نویسنده: پل پیلار
رشته ای از حمله های ناخوشایند، انفجارها و آتش سوزیها، ایران را هدف گرفته است. تکرار این حوادث بیش از اندازه ای بوده که بتوان آنها را تصادفی دانست و می توان گفت بخشی از یک تلاش سازماندهی شده است. درباره انتساب مسئولیت این اعمال همواره باید جانب احتیاط را رعایت کرد؛ این موضوع، به ویژه در رابطه با افراد خارج از دولت که دسترسی کمتری به اطلاعات دارند بیشتر صدق میکند. با این حال، مجموع شرایط انگشت اتهام را به سمت دولت نتانیاهو در اسرائیل و یا دولت ترامپ در ایالات متحده نشانه میرود. هر دو این متهمان کارنامه ای دارند که این شک را تأیید میکند. توطئه گرانه ترین اقدام دولت ترامپ قتل سرلشکر قاسم سلیمانی در حمله پهپادی ماه ژانویه بوده است. قاسم سلیمانی یکی از برجسته ترین شخصیتهای سیاسی و نظامی ایران محسوب میشد.
قتل متخصصان هسته ای ایران نیز در کارنامه اقدامات خصمانه اسرائیل علیه ایران قرار میگیرد. این قتل ها در چارچوب نقشه ترور بزرگتر و پر سابقه اسرائیل در خاورمیانه قرار دارد که البته این نقشه نیز، خود در قالب طرح بزرگتر اقدامات اسرائیل در منطقه جای میگیرد؛ به عنوان مثال، در این زمینه می توان از حمله های هوایی متعدد اسرائیل علیه سوریه نام برد.
دولت اسرائیل یا دولت ترامپ به صورتِ رسمی علیه ایران اعلان جنگ نکرده اند اما لحن گفتار آنها چیزی از اعلان جنگ کم ندارد. دولت ترامپ به صورت آشکار از قصد خود برای فشار حداکثری بر ایران سخن میراند و آن را تنها محدود به تحریمهای اقتصادی نکرده است. لحن گفتار دولت نتانیاهو نیز مانند واشنگتن و همینطور به دنبال آن پاسخ های تند مقامات تهران.
رخدادهای جاری چیزی کمتر از جنگ ندارند و در واقع، جنگ محسوب میشوند. نگرانی درباره تشدید درگیریها و تبدیل آن به جنگی تمام عیار نباید باعث شود که حوادث فعلی را چیزی کمتر از اقدامات جنگی در نظر بگیریم و کم اهمیت جلوه دادن حمله های اخیر از سوی ایران و خودداری از پاسخ متقابل آن نباید ما را فریفته کند. مطابق تقویم، بیستم ژانویه 2021 روز مهمی برای سیاستمداران ایرانی به حساب می آید. آنها نتایج نظرسنجیها را میخوانند و در حال حاضر، تصمیم به تحمل شرایط تا تغییر رژیم در واشنگتن گرفته اند. رهبران ایرانی نمی خواهند در ماه اکتبر یا ژوئیه حس میهن پرستی آمریکاییها را تحریک کنند و دونالد ترامپ را دوباره به ریاست جمهوری برسانند. البته آنها متوجه این نکته هستند که خودداری از پاسخ، آنها را ضعیف جلوه میدهد.
نداشتن توجیه برای شروع جنگ
با اینکه جنگ فعلی به صورتِ رسمی اعلان نشده اما، باید آن را بر اساس همان استانداردهای جنگ ارزیابی کرد. بر اساس حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل، جنگ تنها در مواقع دفاع از خود یا در پاسخ پیشگیرانه به حمله ای احتمالی مجاز است. در حال حاضر این شرایط درباره ایران صدق می کند و نشانه ای از حمله احتمالی ایران به اسرائیل یا ایالات متحده دیده نمیشود. با توجه به اینکه ایران در برابر این دشمنان برتری نظامی ندارد، اندیشیدن درباره انجام چنین حمله ای از سوی رهبران ایران احمقانه است.
همچنین، صحبت از دفاع از خود با در نظر گرفتن نیروهای نیابتی یا راههای مشابهی که ایران میتواند با استفاده از آنها خواست خود را تحمیل کند بی معنی است. درباره حمله های هوایی اسرائیل به اهدافی در سوریه، که بنا به گزارشها بسیاری از این اهداف متعلق به متحد سوریه یعنی ایران است، ذکر این نکته ضروری است که از ایران تقریباً به جزء شلیک چند موشک پدافند هوایی حمله ای به اسرائیل نشده است.
