ناگفته‌هایی از برخی رای‌دهندگان انتخابات هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا

icc post 1

مازیار شیبانی‌فر

انتخابات هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا تمام شد، اما به نظر می‌رسد هنوز حرف‌های ناگفته بسیاری در مورد نحوه عملکرد رای‌دهندگان باقی‌مانده است. رای‌دهندگانی که در اصل اعضای کنگره را تشکیل می‌دهند و طی دو سال آینده می‌توانند تاثیر زیادی بر نحوه عملکرد این نهاد مردمی داشته باشد.

طی چند روز گذشته نگارنده با تعدادی از دوستان و آشنایان ایرانی خود در کانادا درباره این انتخابات هم‌کلام شدم و نظر آنها را پرسیدم. بدون استثنا همه آنها از من خواستند در صورتی که قصد انعکاس نظرات‌شان را دارم، از آوردن نام‌شان خودداری کنم. چون در تعامل اجتماعی آنها با اطرافیان‌شان تاثیر می‌گذارد و آنها ترجیح می‌دهند وقت و انرژی خود را صرف خانواده و شغل‌شان کنند تا این‌که به خاطر بحث کردن‌های بیهوده وقت‌شان تلف شود!

دوستی که حدود 22 سال است در منطقه‌ای نزدیک تورنتو زندگی می‌کند، درباره انتخابات اخیر کنگره ایرانیان کانادا گفت: “طی این چند سالی که در کانادا زندگی می‌کنم، به شدت سعی کرده‌ام از مراوده با جامعه ایرانی دوری کنم. چون به خاطر رفتارهایی که گاهی از برخی از آنها سر می‌زند و شیوه گفتاری و انگ‌زدن‌های بی‌مدرک‌شان به شدت آزرده خاطر می‌شوم. امسال هم به اصرار برخی از دوستان قدیمی که از طرف‌داران و اعضای “کارزار تغییر و بازسازی” هستند، عضو کنگره شدم و به آنها رای هم دادم، اما حقیقت این است که تنها دلیل این کار من، فشار زیاد این افراد بود و ترس از تهمت‌هایی که شنیدن‌ آنها روحم را به شدت آزار می‌دهد.”

دوست دیگری به نام مهدی که ارتباط نزدیکی با جامعه ایرانیان ونکوور دارد و گاهی با رسانه‌های فارسی‌زبان این شهر در زمینه مسایل تبلیغاتی و بازاریابی همکاری می‌کند، اظهار داشت: “موضوع این است که گروه بزرگی از ایرانیان کانادا چنان جوسازی کرده‌اند که گفتن کوچک‌ترین حرفی که مربوط به حمایت از مردم یا حتی برخی از اقدام‌های هم‌جهت با سیاست‌مداران ایرانی شود، باعث طرد شدن شخص از جامعه ایرانیان می‌شود. افرادی همانند من که به این جامعه وابسته است و بخشی از کسب و کارم به طور مستقیم به فارسی‌زبان‌ها مربوط می‌شود، حوصله این را ندارم که مرتب خودم و افکارم را توضیح دهم. به همین خاطر در مواردی همانند انتخابات هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا ترجیح دادم در ظاهر خود را همراه با کارزاری‌ها نشان دهم، اما در نهایت به پویشی‌ها رای دادم.”

محسن که حدود 6 سال است در مونترال زندگی می‌کند، با دلخوری از شرایط پیش آمده در جامعه ایرانیان گفت: “ما از دموکراسی‌خواهی برای پُز دادن استفاده می‌کنیم، وگرنه در عمل درون‌مان مستبدهای کوچکی زندگی می‌کنند که به محض فرصت یافتن سعی در کنترل رفتار و اندیشه دیگران دارد. طی چند سال گذشته شرایط طوری شده است که اگر بخواهید حتی فعالیت‌های خیریه انجام دهید و کاری به مسایل سیاسی نداشته باشید، در عمل افراد را در موقعیتی قرار می‌دهند که باید موضع‌گیری مستقیم در مورد مسایل سیاسی داشته باشند. در ضمن، این موضع‌گیری باید هم‌گام با نظر مدیران مجموعه مورد نظر باشد. در غیر این صورت باید مرتب با دیگران بحث کنید. من فکر می‌کردم بر اساس قوانین کانادا کسی اجازه تفتیش عقاید ندارد، اما در عمل می‌بینم که اگر حتی حاضر به همراهی با هیچ جریانی نباشید، باز هم انگشت اتهام سایر افراد به سمت شما نشانه می‌رود.”

