مازیار شیبانیفر
- از میان ۱۹۳ کشوری که بهطور رسمی عضو سازمان ملل متحد هستند، کمتر از ۱۰ درصدشان از زنان بهعنوان بالاترین مقام اجرایی بهره میبرند.
- نسبت زنان بهعنوان مدیران ارشد در مناطق مختلف جهان تفاوت دارد؛ این میزان در آفریقا ۳۹ درصد، در منطقه آسیای جنوب شرقی (آسه آن) ۳۸ درصد، آمریکای لاتین ۳۶ درصد، اتحادیه اروپا ۳۴ درصد، آمریکای شمالی ۳۳ درصد و آسیا و اقیانوسیه ۲۸ درصد بوده است.
- اکنون در مجموع فقط ۲۵ درصد از کل نمایندگان مجلس ملی کشورهای مختلف جهان را زنان تشکیل میدهند. در کشورهای آمریکای لاتین، دریای کاراییب، اروپا و آمریکای شمالی بیش از ۳۰ درصد، در شمال آفریقا، غرب آسیا و اقیانوسیه کمتر از ۱۷درصد و در کشورهای جزیرهای اقیانوس آرام حدود ۶ درصد کرسیهای پارلمانهای ملی در اختیار زنان است.
- کمی بیش از نیمی از جمعیت کانادا را زنان تشکیل میدهند. گرچه کابینه دولت فدرال کانادا اکنون بهطور مساوی بین مردان و زنان تقسیم شده است، اما تنها ۲۷ درصد از کرسیهای پارلمان به زنان تعلق دارد. برخی استدلال میکنند که مردان بهخاطر شایستگیهایشان نقشهای رهبری را برعهده دارند، اما تحقیقات نشان میدهد عوامل دیگری، از جمله کلیشههای جنسیتی و سوگیریها ممکن است در زمینه انتخاب مردان بهعنوان مدیر نقش داشته باشد.
- · ۸۶ درصد از زنان به یاد میآورند در دوران رشد به آنها آموختهاند با دیگران خوب رفتار کنند، اما تنها ۴۴ درصدشان به خاطر دارند که به آنها گفته شده باشد چگونه میتوانند یک رهبر خوب باشند و فقط ۳۴ درصد زنان آموزش دیدهاند دیدگاهشان را به اشتراک بگذارند.
- آموزش مداوم و هدفمند، ایجاد امکان دسترسی دختران جوان به زنان برگزیده، اقدام برای پیشگیری از خشونت، توسعه اقتصادی، اجرای برنامههای اجتماعی گسترده، به چالشکشیدن کلیشههای جنسیتی، افزایش اعتمادبهنفس در بیان عقیده و افزایش مشارکت گروههای بهحاشیه راندهشده جزو اقدامهایی است که میتواند به توانمندی و باورپذیری زنان در نقش رهبری کمک کند.
شرح گزارش:
طی ۶ دهه گذشته ۷۶ زن در سراسر جهان موفق شدهاند به قدرت نخست اجرایی در کشورشان تبدیل شوند. از میان ۱۹۳ کشوری که بهطور رسمی عضو سازمان ملل متحد هستند، کمتر از ۱۰ درصدشان از زنان بهعنوان بالاترین مقام اجرایی بهره میبرند.
از سال ۱۹۶۰ تا کنون تنها در ۶۳ کشور جهان بالاترین مقام اجرایی در اختیار یک زن بوده است. بر اساس اعلام استَتیستا، سیریماوو بندرانایکه از سریلانکا نخستین رهبر زن جهان بود که در سال ۲۰۱۸ به این سمت رسید.
آنگلا مرکل صدراعظم پیشین آلمان (۱۶ سال)، یوجنیا چارلز از دومینیکا (۱۴ سال) و الن جانسون سیرلیف از لیبریا (۱۲ سال) بلندمدتترین زمان رهبری اجرایی در جهان را داشتهاند. البته طولانیترین دوره زمامداری ناپیوسته در اختیار ایندیرا گاندی از هند با ۱۶ سال و نخستوزیر کنونی بنگلادش شیخ حسینه با مجموع ۱۸ سال است.
البته سهم زنان در بخش مدیریت ارشد رو به افزایش است. به گزارش کاتالیست، در سال ۲۰۲۱ تعداد زنان در نقشهای مدیریت ارشد در سطح جهان به 31 درصد افزایش یافت. در این سال حدود ۹۰ درصد شرکتها در سراسر جهان، دستکم یک مدیر ارشد زن داشتهاند.
نسبت زنان بهعنوان مدیران ارشد در مناطق مختلف جهان تفاوت دارد؛ این میزان در آفریقا ۳۹ درصد، در منطقه آسیای جنوب شرقی (آسه آن) ۳۸ درصد، آمریکای لاتین ۳۶ درصد، اتحادیه اروپا ۳۴ درصد، آمریکای شمالی ۳۳ درصد و آسیا و اقیانوسیه ۲۸ درصد بوده است.
در ایالاتمتحده با آنکه در سال ۲۰۲۱ به رکورد بیش از ۵۰۰ زن مدیرعامل دست یافت، اما همچنان تعداد شرکتهایی که توسط مردان اداره میشود بیش از ۱۰ برابر زنان است. در این کشور، از کل زنانی که در پستهای مدیریتی فعالند، سهم زنان سفیدپوست نزدیک به ۳۳ درصد، لاتینتبارها و سیاهپوستان کمی بیش از ۴ درصد و آسیاییتبارها کمتر از ۳ درصد است.
