تحریم‌های اقتصادی آمریکا باعث تغییر حکومت ایران نمی‌شود

157836186

مازیار شیبانی‌فر

تحریم‌های اقتصادی ایالات‌متحده به تغییر حکومت ایران منجر نمی‌شود. به این خاطر که سیاست‌گذاران غربی و طرفداران ایرانی تحریم‌ها نمی‌خواهند واقعیت‌های موجود جامعه ایرانی را بپذیرند.

پس از بیش از 3 دهه تحریم اقتصادی و سیاسی پرسشی که هنوز به‌صورت جدی مطرح است اینکه: آیا هدف نهایی تحریم‌ها، تغییر حکومت در ایران است؟ تحریم اقتصادی می‌تواند به فروپاشی و تغییر حکومت در ایران منجر شود؟

“تغییر” رژیم یا “تغییر رفتار” رژیم

نکته مهمی که مخالفان حکومت ایران در خارج، آگاهانه آن را مخفی می‌کنند، این است که سیاست‌مداران ایالات‌متحده به‌دنبال “تغییر رفتار” حکومت ایران هستند. حتی ترامپ در سخنرانی‌های مختلف خود بر این موضوع تاکید می‌کرد که قصدش دستیابی به برقراری گفت‌وگوی مستقیم با حاکمان تهران و تغییر رفتار حکومت در زمینه برنامه هسته‌ای، تولید موشک‌های دوربرد و حمایت از گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی نیابتی در کشورهای منطقه است.

تحریم اقتصادی یعنی نقض آشکار حقوق بشر

حقیقت این است که تحریم اقتصادی نقض آشکار حقوق اساسی مردم یک کشور است. به عبارت ساده‌تر، تحریم با نقض گسترده حقوق بشر، در عمل به ضعیف‌ترشدن مردمی می‌انجامد که برای دستیابی به ضروری‌ترین نیازهای خود با دشواری‌های جدی مواجهند.

وقتی تحریم به اقتصاد آسیب جدی می‌زند و شاخص فلاکت را افزایش می‌دهد و در جامعه فقر گسترده به‌وجود می‌آورد، نارضایتی‌ها از حکومت به‌شدت افزایش می‌یابد، اما توانی در مردم باقی نمی‌ماند که در برابر این بی‌عدالتی‌ها بایستند. آنها هر روز به این فکر خواهند کرد که چگونه کرایه خانه خود را بدهند و شکم خود و خانواده‌شان را سیر کنند!

اپوزیسیون پراکنده و ضعیف

در ظاهر، تحریم اقتصادی باید بتواند اپوزیسیون یا به‌عبارتی مخالفان حکومت ایران را قوی کند. چون آنها می‌توانند از نارضایتی گسترده‌ای که ایجاد شده است، برای دستیابی به هدف‌های‌شان استفاده کنند، اما واقعیت این است که اپوزیسیون خارج از ایران به‌اندازه‌ای گنگ، پریشان، ناتوان و عاشق قدرت‌طلبی و ثروت‌اندوزی است که وجود داشتن یا نداشتن تحریم‌ها به هیچ شکل باعث توانمندی آنها نمی‌شود و به‌جز نمایش‌های هر از گاه، در نهایت هیچ تاثیر عمیقی بر تغییر حکومت در ایران نخواهد داشت.

یورونیوز فارسی در بخشی از گزارشی با همین مضمون آورده است: “یکی از ویژگی‌های اصلی نوبراندازان ایرانی، چشم‌داشت به حمایت دولت‌های غربی و در راس آن آمریکا است. حمایتی که در طیفی از خواسته‌های مادی و معنوی دنبال می‌شود و از جمله آن، حمایت از برنامه دولت ترامپ در تحریم اقتصادی است که می‌کوشد به بحران معیشتی و در پی آن به شورش عمومی و در نهایت فروپاشی دامن بزند و حتی بخشی از این گروه به تجربه اتحاد جماهیر شوروی اشاره می‌کنند. فارغ از جنبه‌های سیاسی فروپاشی شوروی، آیا اقتصاد به تنهایی توان تغییر، آن هم از نوع مسالمت‌آمیز را دارد؟”

تجربه ناموفق انقلاب

ایجاد شورش همگانی یا به عبارتی انقلاب که یکی از هدف‌های اصلی سیاست‌مداران ایالات‌متحده و البته براندازان در اعمال و حمایت از تحریم‌ها است، با توجه به تجربه‌ ناموفق مردم از انقلاب سال 1357، بیشتر به آرزوی محال نزدیک است.

طرف‌داران این دیدگاه، به اعتراض‌های مردمی سال‌های اخیر اشاره می‌کنند، ولی اشاره‌ای به دامنه این اعتراض‌ها و میزان حضور و حمایت مردمی ندارند. یعنی آمار مشخصی ارایه نمی‌کنند که به‌صورت تخمینی چند نفر در این اعتراض‌ها شرکت کرده بودند و این تعداد چند درصد از جمعیت شهر مورد نظر یا کل کشور را تشکیل می‌دهد. نکته اصلی این است که اعتراض‌های خیابانی بدون پشتوانه همگانی راه به‌جایی نمی‌برد.

ظاهر مدرن و باطن سنتی و مذهبی

بسیاری از ایرانی‌ها پوسته‌ای مدرن اما درونی به‌شدت سنتی و مذهبی دارند. بر همین اساس بسیاری از مردم با مفاهیم پایه‌ای و اساسی دموکراسی یا به‌عبارتی مردم‌سالاری بیگانه‌اند. برای نمونه، بطن جامعه ایرانی در مورد میزان و نحوه آزادی زنان به‌شدت سنت‌زده عمل می‌کند و در هیچ زمینه‌ای تحمل صدای مخالف را ندارد؛ حتی اگر منطقی مطرح شود!

سرانه مطالعه بسیار پایین است و حرف زدن درباره سلبریتی‌های داخلی و خارجی و پیروی از شیوه زندگی آنها و توجه به رسانه‌های زرد و عوام‌گرایی، سکه رایجی در بین بسیاری از ایرانیان حتی تحصیل‌کرده‌های خارج از ایران است. با این شرایط، هم‌گرایی بر محوری مشخص و واحد در عمل منتفی است.

توجه به افکار عمومی و قدرتمند‌سازی نهادهای مدنی

آن‌چه که غربی‌ها و گروه‌های مخالف حکومت ایران حتی با وجود آمارهای معتبری که از سوی اندیشکده‌ها و موسسه‌های غربی ارایه می‌شود، حاضر به شنیدن و دیدن آن نیستند، ناآگاهی و ناتوانی فعالان سیاسی و اجتماعی صاحب‌نام ایرانی در خارج از کشور است.

بسیاری از گروه‌های وابسته به “براندازان” به‌شدت محفل‌گرا و خودمحورند و هدف اصلی و نهایی‌شان پول‌درآوردن یا به‌عبارتی کاسبی از مخالفت با حکومت ایران است.

به‌نظر می‌رسد تنها راه برون‌رفت از شرایط سیاسی کنونی در ایران، بازگشت به فعالیت‌های مدنی و قدرتمندسازی نهادهای مردمی است تا شاید راه برای توسعه سیاسی و اجتماعی جامعه باز شود. در این زمینه گام نخست این است که یاد بگیریم وقتی کسی با ما مخالف است، به جای اینکه فحش بدهیم و تهمت بزنیم، حرف‌مان را منطقی مطرح کنیم و ویژگی‌های مثبت نظرمان را شرح دهیم.