دوست دیگری با اظهار ناراحتی از سیاسی‌کاری‌های جاری در جامعه ایرانیان کانادا اظهار داشت: “من در شرکتی کار می‌کنم که متعلق به یکی از حامیان “کارزار تغییر و بازسازی” است. از چند ماه قبل در شرکت به طور مرتب صحبت از برگزاری انتخابات هیئت مدیره کنگره بود و این‌که لازم است همه کارکنان به اعضای کارزار رای دهند. چون این کار یعنی حمایت از صاحب شرکت. من پیش از رای دادن کنجکاو شدم تا نظر هر دو گروه را بدانم و با استفاده از مطالبی که هر کدام از این دو گروه در سایت و شبکه‌های اجتماعی‌‌شان گذاشته بودند، با نظرات‌شان آشنا شدم و در نهایت از طرز تفکر “پویش همبستگی و صلح” بیش‌تر خوشم آمد، اما جرات نداشتم این موضوع را بگویم. حتی اطرافیان‌ من درباره پست‌های همکاران و آشنایان‌شان در شبکه‌های مجازی نیز نظر می‌‌دادند و من بیش‌تر احساس ناامنی کردم. در نهایت هم به پویش رای دادم، اما به دیگران حرف دیگری زدم.”

نادیا که در ایران علوم سیاسی خوانده، اما این‌جا به کار دیگری مشغول است، گفت: “تصور من پیش از مهاجرت این بود که در خارج از کشور فشار سیاسی داخل ایران وجود ندارد و آدم‌ها به راحتی می‌توانند نظر خود را بگویند، اما با کمال تعجب متوجه شدم، شرایط در خارج به مراتب بدتر است. چون در ایران دست‌کم آدم‌ها واقع‌بین هستند، اما اینجا کم نیستند ایرانی‌هایی که با افکار چند دهه قبل زندگی می‌کنند و قصد دارند شیوه فکر کردن دیگران را هم کنترل کنند. در انتخابات اخیر هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا، من از نوع دیدگاه برخی اعضای کارزار و برخی دیگر از اعضای پویش خوشم آمد. یعنی هیچ‌کدام از گروه‌ها را کامل ندیدم و به نظرم حتی ترکیب افراد گزیده این دو گروه می‌توانست بسیار خوب باشد، اما گفتن این حرف به مذاق بسیاری از ایرانی‌هایی که من می‌شناسم، اصلا خوش نیامد. آنها انتظار داشتند به زعم آنها، تکلیفم روشن باشد؛ یا این طرفی یا آن طرفی. واقعا چرا این قدر خط‌بندی شده باید رفتار شود؟”

هادی که در یکی از دانشگاه‌های آنتاریو روابط بین‌الملل می‌خواند، می‌گوید: “شرایط دو قطبی و اصرار بر خط‌بندی‌های سیاسی در بین جامعه ایرانیان کانادا به اندازه‌ای جدی است که من حتی با نزدیک‌ترین افراد خانواده‌ام به خاطر مسایل مربوط به انتخابات هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا، مشکل پیدا کردم. متاسفانه شایعه‌سازی، بیان حرف‌های بی‌منطق و بی‌سند، سرک‌کشیدن در زندگی دیگران، امر و نهی کردن، خود بزرگ‌بینی و توهم دایمی وجود توطئه، در بین گروهی از ایرانیان تبدیل به عادت و فرهنگ رایج شده است. مهم نیست این گروه از ایرانیان در کدام نقطه از کره زمین زندگی کنند. در انتخابات اخیر مهم‌ترین دلیلی که باعث شد به اعضای پویش رای بدهم این بود که اعضای کارزار دایم مطالبی را درباره گروه رقیب مطرح می‌کردند که هیچ مدرکی برای آن نداشتند. در ضمن تمام فکر و ذکر آنها راضی کردن حامیان مالی‌شان بود.”