بر اساس اعلام بخش زنان سازمان ملل متحد، از یکم سپتامبر ۲۰۲۱ تا کنون، ۲۶ زن بهعنوان رییس دولت یا وزیر در 24 کشور جهان مشغول فعالیت میکنند. با نرخ رشد کنونی، برابری جنسیتی در بالاترین منصبهای قدرت تا 130 سال آینده محقق نخواهد شد!
اکنون در مجموع فقط ۲۵ درصد از کل نمایندگان مجلس ملی کشورهای مختلف جهان را زنان تشکیل میدهند. تنها در پارلمان ۴ کشور رواندا با ۶۱ درصد، کوبا با ۵۳ درصد، بولیوی با ۵۳ درصد و امارات متحده عربی با حدود ۵۰ درصد، زنان حدود نیمی از کرسیهای را در اختیار دارند.
در کشورهای آمریکای لاتین، دریای کاراییب، اروپا و آمریکای شمالی بیش از ۳۰ درصد، در شمال آفریقا، غرب آسیا و اقیانوسیه کمتر از ۱۷درصد و در کشورهای جزیرهای اقیانوس آرام حدود ۶ درصد کرسیهای پارلمانهای ملی در اختیار زنان است.
بر اساس اعلام بنیاد زنان کانادایی، کمی بیش از نیمی از جمعیت کانادا را زنان تشکیل میدهند. گرچه کابینه دولت فدرال کانادا اکنون بهطور مساوی بین مردان و زنان تقسیم شده است، اما تنها ۲۷ درصد از کرسیهای پارلمان به زنان تعلق دارد.
اکنون حدود ۱۹ و نیم درصد از اعضای هیات مدیرههای ۵۰۰ شرکت برتر کانادایی را زنان تشکیل میدهند و فقط ۸ و نیم درصد از مشاغل پردرآمد در ۱۰۰ شرکت برتر فهرستشده کانادا در اختیار زنان است.
با وجود این واقعیت که استانها و مناطق مختلف کانادا (بهجز بریتیش کلمبیا، آلبرتا، جزیره پرنس ادوارد و یوکان) با پیروی از پروتکلی موافقت کردهاند که شرکتها را ملزم به گزارشدهی در مورد اقدامهایی کنند که افزایش حضور زنان در هیات مدیرهها را بهدنبال دارد، اما همچنان حضور زنان در ردههای بالای مدیریتی شرکتها کمرنگ است.
برخی استدلال میکنند که مردان بهخاطر شایستگیهایشان نقشهای رهبری را برعهده دارند، اما آمار این گفته را تایید نمیکند؛ تا سال ۲۰۱۵ حدود ۳۵ درصد از زنان کانادایی مدرک دانشگاهی معتبر در اختیار داشتند، در حالی که این میزان در بین مردان ۳۰ درصد بوده است. تحقیقات نشان میدهد که عوامل دیگری، از جمله کلیشههای جنسیتی و سوگیریها ممکن است در زمینه انتخاب مردان بهعنوان مدیر نقش داشته باشد.
زنان ۳۰ درصد کمتر از مردان از یک موقعیت شغلی معمولی ترفیع میگیرند و ۶۰ درصد کمتر از جنس مخالف، از مدیریت میانی به ردههای بالاتر ارتقا مییابند. این در حالی است که در ایالاتمتحده از هر ۱۰ زن شاغل ۶ نفرشان آرزو دارند در شرکت یا سازمان محل کارشان به مقام مدیریت ارشد برسند، اما چنین اتفاقی نمیافتد.
در کانادا سه چهارم (نزدیک به ۷۶ درصد) کارگران پاره وقت را زنان تشکیل میدهند. مهمترین علتی که زنان را در چنین موقعیتی قرار میدهد، نیاز به مراقبت از فرزندان است. در حالی که کمی بیش از ۳ درصد مردان با انگیزه مراقبت از فرزندان بهصورت پاره وقت کار میکنند.
حضور زنان بیشتر در نقش رهبری، به کانادا کمک می کند تا به برابری جنسیتی دست یابد. یک مطالعه نشان میدهد ۶۷ درصد زنان، از دیگر همجنسان خود نقش رهبری را آموختهاند. ۸۲ درصدشان معتقدند دسترسی به رهبران زن و ایجاد شبکه با آنها کمکشان میکند در حرفه خود پیشرفت کنند.
۸۶ درصد زنان اعلام کردهاند دیدن دیگر همجنسانشان در نقشهای رهبری آنها را برای دستیابی به چنین سمتهایی تشویق میکند و ۹۱ درصدشان گفتهاند برایشان مهم است الگوی مثبتی برای دیگر همکاران زن در محل کارشان باشند.
۸۶ درصد از زنان به یاد میآورند در دوران رشد به آنها آموختهاند با دیگران خوب رفتار کنند، اما تنها ۴۴ درصدشان به خاطر دارند که به آنها گفته شده باشد چگونه میتوانند یک رهبر خوب باشند و فقط ۳۴ درصد زنان آموزش دیدهاند دیدگاهشان را به اشتراک بگذارند.
آموزش مداوم و هدفمند، ایجاد امکان دسترسی دختران جوان به زنان برگزیده، اقدام برای پیشگیری از خشونت، توسعه اقتصادی، اجرای برنامههای اجتماعی گسترده، به چالشکشیدن کلیشههای جنسیتی، افزایش اعتمادبهنفس در بیان عقیده و افزایش مشارکت گروههای بهحاشیه راندهشده جزو اقدامهایی است که میتواند به توانمندی و باورپذیری زنان در نقش رهبری کمک کند.