گزینه ریاست سی‌آی‌ای در دولت بایدن منتقد سیاست تهاجمی ترامپ است

ویلیام بِرِنز

مازیار شیبانی فر

رییس‌جمهور منتخب ایالات متحده جو بایدن، ویلیام بِرِنز را به عنوان نامزد ریاست سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) معرفی می‌کند. برنز 33 سال در وزارت امور خارجه ایالات متحده خدمت کرده و در حال حاضر رییس موسسه کارنگی برای صلح بین‌المللی است.

بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی (CEIP) یک اندیشکده غیر حزبی فعال در زمینه سیاست خارجی است که مراکز آن در واشنگتن دی‌سی، مسکو، بیروت، پکن، بروکسل و دهلی نو قرار دارد. بر اساس گزارش دانشگاه پنسیلوانیا، کارنگی عنوان شماره یک اتاق فکر برتر جهان را به دست آورده است. کارنگی پس از موسسه بروکینگز و چتم هاوس، به عنوان سومین اتاق فکر با نفوذ در جهان شناخته می‌شود.

ویلیام برنز در سال 2014 به خدمت خود در وزارت امور خارجه پایان داد. در آن زمان او معاون وزیر امور خارجه بود. برنز بین سال‌های 2005 تا 2008 سفیر آمریکا در روسیه بود و از سال 1998 تا 2001 به عنوان سفیر آمریکا در اردن خدمت کرده است.

در میان دستاوردهای برجسته برنز، می‌توان به نقش او در دستیابی به توافق برجام اشاره کرد. برنز و جیک سالیوان مسئولیت برقراری کانال ارتباطی محرمانه‌ای با ایران را برعهده داشتند که به توافقی موقتی میان ایران و 1+5 منجر شد. این توافق موقت، در نهایت تبدیل به برجام شد. بر اساس این توافق، ایران اعمال محدودیت بر برنامه هسته‌ای خود در برابر برداشته‌شدن تحریم‌های بین‌المللی را پذیرفت.

برنز و سولیوان سال گذشته مقاله‌ای نوشتند و در آن خروج ترامپ از برجام و برپایی کارزار فشار حداکثری ترامپ با هدف فروپاشی اقتصاد ایران و منزوی‌کردن حکومت آن در صحنه بین‌الملل را مورد انتقاد قرار دادند.

آنها در مقاله مورد نظر نوشتند: “ارتباط با ایران تشویق این کشور به‌خاطر رفتارهای بد نیست و نباید انتظار داشته باشیم آنها درباره تمام مسایل نگران‌کننده از نظر ما، وارد گفت‌وگوهای سازنده شوند. با این حال، دیپلماسی بهترین راه حل برای آزمایش نیت‌ها و تعیین مسایل قابل مذاکره است.”

برنز در دوره پرتنشی به سازمان جاسوسی ایالات متحده می‌آید

در بخشی از گزارش مفصلی که واشنگتن پست درباره انتخاب ویلیام برنز منتشر کرده، چنین آمده است: “برنز قرار است در دوره‌ای ریاست برجسته‌ترین سازمان اطلاعاتی ایالات متحده را برعهده بگیرد که تنش میان آمریکا و دشمنانش، از جمله روسیه (به دلیل دستکاری سیستم‌های کامپیوتری آمریکا برای دخالت در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده) چین و ایران افزایش یافته است. هم‌چنین برنز وارث سازمانی می‌شود که چهار سال گذشته را صرف دفاع از حمله سیاسی رییس‌جمهور ترامپ به رقیبانش کرده است.”

تصمیم ترامپ برای ترور سلیمانی عقب‌گرد استراتژیک بود

ویلیام برنز مدت کوتاهی پس از ترور سردار سلیمانی در عراق در گفت‌وگویی با رسانه آیریش تایمز گفته بود: “تصمیم دونالد ترامپ رییس‌جمهور آمریکا برای ترور قاسم سلیمانی یک عقب‌گرد استراتژیک قابل توجه در جهت اهدافی بود که دولت ترامپ برای خود تعیین کرد. این ترور به سه هدف دولت ترامپ آسیب رساند: دستیابی به توافق هسته‌ای بهتر، معکوس کردن نفوذ ایران در منطقه و تضعیف حکومت ایران.”

وی در این گفت‌وگو تاکید کرده بود: “نزدیک‌ترین شریکان ما در خلیج فارس به‌طور فزاینده‌ای از گرفتار‌شدن در آتش [جنگ] یا تامین خسارت‌هایی که درگیری ایالات متحده و ایران در برخواهد داشت، اظهار ناراحتی می‌کنند.”

تماس منظم دیپلماتیک حتی با دشمنان اقدام شایسته‌ای است

جیسون رضاییان خبرنگار واشنگتن پست گفت‌وگویی با برنز انجام داده بود که در بخشی از آن، وی درباره رابطه با ایران گفته است: “من به شدت معتقدم تماس منظم دیپلماتیک همیشه اقدامی شایسته و مناسب است؛ حتی با سرسخت‌ترین دشمنان. چنین اقدامی، لطف یا پاداش به آنها نیست. بلکه، نوعی سرمایه‌گذاری معقول و آرام در جلوگیری از کج‌فهمی‌ها و تنش‌ها و روشن‌ساختن نگرانی‌های ما است.”

وی در ادامه این مصاحبه اظهار داشت: “در چند دهه گذشته تصور ما از [خطرناک بودن] ایران مبالغه‌آمیز بوده است. درست است که تهران در استفاده از آسیب‌های منطقه‌ای مهارت دارد و در نتیجه می‌تواند تهدیدهای واقعی علیه دوستان و منافع ما ایجاد کند، اما آنها آن‌قدرها هم قدشان بلند نیست و برخوردار از جامعه‌ای پر تناقض هستند… [لازم است ما] به دنبال راه‌های خلاقانه برای استفاده از این تناقض‌ها باشیم.”

برنز یادآور شده است: “ادامه توافق هسته‌ای، استفاده از آن به عنوان اساس مذاکرات بیش‌تر با هدف رفع نقص‌ها و بهره‌گیری از این روند به عنوان محور یک استراتژی گسترده‌تر برای عقب راندن اقدام‌های تهدیدآمیز ایران در منطقه، هوشمندانه‌تر خواهد بود… به نظر من شیوه گنگ این است که توافق را کنار بگذاریم و بر اساس این فرض اشتباه رفتار کنیم که فشار یک‌جانبه آمریکا می‌تواند حکومت [ایران] را به زانو درآورد.”

این دیپلمات کهنه‌کار ایالات متحده تاکید کرد: “من همیشه توافق هسته‌ای [با ایران] را آغاز تلاشی جدی و نه پایان راه، برای تغییر رفتارهای ایران می‌دیدم. این شروع، نیازمند فرآیند طولانی و پیچیده دیپلماتیک بود، اما بخشی از احتمال ایجاد خطر در منطقه پرتنش [خاور میانه] را از بین برد و پس از یک دهه جنگ، نشان داد دیپلماسی چه دستاوردهایی می‌تواند در پی داشته باشد. شرایط موجود کنونی به ما یادآوری کرده که نابودکردن دیپلماسی بسیار آسان‌تر از ساختن آن است.”