجرای عملیات‌های خرابکاری یا حمله نظامی.

از نظر این افراد ایالات‌متحده و متحدان اروپایی‌اش ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک بسیاری برای مجبور کردن تهران به تن دادن به خواسته‌های غرب در اختیار دارند. اتحادیه اروپا و دیگر متحدان ایالات‌متحده می‌توانند تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران وضع کنند و اجرای بهتر تحریم‌های ثانویه واشنگتن را امکان‌پذیر سازند. همچنین، اعضای اروپایی برجام (انگلستان، آلمان و فرانسه) می‌توانند مکانیسم ماشه برجام را فعال کنند و تمامی تحریم‌های پیش برجامی سازمان ملل علیه ایران را برقرار کنند.

اعمال تحریم‌های بیشتر، ممکن است گزینه‌ جایگزین جذاب و کم‌هزینه‌ای برای مواجهه با بن‌بست در مذاکرات به‌نظر برسد، اما در واقعیت افزایش فشار اقتصادی بر ایران حتی در صورت حمایت چین و روسیه بعید است که بتواند ایران را پیش از تبدیل‌شدن به یک کشور هسته‌ای به میز مذاکره بازگرداند.

شورای امنیت سازمان ملل از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰، شش قطعنامه تحریمی علیه ایران صادر کرد تا این کشور را وادار به تعلیق غنی‌سازی و موافقت با خواسته‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کند. به باور عموم، این تدابیر سختگیرانه باعث بازگشت ایران به میز گفت‌وگو شد، اما در واقعیت رسیدن به توافق اولیه با ۳ سال مذاکره و به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی ایران تحقق یافت. اعطای این امتیاز در توافق موقت نوامبر ۲۰۱۳ راه را برای رسیدن به برجام در سال ۲۰۱۵ هموار کرد.

در سال ۲۰۱۵ زمان گریز هسته‌ای ایران حدود یک سال تخمین زده می‌شد. اکنون این زمان پس از گذشت ۶ سال و روی کار آمدن دو دولت در ایالات متحده و کارزار فشار حداکثری، به یک ماه رسیده است. اکنون تهران می‌تواند سریع‌تر از زمان مورد نیاز برای تاثیرگذاری تحریم‌ها، تعداد سانتریفیوژها و ذخیره اورانیوم غنی‌سازی شده خود را افزایش دهد. انتخاب گزینه تحریم‌های خرد کننده بیشتر توسط بایدن، تضمین‌ خواهد کرد که در دور بعدی مذاکرات واشنگتن با یک ایران در آستانه هسته‌ای (Nuclear Threshold)  مواجه خواهد بود.

با توجه به استفاده حداکثری از اهرم تحریم‌ها در دولت ترامپ، به‌نظر نمی‌رسد تحریم‌های اقتصادی و دیپلماتیک بیشتر بتواند ایران را وادار به توقف فعالیت هسته‌ای کند. به همین علت، در صورت شکست تحریم‌ها دولت بایدن برای دادن مجوز انجام عملیات خرابکارانه علیه تاسیسات ایران یا حمله نظامی به آنها به‌شدت تحت فشار قرار خواهد گرفت. با این حال، هر دو گزینه با خطر بسیار بالایی همراه است و نمی‌تواند پیشرفت هسته‌ای تهران را متوقف کند.

ایران ثابت کرده است می‌تواند پس از هر حمله سایبری یا خرابکارانه توانایی هسته‌ای خود را بازسازی کند. عملیات‌‌های خرابکارانه اخیر نیز باعث شد تا ایران در اقدامی تلافی‌جویانه سطح غنی‌سازی خود را بالا ببرد و نظارت‌های آژانس بر تاسیسات هسته‌ای خود را کاهش دهد و برنامه هسته‌ای ایران را به سمت عدم‌شفافیت سوق دهد.

مقام‌های اسراییلی با مشاهده میل اندک دولت بایدن به درگیری اعلام کرده‌اند به‌تنهایی علیه برنامه هسته‌ای ایران اقدام نظامی انجام خواهند داد، اما تردیدهای زیادی درباره اجرایی و جدی بودن این تهدیدها وجود دارد. تحلیل‌گران و مقام‌های سابق اسراییلی از جمله ایهود باراک معتقدند طرحی عملی برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران در واشنگتن و تل‌آویو وجود ندارد.

