بخشی از مقاله مهسا روحی، متخصص ارشد مؤسسه بین المللی مطالعات راهبردی:
ایالات متحده بیش از چهل سال است که از ابزارهای تحریم و انزوا علیه ایران استفاده کرده و نتوانسته تأثیری قابل توجه بر سیاستهای ایران بگذارد. در مقابل، توافق هسته ای برجام پیش از ریاست جمهوری ترامپ تنها به مدت یکسال بدون مانع اجرا شد. انتخاب ترامپ مسیر سیاست آمریکا و این توافق را تغییر داد. این توافق از اولین روز امضاء در معرض موشکافی مستمر بوده است. متأسفانه تاثیرگذاران بر افکار عمومی انتظاری غیرواقعی بوجود آوردند که ایران یک شبه سیاست خارجی کاملاً متفاوتی را در پیش میگیرد و به همین علت تأملی در دیدن نتایج وجود نداشت.
در ژانویه 2016 و تنها شش ماه پس از امضاء توافق، آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید کرد که ایران به تمامی محدودیتهای موجود در توافق پایبند بوده است و این تأیید بر پایبندی ایران در سه سال و نیم پس از توافق نیز از سوی آژانس اعلام شد.
با کاهش قابل ملاحظه توانایی غنی سازی ایران، زمان رسیدن به مقدار 25 کیلوگرم اورانیوم غنی شده (مقدار مورد نیاز برای ساخت یک بمب اتمی) از سه ماه به یک سال رسید. در مقابل نیز تحریمهای هسته ای اعمال شده از سوی ایالات متحده، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل کاهش پیدا کردند.
با وجود موفقیت قابل توجه این توافق، منتقدان محافظه کار بر دو ایراد اصلی آن از منظر خودشان تأکید داشتند: توافق، صحبتی درباره رفتار منطقه ای ایران نمیکرد و محدودیتهای غنی سازی در بازه یازده الی پانزده ساله برداشته میشدند. به عنوان مثال سناتور تام کاتن استدلال میکرد که توافق هسته ای تنها رژیم ایران را قدرتمندتر میکند و تهاجم انقلابی آن را افزایش میدهد. او در این رابطه به حمایت ایران از حزب الله لبنان، رژیم بشار اسد در سوریه، حوثی ها در یمن و مبارزه برای نفوذ در خلیج فارس اشاره میکرد. رئیس جمهور ترامپ نیز استدلالهای مشابهی مطرح میکند.
سیاستهای منطقه ای تهران در اصل تحت تأثیر تغییر موقعیت منطقه ای واشنگتن و تغییر در پویایی منطقه بوده است تا تسهیلات محدود اقتصادی کسب شده از برجام. آنچه منتقدان برجام در نظر نگرفتند این بود که توافق به گونه ای طراحی شده بود که بر بحثهای فنی و محدود تمرکز میکرد تا در آینده امکان مذاکرات سیاسی فراگیرتر را فراهم کند.
دولت اوباما متوجه سختی توافق بر مسائل پابرجای منطقه ای بود و به همین علت آگاهانه آنها را از مسئله هسته ای جدا کرد. حمایت ایران از سوریه، حزب الله و حوثیها بخشی اساسی از راهبرد نظامی ایران است. برنامه موشکی ایران نیز اهمیتی حیاتی تر برای امنیت ملّی ایران دارد. طرح چنین مواردی نیازمند رسیدن به توافق جامع کنترل تسلیحاتی با حضور عربستان سعودی، اسرائیل و سایر بازیگران است.
توافق هسته ای نقطه آغاز بود و می توانست اولین گام در تغییر ماهیت رابطه با ایران از مقابله به گفتگو باشد. این توافق کانالی برای گفتگو درباره موضوعاتی دیگر پدید می آورد که در نهایت مطرح میشدند و فضایی برای مصالحه ایجاد میکرد.
بسیاری از حامیان برجام به خوبی میدانستند که این توافق چوب جادویی برای حل یک شبه مسائل نیست. با این حال آنها امیدوار بودند که این توافق ماهیت سیاست داخلی و بین المللی تهران را تغییر دهد. این توافق میتوانست فرصت هایی برای نخبگان سیاسی ایرانی فراهم کند که درباره رویکرد خود به سیاست خارجی، رشد اقتصادی و عادی سازی روابط با غرب تجدیدنظر کنند. چنانچه برجام پابرجا میماند، احتمالاً محاسبه های راهبردی ایران از طریق ارتباطات دیپلماتیک و اقتصادی مستمر تغییر میکرد. هر چه ایران امتیازات اقتصادی و دیپلماتیک بیشتری کسب میکرد، آنها را سخت تر در معرض تهدید قرار میداد. اکنون شکست توافق رهبری ایران و تندروهای تهران را تقویت کرده که با سرزنش میگویند: «ما به شما گفته بودیم.»
توافق هیچگاه یک معامله بزرگ نبود، اما برنامه هسته ای ایران را از طریق بازرسیهای سرزده به مدت پانزده سال متوقف میکرد. این توافق، شرایطی را به وجود می آورد که مناسب دیپلماسی بود و سنگ بنای آینده ای بهتر را برای هر دو طرف پیریزی میکرد. مشخص شده که بی صبری رئیس جمهور، ترامپ، هزینه بَر بوده است. ایران پایبندی خود به توافق را کاهش داده و شاید به صورت کلی از توافق و حتی معاهده عدم اشاعه خارج شود.
چنانچه خواهان تغییر هستیم باید به همان اندازه تلاش، ممارست، منابع مالی و تحمل گذاشته شده برای تحریم و فشار را به راه حل های دیپلماتیک اختصاص دهیم. چالش پس از انتخابات گفتگوی مجدد با تهران به شیوهای سازنده و سودمند برای طرفین است. انتظارات در این گفتگوها باید واقعگرایانه باشند و باید انتظار پیشرفت در طولانی مدت را داشت؛ در این صورت میتوانیم امید به چشم انداز بلند مدت برای صلح و امنیت داشته باشیم. دولت بعدی ایالات متحده باید عزم و مهارت دیپلماتیک بالایی برای بازسازی اعتمادی که ترامپ از میان برده داشته باشد و نقطه شروع احیا مجدد برجام است.
منبع: www.responsiblestatecraft.org