پاشنه آشیل هر نوع ادعای ایالات متحده در دفاع از خود، توجیهات گیج کننده مقامات درباره قتل سلیمانی است. صحبتهای مطرح شده درباره خطر حمله زودهنگام ایران هیچگاه با ارائه مدرک همراه نشد. در نهایت منطق دولت ایالات متحده در توجیه اقدام خود، بر حمایت سلیمانی از عملیاتهای شبه نظامیان عراقی در گذشته پایه گذاری شد. این عملیاتها که باعث مجروحیت نیروهای آمریکایی شده اند، پاسخی مستقیم به حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 به شمار میروند.
برنامه هسته ای ایران در سالهای اخیر در مرکز توجه بوده است و یکی از شناخته شده ترین حمله ها به ایران حمله اخیر به تاسیسات هسته ای نطنز بوده است. توافق چندجانبه موسوم به برجام، محدودیتهای شدیدی بر برنامه هسته ای ایران اعمال کرد و عملکرد آن در ایجاد مانع بر سر راه دستیابی ایران به سلاح هستهای بسیار بهتر از هر اقدامی بوده که دولت ترامپ پس از خروج از برجام انجام داده است. همانگونه که مارک فیتزپاتریک از مؤسسه بین المللی مطالعات راهبردی میگوید: «برجام در این زمینه مؤثرتر از حمله هایی مانند انفجار تأسیسات نطنز بوده است.» همچنین، این حمله ها نمی تواند ایران را از انجام اقدامات نامطلوب و تهاجمی منصرف کند؛ شرطی بودن لازمه بازدارندگی است: رفتار بد باعث ایجاد درد میشود و رفتار خوب آن را از بین میبرد. اما به نظر میرسد که اسرائیل و دولت ایالات متحده قصد ایجاد درد بدون توجه به اقدامات ایران دارند. دولت ترامپ از برجام خارج شد و کارزار فشار حداکثری را زمانی آغاز کرد که ایران در حال انجام کامل تعهدات توافق شده بود. در حال حاضر، تنها به ایران انگیزه ای برای تلافی داده میشود و انگیزه ای تشویقی وجود ندارد.
تهران تا این لحظه خودداری نسبی از خود نشان داده است اما یکی از خطرات جنگ اعلام نشده فعلی، وادار کردن ایران به پاسخ متقابل است؛ به علاوه، تبدیل این تنشها به یک درگیری بزرگتر نیز یکی دیگر از خطرات این رویکرد است. این سیاست، حتی بدون تشدید درگیریها، در جنگ بی پایان خاورمیانه جبهه ای جدید به روی آمریکا می گشاید. همچنین، این حمله ها در تضعیف ایران یا تغییر موازنه قدرت به نفع ایالات متحده موفق عمل نمیکند و تنها دلایل بیشتری در اختیار ایران میگذارد که به دنبال حمایت کشورهایی همچون روسیه و چین برود.
اهداف اسرائیل
چشم پوشی دولت ترامپ از حمله های اسرائیل علیه ایران و حتی همکاری مخفیانه با آنها به ضرر منافع ایالات متحده است. منافع ایالات متحده با اسرائیل یکی نیست و حتی منافع ایالات متحده زاویه بیشتری با دولت نتانیاهو دارد.
منافع دولت نتانیاهو از درگیری دائمی با ایران بدین شرح است: مقصر جلوه دادن ایران برای تمامی مشکلات خاورمیانه، جلوگیری از هرگونه نزدیکی میان تهران و واشنگتن، بهبود ارتباط اسرائیل با دولتهای عربی خلیج فارس و انحراف افکار از مسائلی که باعث انتقاد از اسرائیل در سطح بین المللی می شود. در حال حاضر انگیزه های اسرائیل در زمینه حصول این منافع از هر زمان دیگری بیشتر است؛ این موضوع می تواند زمان بندی حمله های اخیر را توضیح دهد. اسرائیل از افزایش تنشها با ایران در شرایطی که نتانیاهو قصد الحاق بخشهایی از کرانه باختری را دارد استقبال میکند. نتانیاهو همانند ایرانیان از تقویم انتخاباتی آمریکا و نتایج نظرسنجی ها آگاه است. امکان دارد که او از ماههای پایانی ریاست جمهوری دوست خود دونالد ترامپ به عنوان فرصتی برای افزایش بیش از پیش تنشهای منطقه استفاده کند و چنانچه این افزایش تنشها به بیشتر شدن شانس انتخاب مجدد دوستش کمک کند او از آن استقبال خواهد کرد. به نظر نمی رسد که نتانیاهو از بابت تبدیل درگیریها به جنگی تمام عیار نگران باشد؛ زیرا این اتفاق سازگاری بسیاری با اهداف او دارد. امکان دارد که تحریک ایران برای پاسخ و ورود به جنگ یکی از اهداف حمله های اخیر باشد.