از سوی دیگر، ایران دو دهه است که مشغول ایجاد آمادگی برای مقابله با حمله‌ به تاسیسات هسته‌ای خود است. تاسیسات ایران در سراسر کشور پراکنده شده‌اند، در زیرِ زمین قرار دارند و تحت حفاظت سیستم‌های دفاع هوایی چند لایه هستند. در بهترین حالت، حمله هوایی به‌صورت موقت برنامه هسته‌ای ایران را با اخلال مواجه می‌کند، اما چنین عملیاتی هرگز نمی‌تواند دانش و توانایی هسته‌ای ایران را به‌طور کامل نابود کند.

آن‌چه بیش از همه، در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ ای کنگره آمریکا برای دولت بایدن نگران‌کننده خواهد بود، پاسخ احتمالی ایران به هر نوع حمله نظامی است که می‌تواند باعث بی‌ثباتی خاورمیانه و تاثیرهای جدی بر تامین انرژی و قیمت نفت و گاز در سراسر جهان شود.

دولت ترامپ توانست از افزایش تنش به سطح یک درگیری نظامی جدی پس از حمله تلافی‌جویانه ایران به پایگاه نظامی عین‌الاسد جلوگیری کند، اما ژنرال مک‌کنزی فرمانده سنتکام بعدها این حقیقت را افشا کرد که در صورت کشته‌شدن نظامیان آمریکایی در عین‌الاسد، آنها دستور حمله به اهدافی در خاک ایران را داشتند. بنابراین، دولت بایدن باید به دقت دستاوردهای احتمالی و موقت تاخیر در برنامه هسته‌ای ایران با انجام یک اقدام نظامی را در برابر احتمال شعله‌ور شدن درگیری تمام عیار در خاورمیانه بررسی کند.

“ویلیام برنز” رییس سی‌آی‌ای به‌تازگی گفته جامعه اطلاعاتی آمریکا به شواهدی از قصد رهبری ایران برای نظامی‌کردن برنامه هسته‌ای دست پیدا نکرده است. مقام‌های ایرانی نیز بارها اعلام کرده‌اند تسلیحات هسته‌ای نقشی در راهبرد دفاعی آنها ندارد. با این حال، ترور قاسم سلیمانی و عملیات‌های خرابکارانه اسراییل در خاک این کشور بخشی از  طبقه حاکم در ایران را راجع به میزان بازدارندگی ایران به تردید انداخته است. حمله‌ای دیگر از سوی ایالات‌متحده یا اسراییل موقعیت گروه‌های تندرو در درون حکومت ایران را تقویت می‌کند و تهران را وادار به تصمیم‌گیری در ایجاد زرادخانه هسته‌ای برای توقف حمله‌های خارجی خواهد کرد.

پس از گذشت ۳ سال از خروج از برجام، افراد بیشتری در تل‌آویو و واشنگتن به این نتیجه رسیده‌اند که چنین اقدامی، اشتباهی بزرگ با نتایجی فاجعه‌بار بوده است. خروج ایالات‌متحده از توافق هسته‌ای این کشور را به اهداف از پیش تعیین‌شده نرساند و باعث شد ایران قدرت هسته‌ای خود را به سطحی بی‌سابقه برساند.

بایدن در ماه‌های نخست ریاست‌جمهوری‌اش فرصتی برای اصلاح این اشتباه داشت، اما او ترجیح داد کارزار فشار حداکثری ترامپ را ادامه دهد تا به توافقی بهتر دست یابد. تاخیر بایدن باعث شد تا ایران سطح غنی‌سازی خود را بالاتر ببرد و از سانتریفیوژهای پیشرفته استفاده کند.

زمان آن رسیده است که دولت بایدن این حقیقت را بپذیرد که توافق دیپلماتیک در وین تنها مسیر رفع نگرانی‌های غرب درباره برنامه هسته‌ای ایران است. چنین توافقی محدودیت‌های روشنی بر برنامه هسته‌ای تهران اعمال خواهد کرد و در مقابل تحریم‌های ایران به شکل موثری برطرف خواهد شد.

در شرایط کنونی، نمایندگان ایالات‌متحده تنها می‌توانند از هویج (وعده‌های خوشایند) برای رسیدن به راه‌حلی میانه با تهران استفاده کنند. زیرا جایگزین عملی وجود ندارد که بتواند به‌سرعت ایران را وادار به توقف برنامه هسته‌ای خود کند. دیوار بی‌اعتمادی میان دو کشور بلند است و به‌نظر می‌رسد بازگشت به توافق دولت اوباما تنها راه حل برد-برد در کوتاه‌مدت باشد. تعهد دوباره به برجام گامی هوشمندانه به سوی جلوگیری از تنش و تدبیری اعتمادساز است که می‌تواند در‌های گفت‌وگوی آینده میان دو کشور در موضوع‌های مورد اختلاف دیگر را باز کند.